۴ سؤال کلیدی درباره هوش مصنوعی؛ مخصوص مدیران سازمانها
اگر صاحب کسبوکار یا مدیر سازمان هستید، خوب است بدانید که هیئتمدیره شرکتها مسئولیت نظارت بر چگونگی استفاده از هوش مصنوعی مولد را بر عهده دارند. اگر مدیران شرکتها، سؤالات دقیق و درستی درباره هوش مصنوعی طرح کنند، قطعاً این موضوع به آنها کمک میکند تا ضمن مدیریت ریسکهای این فناوری، ارزش آن را بهخوبی کشف کنند.
در حال حاضر، اغلب مدیران شرکتها تلاش میکنند تا هوش مصنوعی را بهخوبی درک کنند. هرچند این فناوری هنوز نوپا است، اما از میان کسانی که از آن استفاده کردهاند، فقط تعداد کمی در قدرت آن برای ایجاد انقلابی جدی در کسبوکارها تردید دارند.
ما اخیراً دیدگاهی در مورد نحوه آمادگی مدیران سازمانها برای آنچه در پیش است ارائه کردهایم؛ اما نقش هیئتمدیره چیست؟ بسیاری از اعضای هیئتمدیره به ما میگویند که مطمئن نیستند چگونه از رئیس خود در مواجهه با تغییراتی که هوش مصنوعی مولد ایجاد کرده است، حمایت کنند، بهویژه به این دلیل که به نظر میرسد این فناوری با سرعت برقآسایی در حال توسعه و پذیرش است.
اولین موارد استفاده از هوش مصنوعی بسیار جذاب و الهامبخشند. برای مثال با کمک Gen AI، هر توسعهدهنده نرمافزار میتواند تمام کد برنامهنویسی را بهراحتی ایجاد کند؛ شرکتهای حقوقی میتوانند به سؤالات پیچیده از انبوهی از اسناد پاسخ دهند و دانشمندان میتوانند توالیهای پروتئینی جدیدی برای تسریع کشف دارو بسازند.
اما این فناوری همچنان خطراتی واقعی به همراه دارد و شرکتها را بین ترس از عقب ماندن – که نیاز به ادغام سریع هوش مصنوعی مولد در کسبوکارشان را نشان میدهد – و ترس از اشتباه کردن، گرفتار میکند. سؤال این است که چگونه میتوان ضمن مدیریت ریسکهای هوش مصنوعی مولد، ارزش آن را کشف کرد.
اعضای هیئتمدیره میتوانند با پرسیدن سؤالات درست به تیمهای مدیریتی خود برای حرکت روبهجلو کمک کنند. در این مقاله، چهار سؤالی را که هیئتمدیره باید از رهبران شرکت بپرسد، به همراه سؤالی برای خود اعضا ارائه میدهیم.
سؤالاتی که مدیران سازمان باید بپرسند
مدلهای هوش مصنوعی مولد (Generative AI) که مدلهای یادگیری عمیق ماشینی روی مجموعه دادههای غیرساختاریافته بسیار بزرگند، این پتانسیل را دارند که باعث افزایش بازدهی، کاهش هزینهها و ایجاد رشد جدید در سازمانها شوند.
قدرت این مدلهای «بنیادی» در آن واقعیت نهفته است که برخلاف مدلهای قبلی یادگیری عمیق ، آنها میتوانند نهتنها یک عملکرد، بلکه چندین عملکرد مانند طبقهبندی، ویرایش، خلاصهسازی، پاسخ به سؤالات و ایجاد محتوای جدید را انجام دهند.
این ویژگی طلایی به شرکتها کمک میکند تا حتی اگر کاربران دانش کافی در مورد هوش مصنوعی و علم داده نداشته باشند، بهراحتی چندین برنامه کاربردی را با استفاده از آنها راهاندازی کنند.
اعضای هیئتمدیره میتوانند تیم C-suite (بخشی از کارمندان شرکت که هریک مدیر یکی از واحدهای سازمان هستند) را با پرسیدن چهار سؤال کلی زیر مجهز کنند تا از این توان بالقوه بهطور هوشمندانه و قاطعانه استفاده کنند.
