اقتصاد دیجیتال و اقتصاد کلاسیک چه تفاوتهایی دارند؟
نخستینبار در سال ۱۹۹۰ بود که یک استاد و پژوهشگر اقتصاد ژاپنی، در زمان رکود اقتصادی ژاپن، اصطلاح «اقتصاد دیجیتال» را بیان کرد. در آن زمان که اینترنت هنوز به شکل چشمگیری به وجود نیامده بود منظور از اقتصاد دیجیتال، موج نوین اقتصادی بود که در برابر اقتصاد سرمایهداری سنتی قرار میگرفت. به صورت سنتی اقتصاد جامعه جهانی حداقل از قرن 18 به امروز اقتصاد «سرمایهداری» است؛ درحالی که هنگام صحبت از اقتصاد نوین و رشد اقتصادی مدرن، بدون اشاره به اصول اقتصادی سرمایهداری، درباره جنبههای مختلفی از چگونگی تغییر انقلاب دیجیتال در کسبوکار، تجارت و رشد اقتصادی گفتگو میشود. در سال ۲۰۱۴ کتاب «سرمایه در قرن بیست و یک» نوشته توماس پیکتی، اقتصاددان فرانسوی، رتبه نخست در فهرست کتابهای نیویورک تایمز را بهدست آورد.
پیکتی در این کتاب با تحلیل مجموعهای از دادههای عظیمِ ۲۰ کشور، نشان میدهد که سیستم سرمایهداری براساس نابرابری فزایندهای بنا شده است و نابرابریهای شدید، موجبات نارضایتی و تضعیف دموکراسی را فراهم مینماید. چرا که در اقتصاد سرمایهداری سنتی سرمایه و ثروت تنها در دست افرادی محدود است و آزادی جریان ثروت و رشد اقتصادی در آنجا معنی ندارد. نکته مهم نیز در همینجاست که با انقلاب الکترونیک و بهوجود آمدن تجارت الکترونیک شرایطی شکل گرفته که گردش پول دیگر در گرو راههای سنتی خود نباشد و حالا دیگر گروههای جامعه نیز به بدنه اصلی اقتصاد دسترسی داشته باشند.
در اقتصاد سنتی، ماشینآلات وسیله تولید و مهمترین داراییهای فیزیکی و مالی بودند. کار در سلسله مراتب سازماندهی شده و سرمایهگذاریها هدف واحدی داشتند: به حداکثر رساندن سود. ولی در اقتصاد دیجیتال و تجارت الکترونیک، اینترنت به قالب جدیدی از تولید تبدیل شده که شیوه خلق نوآوری افراد، ایجاد کالاها، خدمات و رشد اقتصادی را تغییر میدهد. در این اقتصاد نوین، مهمترین دارایی، دانش فرد است. مؤثرترین سیستمهای کاری، تیمی و مشارکتی هستند و افراد اندیشمند در همه جا به طور فزایندهای میفهمند که یک اقتصاد غیرمشارکتی غیرقابل اجرا است؛ چرا که یکی از ویژگیهای اصلی اقتصاد دیجیتال و تجارت الکترونیک مشارکت و همکاری افراد است.
اگر اقتصاد دیجیتال چتری برای توصیف تأثیر رسانههای اجتماعی بر اقتصاد و جامعه باشد، اصول اصلی آن چه خواهد بود؟ در این الگو، فناوریهای اجتماعی، مدلهای کسبوکار و اندیشه حاکم بر جامعه مجازی غافلگیرکننده خواهد بود.
نوآوری و مشارکت همگانی؛ دو ستون اصلی اقتصاد دیجیتال
در اقتصاد دیجیتال، اینترنت با کاهش هزینههای همکاری، تغییرات وسیعی در نحوه برنامهریزی، قابلیت نوآوری جامعه، ساخت کالاها، خدمات، خلق ثروت، رشد اقتصادی و ارزش عمومی ایجاد کرده است. مانند گذشته ابرشرکتها و جوامع در زمینه نگرانیها، تلاشها و چالشهای مشترک به روشهای جدید با مردم در سراسر جهان همکاری میکنند.
