40 گام به سوی آینده‌ای هوشمند - مجموعه وبینارهای رایگان در حوزه هوش مصنوعی
Filter by دسته‌ها
chatGTP
آموزش هوش مصنوعی و انواع آن
آموزش‌های پایه‌ای هوش مصنوعی
اصول هوش مصنوعی
پایتون و ابزارهای یادگیری عمیق
کتابخانه‌ های یادگیری عمیق
یادگیری با نظارت
یادگیری بدون نظارت
یادگیری تقویتی
یادگیری عمیق
یادگیری نیمه نظارتی
آموزش‌های پیشرفته هوش مصنوعی
بینایی ماشین
پردازش زبان طبیعی
پردازش گفتار
چالش‌های عملیاتی
داده کاوی و بیگ دیتا
رایانش ابری و HPC
سیستم‌‌های امبدد
علوم شناختی
دیتاست
اخبار
تیتر یک
رسانه‌ها
آموزش پردازش زبان طبیعی
آموزش علوم داده
اینفوگرافیک
پادکست
ویدیو
رویدادها
کاربردهای هوش مصنوعی
کسب‌و‌کار
تحلیل بازارهای هوش مصنوعی
کارآفرینی
هوش مصنوعی در ایران
هوش مصنوعی در جهان
 انسان در برابر سایبورگ: یک میلیون سال دیگر جهان انسان چگونه خواهد بود؟

انسان در برابر سایبورگ: یک میلیون سال دیگر جهان انسان چگونه خواهد بود؟

قبل از پرداختن به موضوع اصلی ابتدا باید مشخص کنیم، در این‌جا منظور ما از سایبورگ چیست و اصولاً سایبورگ‌ها چگونه موجوداتی هستند. واژه سایبورگ در حقیقت ترکیب دو واژه سایبرنتیک و ارگانیسم است و منظور از آن یک موجود زنده با هر دو اندام طبیعی و ماشینی است. سایبورگ‌ها در حقیقت موجودات زنده‌ای هستند که بخشی یا بخش‌هایی از وجود خود را با فناوری‌های گوناگون دیجیتالی یا مکانیکی تغییر داده‌اند. انسان‌ها تلاش می‌کنند، اندام مکانیکی و دیجیتالی را به ‌وجود خود پیوند بزنند، زیرا که از انقراض می‌ترسند.

آن‌ها می‌دانند که بیشتر گونه‌ها گذرا هستند، آن‌ها منقرض می‌شوند، به گونه‌های جدید شاخه‌شاخه می‌شوند یا در طول زمان به‌ دلیل جهش‌های تصادفی و تغییرات محیطی تغییر می‌کنند. می‌توان انتظار داشت، یک گونه پستاندار معمولی برای یک میلیون سال وجود داشته باشد. انسان مدرن، هوموساپینس‌ساپینس یا انسانِ هوشمندِهوشمند، تقریباً از سیصدهزار سال پیش وجود داشته؛ پس حالا می‌توانیم تصور کنیم او اگر به یک میلیون سال برسد، چگونه خواهد بود؟

نویسنده داستان‌های علمی‌-تخیلی «هِربرت جورج وِلز» اولین کسی بود که متوجه شد انسان‌ها می‌توانند به چیزی بسیار بیگانه تبدیل شوند. او در مقاله خود به سال ۱۸۸۳ «انسان در یک میلیون سال» چیزی را از انسان تصور کرد که اکنون به یک کلیشه تبدیل شده است: موجوداتی با مغز بزرگ و جثه کوچک. بعدها، او حدس زد که انسان‌ها نیز می‌توانند به دو یا چندگونه جدید تقسیم شوند. درحالی‌که مدل‌های تکاملی وِلز در آزمون زمان تاب نیاوردند، سه گزینه اساسی که او درباره آینده انسان در نظر گرفت، همچنان صادق است:

  1. ما می‌توانیم منقرض شویم.
  2. به چندین گونه دیگر تبدیل شویم.
  3. یا تغییر کنیم.

یک گزینه دیگری که به این سه مورد می‌شود اضافه کرد، این است که ما بیوتکنولوژی یا فناوری‌های زیست‌شناسانه جدیدی داریم که می‌تواند احتمال هر یک از آن‌ها را تا حد زیادی افزایش دهد. فناوری‌های آینده‌گرایی، مانند ارتقای انسان (با استفاده از داروها، ریزتراشه‌ها، ژنتیک یا فناوری‌های دیگر، انسان را باهوش‌تر، قوی‌تر یا به روش‌های دیگر بهتر کنیم)، شبیه‌سازی و ذخیره ذهن از مغز (بارگذاری مغز روی رایانه) یا هوش مصنوعی، همه این‌ها ممکن است اشکال تکنولوژیکی از گونه‌های جدیدی تولید کنند که در زیست‌شناسی کلاسیک دیده نمی‌شود.

هوش نرم‌افزاری و هوش مصنوعی در ساخت انسان‌های آینده

پیش‌بینی کامل آینده غیرممکن است، این به عواملی بستگی دارد که اساساً تصادفی هستند؛ همچنین ایده‌ها، اقدامات و محدودیت‌های تکنولوژیکی و بیولوژیکی آینده، برای ما ناشناخته هستند؛ اما به گمان بسیار، شدنی‌ترین مورد در آینده انسان «گونه گسترده» است. گونه گسترده پدیده‌ای است که وقتی «یک گونه» به «چند گونه دیگر» تقسیم می‌شود.