1- هوش مصنوعی مولد چگونه در کوتاهمدت و بلندمدت بر صنعت و شرکت ما تأثیر خواهد گذاشت؟
برای تدوین هر استراتژی کارآمد هوش مصنوعی، درک این موضوع ضروری است که این فناوری چطور میتواند روی صنعت و کسبوکارهای درون آن در کوتاهمدت و بلندمدت تأثیر بگذارد. تحقیقات ما نشان میدهد که اولین موج کاربردها در مهندسی نرمافزار، بازاریابی و فروش، خدمات مشتری و توسعه محصول خواهد بود. درنتیجه، تأثیر اولیه هوش مصنوعی مولد به احتمال زیاد در صنایعی احساس خواهد شد که به این کارکردها متکیاند؛ مانند شرکتهای رسانه و سرگرمی، بانکداری، کالاهای مصرفی، مخابرات، علوم زیستی و شرکتهای فناوری.
بااینحال، دیگر صنایع نیز نباید در ارزیابی ارزش بالقوهای که برای شرکتهایشان وجود دارد، تأخیر کنند. این فناوری و پذیرش آن با سرعت زیادی در حال پیشرفت است. به یاد بیاورید که نسخه عمومی ChatGPT تنها در دو ماه به ۱۰۰ میلیون کاربر رسید و آن را به سریعترین برنامه کاربردی در حال رشد تبدیل کرد.
از طرفی تحقیقات ما نشان میدهد که هوش مصنوعی مولد میتواند بهرهوری کارکنان را در سراسر صنایع افزایش دهد و با پذیرش موارد استفاده خاص و روشهای بیشمار استفاده از این فناوری توسط کارکنان در فعالیتهای روزمره تا ۷٫۹ هزار میلیارد دلار به ارزش جهانی اضافه کند.
هر شرکتی به دنبال فرصتهای طلایی برای افزایش بازدهی و درآمد خود است. آنهایی که به دنبال فرصتهای جدید نباشند، ممکن است بهسرعت از رقبایی که با دقت و سرعت بیشتری به سؤالات مشتریان پاسخ میدهند یا محصولات دیجیتال جدید را سریعتر راهاندازی میکنند، عقب بیفتند؛ زیرا هوش مصنوعی مولد به دائماً به آنها کمک میکند. آنها همچنین در خطر عقب ماندن از منحنی یادگیری قرار دارند.
به طور همزمان، شرکتها میخواهند چشمانداز بلندتری داشته باشند. بااینحال، هیچکس نمیتواند عواقب کامل هوش مصنوعی مولد را پیشبینی کند، اما در نظر گرفتن آنها مهم است. محیط رقابتی چگونه ممکن است تغییر کند؟ کسبوکارها چگونه سودآور میشوند؟ در کجا آسیبپذیر به نظر میرسند؟ و آیا راههایی برای آیندهنگری استراتژی و مدل کسبوکار وجود دارد؟
2– آیا در سازمان ما، ارزش با مدیریت ریسک کافی ایجاد میشود؟
کاربردهای جذاب هوش مصنوعی باعث شده است که هیئتمدیره شرکتها و مدیران سازمانها، شیفته استفاده از آن شوند؛ اما این اشتیاق باید با احتیاط همراه باشد، زیرا هوش مصنوعی مولد در صورت مدیریت نادرست، پتانسیل نابودی ارزش و شهرت برند را دارد. این فناوری همان ریسکهای هوش مصنوعی سنتی را دارد؛ حتی در مواردی بیشتر!
مانند هوش مصنوعی سنتی، هوش مصنوعی مولد نگرانیهای مربوط به حریم خصوصی و ریسکهای اخلاقی را به وجود آورده است؛ ازجمله این نگرانیها میتوان به سوگیریهای پنهان در دادههای آموزشی اشاره کرد. از طرفی این نسخه از هوش مصنوعی میتواند زمینههای حملات سایبری به شرکت را افزایش دهد.