نوآوریهای درخشان جدیدی در جهان دیجیتال و تجارت الکترونیک در حال اجراست که مجموعهای از ویژگیهای جدید را برای قرن بیستویک فراهم کرده. همکاریهای متقابل، باز بودن منابع، اشتراکگذاری، وابستگی و یکپارچگی از این ویژگیها هستند.
این ویژگیها نشان میدهند که اقتصاد دیجیتال یک اقتصاد اجتماعی است. در سالهای گذشته، روزانه یک میلیارد نفر در این کره خاکی از شبکههای اجتماعی استفاده کردهاند و بیشتر از ۸۰ ٪ مردم جهان به تلفنهای همراه دسترسی دارند. اینترنت و جهان اجتماعی در حالِ تغییر نحوه خلق ثروت، کار و رشد اقتصادی است. همه با هم همکاری نموده؛ و هوش جمعی، همکاری جمعی، یافتن منابع جمعیت و نوآوری مشارکتی در کسبوکار و تجارت الکترونیک از برجستهترین مفاهیم اقتصاد دیجیتال هستند.
این ویژگیها نشان میدهند که اقتصاد دیجیتال، بر دو ستون اصلی بنا شده است؛ نوآوری و مشارکت همگانی.
در اقتصاد دیجیتال، این نوآوری است که بهوسیله کسبوکارها و تجارت الکترونیک، اقتصاد را هدایت میکند. در سیستم سرمایهداری سنتی، میزان سرمایه و انبوه ثروت نقش اصلی را دارد و بازار کالا و خدمات، توسط بنگاههایی تولید میشوند که از شرکتهای بزرگ تجاری هستند. این بنگاهها اختیارات محدودی را به سهامداران، مدیران، کارکنان و بازار میدهند.
ورود نخبگان به اقتصاد دیجیتال
نخبگان پیشرو درک میکنند که رویکردهای سنتی عصر صنعتی را میتوان به طور اساسی توسط کسبوکار اجتماعی در جهان دیجیتال و تجارت الکترونیک دگرگون کرد. این نخبگان آموختهاند که همه مالکیتهای معنوی یکسان نیستند. برخی از مالکیتهای معنوی باید محافظت شوند، در حالی که برخی دیگر باید به صورت عمومی مورد استفاده قرار بگیرند.
برای مثال شرکت آیبیام با اشتراکگذاری، توانمندیهای خود را افزایش میدهد و سپس در سطوحی بالاتر به رقابت میپردازد، که درنهایت همه این کارها به نفع سهامداران شرکت است. آنها بهجای آنکه از سیستمعاملهای مخصوص خود استفاده کنند، گزینههای آزاد ویندوز و لینوکس را به خریداران پیشنهاد دادند.
مشتریان همکاریهای نخبگان جدید را دوست دارند. آنها کالاها و خدمات را بهصورت یکجا از پلتفرمهای گوناگون خریداری میکنند. آنها با به اشتراک گذاشتن اطلاعات خود در پلتفرم «تریپ ادوایزر» بهترین هتلها را پیدا میکنند و همچنین بهترین رستورانها را از طریق سایت رستورانت مییابند. آنها حتی محصولات تولیدی خود را در جهان مجازی به فروش میگذارند و با انواع اپلیکیشنها و پلتفرمهای دیجیتالی جای خالی نیروی انسانی خود را پر میکنند.
بدین ترتیب بسیاری از هزینههای شروع یک کسبوکار کم میشود و کسبوکارهای خانگی و محلی نیز گسترش مییابند. در چنین شرایطی نخبگان میتوانند به دور از زنجیر رانتیِ اقتصاد سرمایهداری ایدههای نو و خلاق خود را بهکار ببرند، آنها را اجرا کنند و به رشد اقتصادی برسند.