هوش نرم‌افزاری و هوش مصنوعی در ساخت انسان‌های آینده

در میان ما افراد زیادی هستند که می‌خواهند وضعیت انسان را بهبود ببخشند؛ آن‌ها خواهانِ «کُند کردن و از بین ‌بردن پیری» و «تقویت هوش، خلق‌وخو و تغییر بدن» هستند که ناخودآگاه منجر به تولید گونه‌های جدید می‌شود. بااین‌حال، این خواسته‌ها، سردی زیادی به‌جا می‌گذارند و افراد زیادی با آن‌ها مخالفت خواهند کرد. مخالفان می‌دانند که این فناوری‌ها به گمان بسیار زیاد تنها در دسترس حاکمان، ثروتمندان و تعداد کمی از قدرتمندان هر جامعه خواهند بود و به افراد معمول جامعه هیچ نمی‌رسد. نکته دیگر این‌که، حتی اگر این فناوری‌ها به‌اندازه تلفن‌های همراه ارزان و در همه‌جا حاضر شوند، بازهم برخی افراد اصولاً آن‌ها را رد می‌کنند و می‌خواهند همچنان انسانی معمولی و کهن باقی بمانند.

البته در این مورد، در درازمدت، ما باید انتظار قوی‌ترین افراد را داشته باشیم، انسان‌ها نسل به نسل یا ارتقاء پس از ارتقاء، خود را به یک یا چندگونه اساساً متفاوت با نامِ «پست‌انسان» یا «پساانسان» تبدیل می‌کنند و در همین حال کسانی که حاضر نیستند تغییر کنند، روی خود نام «انسان کلاسیک» می‌گذارند.

گونه‌سازی دیگری که می‌تواند اتفاق بیفتد از طریق شبیه‌سازی مغز است. یک فناوری فرضی که در آن فرد مغز را در سطح سلولی اسکن می‌کند و سپس بر اساس آن یک شبکه عصبی معادل در رایانه بازسازی می‌کند تا «هوش نرم‌افزاری» ایجاد کند. در حقیقت او خودش را در رایانه کپی می‌کند تا یک زندگی دیجیتالی داشته باشد و این تنها یک نوع از گونه‌زایی نیست؛ با این کار انسان خودش را برای ترک قلمرو مادی و جهان مواد معدنی آماده می‌کند و آماده سفر به جهان دیجیتال می‌شود. دلایل زیادی وجود دارد که برخی ممکن است بخواهند این کار را انجام دهند، مانند افزایش شانس جاودانگی یا سفر آسان از طریق اینترنت یا رادیو در فضا.

به کدام خواهیم رسید: آرمان‌شهر یا ویران‌شهر؟

درنهایت، آینده با سرعتی بسیار بیشتر از آن‌چه فکر می‌کنیم، وارد می‌شود و به نظر می‌رسد که انسان‌ها چه بخواهند و چه نخواهند دیر یا زود به سایبورگ تبدیل خواهند شد. پژوهش‌ها نشان می‌دهد که فناوری‌های سایبرنتیک، سایبورگ‌گرا و هوش مصنوعی به‌زودی بسیار کارآمدتر از قبل خواهند بود و انسان‌ها تمایل دارند تا خود را با آن‌ها پیوند بزنند. ذهن‌های نرم‌افزاری در همه‌جا پدیدار خواهند شد و به‌آسانی خود را در بدن‌های جدیدی مانند انسان، ولی بسیار پیشرفته‌تر و قوی‌تر، جای خواهند داد. ذهن‌های نرم‌افزاری همچنین نیازی به خوردن یا نوشیدن ندارند و از راه‌های آسان‌تری انرژی به‌دست می‌آورند؛ و از آن‌جا که می‌توانند به‌سرعت تکامل یابند، باید انتظار داشته باشیم که در طول زمان نسبت به سبک ذهنی کنونی ما به‌شدت تغییر کنند.

به کدام خواهیم رسید: آرمان‌شهر یا ویران‌شهر؟

موجودات فیزیکی در مقایسه با موجودات نرم‌افزاری دارای یک نقطه‌ضعف مشخص هستند، آن‌ها باید در دنیای سست و عجیب ماده حرکت کنند؛ بااین‌حال، انسان‌ها برخلاف ذهن‌های نرم‌افزاری که در صورت مختل شدن مرکز داده آن‌ها نیز نابود می‌شوند، مستقل هستند.

آیا این آینده خوبی است؟ با توجه به ارزش‌های سیاسی-اجتماعی حاکم در جهان، به‌احتمال بسیار زیاد نه؛ ولی این خیلی به ارزش‌ها و اندیشه‌ شما بستگی دارد. یک زندگی خوب ممکن است مستلزم داشتن روابط معنادار با افراد حقیقی دیگر و زندگی پایدار در محیطی آرام و مرفه باشد. از این منظر، پساانسان‌های عجیب‌وغریب، نه‌تنها موردنیاز نیستند، بلکه خطرناک هم هستند. بااین‌حال باید راهی برای ترکیب شدن با آن‌ها پیدا کنیم، چون آینده به‌هرحال از راه می‌رسد.

انسان امروزی برای پروژه «دگرگشت انسان» ارزش قائل می‌شود و زنجیره «ناگسستنی از اجداد پارینه‌سنگی ما تا انسان مدرن» را به‌خوبی می‌شناسد، ولی باید برای پیشرفت آماده‌ باشیم و از آن برای بهتر کردن زندگی انسان‌ها استفاده کنیم.

جدیدترین اخبار هوش مصنوعی ایران و جهان را با هوشیو دنبال کنید

میانگین امتیاز / ۵. تعداد ارا :

مطالب پیشنهادی مرتبط

اشتراک در
اطلاع از
0 نظرات
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها
[wpforms id="48325"]