برای مثال، دیپفیکها میتوانند به جعل هویت رهبران شرکت کمک کنند؛ همین موضوع تا حد زیادی ریسک حریم خصوصی مدیران را افزایش میدهد. ریسکهای جدیدی مانند خطر نقض اطلاعات دارای حق تکثیر، علامت تجاری، ثبت اختراع یا مواد تحت حمایت قانونی دیگر با استفاده از دادههای جمعآوریشده توسط مدل هوش مصنوعی مولد وجود دارد که باید جدی گرفته شود.
هوش مصنوعی مولد همچنین میتواند باعث ایجاد توهم در افراد شود؛ آنهم با کمک اطلاعات غلط، یعنی تولید اطلاعات نادرست و بیان آن به روشی که به نظر طبیعی و معتبر میرسد، به گونهای که تشخیص نادرستیها دشوار است.
این اتفاق میتواند نهتنها برای شرکتها بلکه برای کل جامعه خطرناک باشد. نگرانی گستردهای وجود دارد که هوش مصنوعی مولد میتواند باعث ایجاد اطلاعات غلط شود و برخی از کارشناسان صنعت گفتهاند که اگر بهدرستی تنظیم نشود، میتواند به اندازه همهگیری یا جنگ هستهای برای جامعه خطرناک باشد.
بنابراین، شرکتها باید ارزش و ریسکهای هر مورد استفاده را درک کنند و تعیین کنند که چگونه این موارد با تحمل ریسک و سایر اهداف شرکت مطابقت دارند. برای مثال با توجه به اهداف توسعه پایدار، آنها ممکن است تأثیر هوش مصنوعی مولد را بر محیطزیست در نظر بگیرند زیرا به ظرفیت محاسباتی قابلتوجهی نیاز دارد.
در ادامه، هیئتمدیره باید مطمئن شود که شرکت چارچوبهای قانونی و نظارتی را برای ریسکهای شناختهشده هوش مصنوعی مولد که در سراسر شرکت وجود دارد، ایجاد کرده است و فعالیتهای هوش مصنوعی در داخل شرکت به طور مداوم مورد بررسی، اندازهگیری و حسابرسی قرار میگیرد.
آنها همچنین میخواهند اطمینان حاصل کنند که سازوکارهایی برای بررسی و ارزیابی مداوم ریسکها و نگرانیهای اخلاقی که هنوز بهخوبی درک نشدهاند یا حتی آشکار نیستند، وجود داشته باشد. برای مثال، شرکتها چگونه فرآیندهایی را برای شناسایی توهمزایی و کاهش خطر اطلاعات نادرست راهاندازی خواهند کرد؟ این فناوری چگونه بر اشتغال تأثیر خواهد گذاشت؟ و ریسکهای ناشی از استفادهٔ اشخاص ثالث از این فناوری چگونه است؟ داشتن دیدگاهی روشنبینانه در مورد اینکه مشکلات ممکن است از کجا ناشی شوند، کلید حل آنها است.
باید اعتراف کرد که هوش مصنوعی همیشه باید تحت نظارت مؤثر قرار گیرد؛ خصوصاً توسط طراحان و سازندگان خودش! این نظارت میتواند توسط قوانین دولتی و آگاهسازی مردم تکمیل شود.
3- چگونه شرکت را برای استفاده از هوش مصنوعی مولد، آماده کنیم؟
بسیاری از شرکتها برای پیادهسازی نسلهای قبلی فناوری هوش مصنوعی، رویکردی آزمایشی در پیش گرفتهاند، به گونهای که علاقهمندان به کشف امکانات آن، پروژههای آزمایشی را در بخشهای مختلف سازمان راهاندازی کردهاند.
اما با توجه به سرعت پیشرفتها در هوش مصنوعی مولد و ریسکهایی که به همراه دارد، شرکتها به رویکرد هماهنگتری نیاز خواهند داشت. گیر کردن در حالت آزمایشی واقعاً گزینه درستی نیست. برای نمونه، مدیرعامل یک شرکت بینالمللی تا آنجا پیش رفت که از هر 50 مدیر تجاری خود خواست تا بدون تأخیر، دو مورد استفاده را به طور کامل اجرا کنند. دلیل این کار اعتقاد راسخ او به آن بود که هوش مصنوعی مولد به سرعت به آنها برتری رقابتی خواهد داد.
