آیا برتری هوش مصنوعی بر انسان محقق میشود؟
امروزه کمتر موضوعی را میبینیم که بهاندازه هوش مصنوعی (AI)، هیجانات منفی و مثبت مردم را برانگیزاند. بهعنوانمثال، شبکه تلویزیونی Vox بهتازگی با پخش برنامهای در مورد خطرات بالقوه هوش مصنوعی، بیان کرد از آنجایی که سیستمهای هوش مصنوعی روزبهروز هوشمندتر میشوند، شاید در برههای از زمان برتری هوش مصنوعی بر انسان اتفاق بیفتد و کنترل سرنوشت و آینده انسانیت به دست سیستمهایی قرار گیرد که حتی از اهداف و اولویتهایشان هم آگاهی نداریم. باوجوداین، این دغدغهها بیپایهواساس هستند، چون بر مبنای مفروضهای ناقص، یعنی «هوشمندبودن» هوش مصنوعی مطرح میشوند. در این نوشتار توضیح میدهیم که چرا چنین چیزی واقعیت ندارد. برای درک بهتر این مطلب، ابتدا میبایست آنچه ذهن و هوش انسان را منحصربهفرد میکند بررسی کنیم.
آیا هوش مصنوعی واقعا «هوشمند» است؟
بر مبنای مفاهیم فلسفهی کلاسیک، ذهن «سه کنش» دارد. کنش اول ادراک است که فهم یا دانستن «ماهیت»، چیستی یا معنا را در برمیگیرد. بهعنوانمثال، برای «ادراک» اینکه سگ چیست باید «ماهیت» آن را بفهمیم و ویژگیهای مربوط به این ماهیت را (مثل پارسکردن، تکاندادن دم، دنبالکردن سنجابها و…) بشناسیم. کنش دوم ذهن، قضاوت است که طی جمله یا اظهارنظر مشخص میشود؛ برای نمونه، قضاوت میکنیم که «آنچه میبینم یک سگ است». حالت سوم استدلال است؛ منظور از استدلال، اتصال نقطهنظرات مختلف به هم برای رسیدن به یک جمعبندی است. در ادامهی مثال قبلی، از دو جملهی «همه سگها میرا هستند» و «چیزی که میبینم یک سگ است» میتوان اینطور نتیجهگیری کرد که «این حیوانی که میبینم نیز میراست.»
حال به بحث اصلی بازگردیم؛ کامپیوترها و هوش مصنوعیها عملکرد خیلی خوبی دارند و بیشتر اوقات در کنش دوم و سوم ذهن، از انسانها هم بهتر هستند؛ اما نکته اینجاست که از حالت اول ذهن یعنی فهم، تماماً عاجزاند. کنش دوم و سوم ذهن مربوط به بازیابی و ادغام اطلاعات میشوند و هوش مصنوعی را میتوان برای انجام این کارکردها برنامهنویسی کرد. بااینحال، درک معنا قابل برنامهنویسی نیست، چون از دنیای مادی نشئت نمیگیرد؛ بلکه قدرتی است ناشی از ذهن انسانها.
برتری هوش مصنوعی نسبت به انسان
اگر شک دارید، دایرهای روی تختهسفید تصور کنید. حتماً با خودتان فکر میکنید که این دایره نشاندهنده چیست. شاید میخواهد یک خورشید، توپ بسکتبال، چرخ یا شاید هم یک سکه را نشان دهد. نکته اینجاست که هیچ واقعیت مادی در مورد دایره به ما نمیگوید که منظور از رسمش چه بوده است.
شاید بتوانیم عواملی همچون ضخامت خط، ترکیب شیمیایی جوهر یا حتی فرایندهای عصبشناختی زیربنایی را که در مغز نقاش رخ داده است، مورد مطالعه قرار دهیم؛ اما هیچیک از آنها معنای دایره را آشکار نخواهند کرد، چون محتوا یا همان معنای دایره در دنیای مادی ریشه ندارد، بلکه از ذهن نقاش برخاسته است. شاید بتوانیم هوش مصنوعی را به شکلی برنامهنویسی کنیم که بهنظر برسد موضوعات را میداند، اما باید بهخاطر داشته باشیم که تقلید از واقعیت، خود واقعیت نیست. بهبیاندیگر، محتوا یا معنای برنامهنویسی درنهایت به ذهن برنامهنویس برمیگردد، نه به اجزای مادی سیستمی که برنامهنویسی شده است.
بنابراین میتوان گفت که دانستن شامل معناست و از آنجایی که سیستمهای مادی از جمله سیستمهای هوش مصنوعی، قادر به درک معنا نیستند، نمیتوانند به مرحلهی «دانستن» برسند. پس علیرغم تصورات موجود در جامعه، سیستمهای هوش مصنوعی روزبهروز باهوشتر نمیشود، چون در وهله اول «باهوش» نیستند. این نکته همچنین نشان میدهد که چرا ذهن انسانها از ساختار مغز فراتر میرود. مغز یک عضو کاملاً مادی است و اگر ذهن محدود به مغز بود، ما هم قابلیت «دانستن» نداشتیم. واقعیت یا بهتر بگوییم واقعیتی که «میدانیم»، این است که «دانستن» قابلیتی منحصر به ذهن انسان است.
ادراک؛ نقطه تمایز انسان و هوش مصنوعی
بااینحال، بنا به دلایلی که در این مبحث نمیگنجند، فلسفه معاصر، علوم مدرن و روانشناسی عامه عمدتاً اهمیت «کنش اول ذهن» را نادیده میگیرند و مغز را به دو کنش قضاوت و استدلال کاهش میدهند. به همین دلیل است که اکنون عموم مردم بر این باورند که برتری هوش مصنوعی بر انسان روزی محقق میشود. هوش مصنوعی میتواند بهتر از ما دادهها را مقایسه کند (قضاوت) و ادغام نماید (استدلال)؛ پس طبیعی است که اگر کارکرد ذهن انسان را محدود به این دو مورد بدانیم، احساس خطر میکنیم. اما همانطور که توضیح دادیم، چنین دیدگاهی از برجستهترین و حیاتیترین جنبه ذهن یعنی توانایی درک ماهیت و معنا، چشمپوشی میکند.
بدون این قابلیت، هیچ قضاوت و استدلالی رخ نمیدهد. بهبیاندیگر، در وهله اول باید چیزی را بفهمیم تا بعد بتوانیم بر اساس آن قضاوت و در موردش استدلال کنیم. پس میتوان گفت که درک، بنیاد شناخت است. پس بر خلاف آنچه Vox نمایش داده است، ما انسانها همیشه نسبت به هوش مصنوعی برتری داریم، چون هوش مصنوعی صرفاً از محتوای الگوریتمها پیروی میکند و هیچ درکی از مفهوم آنها ندارد. بدون درک معنا و مفهوم، هوش مصنوعی قادر به «فکرکردن» نیست.
آنچه واقعاً جای نگرانی دارد، این است که هوش مصنوعی مثل خیلی از فناوریهای دیگر به دست افراد اشتباه بیفتد. اما نگرانی از برتری هوش مصنوعی نسبت به انسان از تعریف اشتباه از ذهن و سوءبرداشت از قابلیت سیستمهای مادی نشئت میگیرد که فرض میکنند هوش مصنوعی «هوشمند» است.
جدیدترین اخبار هوش مصنوعی ایران و جهان را با هوشیو دنبال کنید