همکاری دولتها، نخبگان و جامعه در شکلگیری اقتصاد دیجیتال
در همینحال دولتها میتوانند با برنامههای نوین به مؤلفهای قوی از اکوسیستم اجتماعی تبدیل شوند که نخبگان، اجتماع و مشاغل را در تجارت الکترونیک بههم پیوند میدهد. نه با خلق سیستمهای نظارتی جدید یا ایجاد لایههای اضافه دیوانسالاری، بلکه از طریق تمایل به باز کردن فرآیندها و دادههای بسته شده قبلی برای ورود و نوآوری گستردهتر.
به عبارت دیگر، دولت به بستری برای ایجاد خدمات و نوآوری اجتماعی تبدیل میشود که در آن نخبگان اقتصاد دیجیتال به آسانی رشد میکنند و این اقتصاد را رشد و گسترش میدهند. دولت منابع را فراهم میکند، قوانینی وضع میکند و اختلافات را حل میکند، اما به نخبگان اقتصاد دیجیتالی اجازه میدهد تا در امور کلان مشارکت داشته باشند. تنها در این شرایط است که اقتصاد دیجیتال بهوجود میآید و رشد اقتصادی خود را نشان میدهد. چرا که بدون نخبگان و مشارکتهای همگان اقتصاد دیجیتال وجود نخواهد داشت.
نوآوران، نخبگان اقتصاد دیجیتال
نخبگان تولیدکننده کسبوکار دیجیتالی دریافتهاند که هدف شرکتها فراتر از کسب درآمد برای سهمداران آنها است. هدف یک شرکت در تجارت الکترونیک و اقتصاد دیجیتال نوآوری و خلق ایدههای جدید است؛ چرا که تنها با نوآوریست که درآمد هم در اقتصاد دیجیتال حاصل میشود. در این جهان دیجیتالی شهروندان به طور فزایندهای ریزبین هستند.
از جلسات مجازی نخبگان در جایجای زمین، چالشها، طوفانهای مغزی دیجیتال و ابتکارات دادههای باز؛ همه در تلاش هستند تا شهروندان را درگیر توسعه ایدههای جدید و حل مشکلات اقتصادی کنند. نخبگان اقتصادی از قوانین تازه به خوبی استقبال میکنند و درک میکنند که بازارها با پایههای قوی و مقرراتِ مناسب عملکرد خوبی دارند.
شبکه نوین دادهها، رگهای اقتصاد دیجیتال
اقتصاد در عصر هوش شبکهای، اقتصاد دیجیتالی است. در اقتصاد قدیم، جریان اطلاعات به صورت فیزیکی حرکت میکرد: پول نقد، چکها، صورت حسابها، بارنامهها، گزارشات، نشستهای رودررو، تماسهای تلفنی آنالوگ یا انتقال اطلاعات از ارسالات رادیویی و تلویزیونی، طرح اولیه برنامههای کاری، نقشهها، عکسها، کاغذهای نوشتاری و پست مستقیم. در اقتصاد نوین، اطلاعات در تمامی اشکال موجود، به صورت دیجیتال درآمده است.
حجم آن به اندازه بیتهایی که در کامپیوتر ذخیره میشوند کاهش یافته و سرعت انتقال آن در شبکه، با سرعت نور رقابت میکند. با استفاده از کدهای دودویی کامپیوتری، اطلاعات و ارتباطات به کدهای دیجیتالی صفر و یک تبدیل شدهاند. این دنیای جدید را که نخبگان بهوجود آوردهاند، ساختار و نظم بسیار پیچیدهای دارد؛ چنان که ذهن انسان دیگر نمیتواند دادههای آن را پردازش کند و برای پردازش دادههای اقتصاد دیجیتال به رایانههای قدرتمند نیاز است.
اقتصاد دیجیتال، اقتصاد دانشهای نوین
همچنین اقتصاد دیجیتال، اقتصاد دانش نیز هست، چرا که بر پایه به کارگیری توانایی و مهارتهای نخبگان در تولید هر چیز و چگونگی تولید آن چیز، مبتنی است. در اقتصاد دیجیتال، میزان هرچه بیشتری از ارزش افزوده اقتصاد توسط مغز ایجاد میشود تا توسط نیروی جسمانی و عضلانی. بسیاری از مشاغل کشاورزی، صنعتی و تجارت الکترونیک به کارهای مبتنی بر دانش مبدل شدهاند.