مدیران شرکت باید به سرعت برای انتصاب مدیری ارشد در حوزه نظارت و کنترل بر تمامی فعالیتهای هوش مصنوعی مولد اقدام کنند. دومین گام هوشمندانه، ایجاد گروهی چندوظیفهای از افراد ارشد است که بخشهای علم داده، مهندسی، حقوقی، امنیت سایبری، بازاریابی، طراحی و سایر بخشهای تجاری را نمایندگی میکنند. چنین تیمی میتواند برای تدوین و اجرای سریع و گسترده یک استراتژی همکاری کند.
همچنین به خاطر داشته باشید که مدلی بنیادی میتواند از چندین مورد استفاده در سراسر سازمان پشتیبانی کند، بنابراین اعضای هیئتمدیره باید از رهبر منصوبشده هوش مصنوعی مولد بخواهند که اطمینان حاصل کند که سازمان رویکردی هماهنگ در پیش میگیرد. این امر اولویتبندی موارد استفادهای را که نتایج سریع و پرمحتوا ارائه میدهند، ترویج میکند. موارد استفاده پیچیدهتر را میتوان بعداً توسعه داد. نکته مهم این است که رویکرد هماهنگ همچنین به داشتن دید کامل از هر ریسکی که بر عهده گرفته میشود، کمک میکند.
همچنین هیئتمدیره باید بررسی کند که آیا استراتژی برای برقراری طیف وسیعی از مشارکتها و اتحادها وجود دارد یا خیر، بهعنوان مثال، با ارائهدهندگانی که مدلها را برای یک بخش خاص سفارشی میکنند یا با ارائهدهندگان زیرساختی که قابلیتهایی مانند رایانش ابری مقیاسپذیر را ارائه میدهند. مشارکت درست با متخصصان مناسب به شرکتها کمک میکند تا به سرعت از هوش مصنوعی مولد ارزشآفرینی کنند، اگرچه آنها میخواهند از گیر افتادن در دام فروشندگان و نظارت بر ریسکهای احتمالی شخص ثالث جلوگیری کنند.
4- آیا ما قابلیتهای لازم را داریم؟
برای همگام شدن با هوش مصنوعی مولد، ابتدا شرکتها باید زیرساختها و قابلیتهای سازمانی خود را بررسی کنند؛ در ادامه به زیرساختهای ضروری در این زمینه خواهیم پرداخت.
۴-۱. فناوری
اولین زیرساخت مهم، فناوری است. هر مجموعه داده و فناوری مدرنی، کلید موفقیت در استفاده از هوش مصنوعی مولد خواهد بود. خوب است بدانید که بهترین مدلهای مصنوعی در صورتی کارآمدند که از بیگدیتای اختصاصی و کارآمدی بهرهمند شوند؛ بنابراین، شرکتهایی که هنوز راههایی برای هماهنگسازی و دسترسی آسان به دادههای خود پیدا نکردهاند، قادر به کشف بخش زیادی از قدرت بالقوه تحولآفرین Gen AI نخواهند بود.
به همان اندازه، توانایی طراحی معماری داده مقیاسپذیر نیز بسیار مهم است؛ این کار شامل مدیریت و کنترل داده و رویههای امنیتی میشود. بسته به مورد استفاده، زیرساخت محاسباتی و ابزار موجود نیز ممکن است نیاز به ارتقا داشته باشد. آیا تیم مدیریت درباره منابع محاسباتی، سیستمهای داده، ابزار و مدلهای موردنیاز شفافیت دارد؟ و آیا استراتژی برای به دست آوردن آنها وجود دارد؟
۴-۲. استعداد (نیروی انسانی)
معرفی هوش مصنوعی مولد، مانند هر تغییر دیگری، مستلزم ارزیابی مجدد استعدادهای سازمان است. شرکتها بهخوبی میدانند که برای رقابت در دنیایی که داده و هوش مصنوعی در آن نقش بسیار پررنگی ایفا میکنند، نیاز به بازآموزی نیروی کار دارند؛ هرچند بسیاری از آنها در جذب و حفظ افراد موردنیاز خود با مشکل مواجهند.
