نگاهی کوتاه به تأثیر رباتها در پیشرفت هوش مصنوعی
از جستوجو در گوگل گرفته تا درخواست از الکسا برای پخش آهنگ مورد علاقهتان، نمیتوان تأثیر رباتها در پیشرفت هوش مصنوعی را در دنیای امروز منکر شد. جالب اینجاست که پیشرفتهای هوش مصنوعی تا به امروز، کمبودهای آن را نیز روشن میکند.
فارغ از دستاوردهای چشمگیر هوش مصنوعی، این فناوری نمیتواند در حدّ و حدود انسانها درک و فهم داشته باشد. برای درک بهتر موضوع تنها کافی است از یک ربات خدمات مشتری سؤالی بپرسید که در شرح وظایفش برنامهنویسی نشده است. در اینجاست که تأثیر رباتها در پیشرفت هوش مصنوعی کاملاً خنثی است. علت آن اتّکای هوش مصنوعی امروزی بر تجزیه و تحلیل دیتاستهای عظیم و جستوجوی الگوها و همبستگیهاست. هوش مصنوعی عمومی برای تکامل باید بتواند همان مسائل ذهنی را درک کند یا بیاموزد که یک کودک 3 ساله آن را بدیهی میداند!
با توجه به پژوهشهای انجامگرفته، یک کودک 3 ساله هنگام بازی با بلوکها، فضا را درک میکند؛ یعنی میداند بلوکها اجسام فیزیکی موجود در یک جهان سهبُعدی هستند که از قوانین فیزیکی پیروی میکند. کودک گذر زمان و علیت را میفهمد: بلوکها باید قبل از افتادن روی هم چیده شوند. سؤال اساسی که به وجود میآید این است که: «آیا میتوان فضا، زمان و علیت را بدون تجربه آنها درک کرد؟» همه اینها مؤلفههایی از نوعی هوش و عقل سلیم به شمار میروند که در حال حاضر، در هوش مصنوعی به چشم نمیخورند.
در واقع، کودکان با تعامل با محیط خود همه چیز را یاد میگیرند. کودک حرکت میکند، اشیاء را در دست میگیرد، آنها را از همه نظر بررسی میکند و با دستکاری اجسام، نتیجه اعمال خود را در مییابد. برای اینکه تأثیر رباتها در پیشرفت هوش مصنوعی را بهتر درک کنیم، لازم است این مثال را بیشتر جلو ببریم. در حقیقت، بازی با بلوکها به کودک میآموزد که اکثر اجسام جامد هستند؛ اشیای مربعشکل را میتوان برخلاف اشیای گرد، بر روی هم چید و دقت در روی هم گذاشتن میتواند ستون بلندتری ایجاد کند و بیدقتی منجر به فروپاشی آن میشود.
سیستم محاسباتی هوش مصنوعی برای اینکه بتواند اشیای واقعی را مانند کودک کاوش و آزمایش کند و بدین شکل، به درک واقعی نزدیک شود، باید با یک ربات ادغام گردد. این بدان معنا نیست که باید درون یک ربات قرار گیرد، بلکه هوش مصنوعی میتواند روی اَبَررایانهای با اتصال بیسیم به ربات نصب شود. در هر صورت، نکته کلیدی این است که ربات به نحوی باید تحرک، حواس (لامسه، بینایی و شنوایی) و تعامل با اشیای فیزیکی را فراهم کند، تا سیستم بتواند بازخورد حسی سریع را از همه اقداماتش، تجربه کند. بدین ترتیب، ربات سیستم را قادر میسازد، تا به یادگیری و درک بپردازد و بدین ترتیب فعلاً تأثیر رباتها در پیشرفت هوش مصنوعی این است که یک گام به AGI واقعی نزدیکتر میشویم.