هم اینک بیش از ۶۰ % از نیروی کار آمریکا، کارهای مبتنی بر دانش انجام میدهند و از هر ده شغل جدید، هشت تا در حوزههای اطلاعات محور اقتصاد هستند. کارخانههای امروزی به همان اندازه با کارخانههای اقتصاد قدیم تفاوت دارند که کارخانههای اقتصاد قدیم با تولیدات و صنایع دستی قبل از خود تفاوت داشتهاند. مزارع با تجهیزات کشاورزی خاصی اداره میشوند که مملو از تراشهها هستند.
محمولههای باری توسط جرثقیلهایی با ماشین هوشمند هدایت میشوند. محصولات، به نوبه خود، محتوای دانشی دارند. لباسهای هوشمندی هستند که در یقه آنها تراشه تعبیه شده است؛ وسایل نقلیه هوشمندی که پر از ریزپردازندههایی هستند که هر ساله صدها کار جدید انجام میدهند؛ نقشههای هوشمندی که موقعیت مکانی را نشان میدهند و به صورت خودکار باد لاستیکها را متناسب با وضعیت جاده کم و زیاد میکند. آمریکا در چنین شرایطی از رکود به رشد اقتصادی رسیده است.
جهان دیجیتال، جهانی بدون جغرافیا
در جهان نوین دیجیتالی و تجارت الکترونیک دیگر فاصله جغرافیایی معنا ندارد و اطلاعات در کمترین زمان از دورترین فاصلهها جابهجا میشوند. همین جهان را به یک روستای کوچک تبدیل کرده که همه همدیگر را میشناسند و در پیوند هستند. در این جهان برای موفقیت دیگر لازم نیست به شرکتهای بزرگ وارد شد و در آنها همراه با نفوذ سیاستهایشان را تغییر داد. در این جهان هرکسی میتواند شرکت کوچک خودش را تأسیس کند و با تلاش و پژوهش آن را گسترش دهد.
از همین رو نخبگان دیگر نیاز ندارند برای کار کردن به شرکتهای بزرگ وارد شوند و میتوانند پایگاههای خودشان را بهوجود بیاورند. اقتصاد دیجیتالی، جهانی به وجود آورده که در هر کشوری میتوان مبتنی بر فناوریهای جدید، شرکتی تأسیس کرد. برای مثال تا قبل از جهان دیجیتال، هوشمند کردن فرایندهای گوناگون زندگی، بسیار زمانبر و پرهزینه به نظر میرسید، اما با گذشت زمان و توسعه زیر ساختها، در ایران امروز نیز روند رسیدن به فناوریهای هوش مصنوعی سرعت گرفته و کمهزینه شدهاند. ولی امروز در ایران شرکتهای زیادی هستند که در زمینه هوش مصنوعی فعالیت دارند و محصولات مبتنی بر این فناوری را تولید میکنند.
برای مثال مرکز تحقیقات هوش مصنوعی پارت پژوهشهای فراوانی در زمینه این فناوریها انجام داده است و آنها سعی دارند تا فرایندهای زندگی را هوشمندسازی کنند. محصولاتی که این شرکت تولید میکند با نمونه محصولات ابرشرکتهای اروپایی و آمریکایی قابل رقابت است و در توسعه محصولات بومی، محصولات این شرکت از نمونههای خارجی خودشان نیز بهتر عمل میکنند.
در سالهای گذشته زیاد شاهد پدیدههایی اینچنین بودهایم و همه اینها به خاطر بهوجود آمدن جهان دیجیتال، اقتصاد دیجیتالی و تجارت الکترونیک است. اقتصادی که نخبگان، آن را در شرایطی اشتراکی، همهگیر کرده و گسترش دادهاند.
جدیدترین اخبار هوش مصنوعی ایران و جهان را با هوشیو دنبال کنید