با ظهور هوش مصنوعی مولد، این چالش بهشدت دشوارتر شده است. واقعیت آن است که با هوش مصنوعی بعضی از مسئولیتها در سازمان ناپدید خواهند شد، برخی دیگر کاملاً متفاوت میشوند و برخی دیگر جدید خواهند بود. چنین تغییراتی به احتمال زیاد افراد بیشتری را در حوزههای بیشتر و با سرعت بیشتری نسبت به هوش مصنوعی تا به امروز تحت تأثیر قرار میدهد.
مهارتهای جدید دقیق موردنیاز بسته به مورد استفاده تفاوت خواهد داشت. برای مثال، اگر مورد استفاده نسبتاً ساده باشد و بتوان از مدل بنیادی آماده استفاده برای آن پشتیبانی کرد، هر متخصص عمومی با کمک مهندس داده و نرمافزار میتواند رهبری این تلاش را بر عهده گیرد؛ اما با دادههای بسیار تخصصی، همانطور که مثلا برای توسعه دارو وجود دارد، شرکت ممکن است از نو نیاز به ساخت مدل هوش مصنوعی مولد داشته باشد. در چنین شرایطی، شرکت ممکن است به استخدام متخصصان یادگیری ماشین در سطح دکترا نیازمند شود.
بنابراین هیئتمدیره باید از رهبری شرکت بپرسد که آیا درک پویایی از نیازهای استخدامی هوش مصنوعی و برنامهای برای برآورده کردن آنها دارد یا خیر. همچنین، نیروی کار موجود باید برای ادغام هوش مصنوعی مولد در کارهای روزمره خود و تجهیز برخی از کارکنان برای به عهده گرفتن نقشهای جدید آموزش داده شوند؛ اما مهارتهای فنی تنها موضوع موردملاحظه نیستند، چرا که هوش مصنوعی مولد برای تکمیل قابلیتهای این فناوری، بر مهارتهای پیشرفتهتر تحلیلی و خلاقانه تأکید دارد.
بنابراین، مدل استخدامی و جذب نیرو ممکن است نیاز به تغییر داشته باشد، اما با در نظر گرفتن اخطاری که اخیراً در مجمع جهانی اقتصاد مطرح شده: استفاده از هوش مصنوعی به عنوان جایگزینی برای کار کارمندان سطح پایین، میتواند توسعه نسل بعدی خلاقان، رهبران و مدیران را به خطر بیندازد.
۴-۳. فرهنگ سازمانی
درنهایت، فرهنگ شرکت بر موفقیت آن در استفاده از هوش مصنوعی مولد اثر میگذارد. شرکتهایی که با نوآوری و تغییر دستوپنجه نرم میکنند، به احتمال زیاد در همگام شدن با این فناوری به مشکل خواهند خورد. این سؤال بزرگی است، اما آیا شرکت از فرهنگ یادگیری که همان کلید موفقیت است، برخوردار خواهد بود؟ آیا حس مشترکی از مسئولیت و پاسخگویی در شرکت وجود دارد؟ بدون این حس مشترک، به احتمال زیاد در دام ریسکهای اخلاقی مرتبط با این فناوری گرفتار خواهد شد.
هر دو سؤال شامل مسائلی فرهنگی است که هیئتمدیره باید در مورد بررسی آنها با تیمهای مدیریتی خود تأمل کند. بسته به آنچه پیدا میکنند، بازآفرینی فرهنگ شرکت میتواند به اولویت فوری کارها تبدیل شود.