پس از آن، کانون توجهات تغییر مییابد. پیش از این، رباتها معمولاً بر حسب وظایفی که میتوانستند برای مردم انجام دهند، توصیف میشدند؛ اما حالا تأثیر رباتها در پیشرفت هوش مصنوعی متفاوت است، بهنحوی که رباتها را باید از نظر ورودیای که برای «ذهن» هوش مصنوعی فراهم میآورند، توصیف کرد. در این صورت، رباتها بیشتر به منزله یک «محفظه حسی» در نظر گرفته میشوند.
قابلیتهای چنین محفظهای برای هوش مصنوعی عمومی در چارچوب علم/فناوری رباتیک امروزی قرار میگیرند. در واقع، یک ربات ارزانقیمت نسبتاً ساده برای ایجاد AGI کافی است. برای مثال، یک محفظه متحرک با قابلیت بصری، یک تنظیمکننده و حسگرهای لمسی میتوانند کافی باشند، تا AGI دنیای واقعی را بیاموزد. با این حال، راهکار AGI در «ذهن» ربات است و بهنوعی در اینجا تأثیر رباتها در پیشرفت هوش مصنوعی بیشتر نمایان میشود. در واقع، جایی که باید ربات را کنترل کرد، تا دقیقاً مانند یک کودک بتواند محیط خود را کاوش کند و پیامد رفتارهایش را دریابد. اگر یک AGI این ربات ساده را هدایت میکرد، این امکان وجود میداشت که ربات بتواند تنها طی چند مرحله تعامل بیشتر از آنچه یک هوش مصنوعی با تکیه بر هزاران تصویر سگ در یک دیتاست میآموزد، درباره سگها چیزی بیاموزد.
رباتها هرچند محتملترین مسیر را برای AGI فراهم میکنند، اما آنچنان ضرورتی ندارند. یک ربات شبیهسازیشده در محیطی شبیهسازیشده مانند رباتی فیزیکی در یک محیط دنیای واقعی میآموزد. با این حال، مشکل این رویکرد اینجاست که هرچه به جلو پیش میرود، به شبیهسازیهای دقیقتری نیاز پیدا میکند، تا بتواند پاسخگوی تغییرات مداوم و غیرمنتظره بودن دنیای واقعی باشد. به همین خاطر، خیلی زود، تهیه چنین شبیهسازیهایی از ساخت یک محفظه حسی فیزیکی (ربات) دشوارتر میشود و تأثیر رباتها در پیشرفت هوش مصنوعی در این نقطه کمرنگ خواهد شد.
پس از اینکه AGI در مورد جهان آموخت، محفظه را میتوان حذف کرد. بهعنوان مثال، اگر چشمبند ببندید، قابلیت بینایی و تجسم خود را بلافاصله از دست نخواهید داد و در عوض، درک اساسی شما از مشاهده یا دانستن در مورد اطراف در دنیای واقعی همچنان وجود خواهد داشت. علاوه بر این، AGI میتواند محتوایی را که آموخته است، به AGI دیگری هم منتقل کند، درست مانند اینکه یک کلون از خود بسازد. به همین دلیل، AGI ممکن است هیچگاه به رباتی متصل نشده باشد، اما درک دنیای واقعی را از سیستم رباتیک دیگری کسب کند.
بنابراین، واضح است که قابلیت درک صرفاً الگویی از نرمافزار و داده است و باید مسیرهای دیگری برای ایجاد همان نتیجه بدون استفاده از ربات وجود داشته باشد. به نظر میرسد که نیاز AGI به یک ربات بیشتر یک الزام عملی است، تا الزام نظری. پس میتوان تأثیر رباتها در پیشرفت هوش مصنوعی را اینگونه جمعبندی کرد که حل مشکلات موجود برای ایجاد یک سیستم رباتیک مستقل ساده تنها یک مسیر سریعتر به سمت AGI نسبت به سایر رویکردها را هموار میکند.
انواع کاربردهای هوش مصنوعی در صنایع مختلف را در هوشیو بخوانید