سؤالی برای هیئتمدیره
با توجه به تلاش هیئتمدیره برای حمایت از مدیران عامل خود در ایجاد ارزش از هوش مصنوعی مولد و مدیریت ریسکهای آن؛ سؤال مهمی مطرح میشود که آنها باید از خود بپرسند: «آیا ما برای ارائه این پشتیبانی واقعاً مجهزیم؟»
اعضای هیئتمدیره تنها در صورت درک هوش مصنوعی مولد و پیامدهای آن میتوانند تأثیر احتمالی استراتژی هوش مصنوعی مولد شرکت و تصمیمات مرتبط با سرمایهگذاری، ریسک، استعداد، فناوری و موارد دیگر را بر سازمان و ذینفعان آن قضاوت کنند. بااینحال، گفتوگوهای ما با اعضای هیئتمدیره نشان داد که بسیاری از آنها اعتراف میکنند که این شناخت را ندارند. در چنین مواقعی، هیئتمدیره میتواند سه راه برای بهبود وضعیت در نظر بگیرد.
اولین گزینه، بررسی ترکیب هیئتمدیره و در صورت نیاز، تعدیل آن است. در گذشته، زمانی که شرکتها در یافتن متخصصان حرفهای به مشکل میخوردند، با راهاندازی هیئتهای مشاوره فناوری که شامل متخصصان هوش مصنوعی مولد میشد، رشد بیشتری کسب میکردند.
بااینحال، به احتمال زیاد هوش مصنوعی مولد بر تمامی جنبههای عملیات شرکت، ازجمله ریسک، پاداش، استعداد، امنیت سایبری، امور مالی و استراتژی تأثیر خواهد گذاشت؛ بنابراین به طور منطقی، تخصص هوش مصنوعی باید گسترده باشد تا کل هیئتمدیره و همه کمیتههای آن بتوانند تأثیراتش را بهدرستی بررسی کنند.
دوم، هیئتمدیره میتواند میزان شناخت اعضای خود را از هوش مصنوعی مولد بهتر کند. جلسات آموزشی که به دست کارشناسان خود شرکت و همچنین متخصصان خارجی در خط مقدم پیشرفتها برگزار میشود، میتواند به اعضای هیئتمدیره در مورد نحوه عملکرد هوش مصنوعی مولد، چگونگی اعمال آن در کسبوکار، ارزش بالقوه، ریسکها و تکامل این فناوری آگهی و شناخت کافی بدهد.
سوم، هیئتمدیره میتواند هوش مصنوعی مولد را در فرآیندهای کاری خود بگنجاند. تجربه عملی در اتاق هیئتمدیره میتواند آشنایی با این فناوری و درک ارزش و ریسکهای آن را افزایش دهد. علاوه بر این، ازآنجاییکه هوش مصنوعی مولد میتواند تصمیمگیری را بهبود بخشد، کوتاهی است که هیئتمدیرهها به دنبال کشف پتانسیل آن برای کمک به انجام وظایف خود به بهترین نحو نباشند. برای مثال، آنها ممکن است از AI برای مطرح کردن سؤالات مهم اضافی در مورد مسائل استراتژیک یا ارائه دیدگاه دیگری برای تصمیمگیری استفاده کنند.
هوش مصنوعی مولد به سرعت درحالتوسعه است و شرکتها باید بین سرعت و نوآوری، تعادل محتاطانهای برقرار کنند. نقش هیئتمدیره آن است که تیم مدیریت را به شکل سازندهای به چالش بکشد تا اطمینان حاصل شود که این اتفاق میافتد و سازمان را در رأس این آخرین پیشرفت فناوری نگه دارد، درعینحال بهشدت به ریسکها توجه کند.
جمعبندی
درنهایت خوب است اشاره کنیم که سؤالات مطرحشده در اینجا، جامع نیست و با پیشرفت این فناوری، سؤالات بیشتری مطرح خواهد شد؛ اما این سؤالها نقطه شروع خوبی هستند. درنهایت، اعضای هیئتمدیره مسئولیت چگونگی استفاده از هوش مصنوعی مولد را در شرکتهایی که بر آن نظارت میکنند، بر عهده دارند و پاسخهایی که دریافت میکنند، باید به آنها کمک کند تا عاقلانه به این مسئولیت عمل کنند.