
وقتی سیلیکون ولی با آمریکا بیگانه میشود
رقابت تبآلود غولهای فناوری برای دستیابی به هوش مصنوعی فراانسان، شکاف عمیقی میان آنها و عموم مردم ایجاد کرده است؛ در حالی که چین با تمرکز بر کاربردهای عملی، پیشتاز میدان میشود.
ساختن ماشینی هوشمندتر از انسان، موضوعی با پیشینهای چندصدساله است که همواره بهطور همزمان، الهامبخش شگفتی و برانگیزاننده هراس بوده؛ از مأموران فیلم The Matrix گرفته تا سیستمعامل فیلم Her.
بسیاری در «سیلیکون ولی» بر این باورند که دستیابی به «هوش عمومی مصنوعی» (AGI) و حتی گامی فراتر، یعنی «فراهوش» (Superintelligence)، اکنون در آستانه تبدیل شدن به واقعیت است. این هدف مشترک غولهای فناوری آمریکا نیز هست؛ شرکتهایی که در رقابتی تبآلود، دهها میلیارد دلار در این مسیر سرمایهگذاری میکنند.
برخی از کارشناسان نسبت به پیامدهای فاجعهبار ظهور AGI هشدار میدهند، اما بسیاری دیگر بر این باورند که این دستاورد، که شاید تنها چند سال با آن فاصله داشته باشیم، میتواند به انفجاری در بهرهوری منجر شود؛ بهگونهای که کشوری یا شرکتی که نخستینبار به آن دست یابد، تمامی منافع را از آنِ خود خواهد کرد. این هیاهو ما را به تأمل وامیدارد.
هنوز روشن نیست که AGI دقیقاً چه زمانی قابل دستیابی خواهد بود. نگرانی ما این است که سیلیکون ولی چنان شیفته تحقق این هدف شده که از مردم عادی فاصله میگیرد و بدتر از آن، فرصتهای حیاتی برای استفاده از فناوری موجود را نادیده میگیرد. تمرکز انحصاری بر این هدف، خطر عقب ماندن آمریکا از چین را به همراه دارد؛ کشوری که بهمراتب کمتر در پی خلق هوشی مصنوعی فراتر از انسان است و بسیار بیشتر بر بهرهبرداری از فناوریهای کنونی تمرکز کرده است.
رؤیای قدیمی خلق ماشینی هوشمندتر از انسان
ریشههای شیفتگی سیلیکون ولی به هوش عمومی مصنوعی به چند دهه قبل بازمیگردد. در سال ۱۹۵۰، پیشگام علم رایانه، «آلن تورینگ»، «بازی تقلید» را پیشنهاد داد؛ آزمایشی که در آن یک ماشین باید هوش خود را با فریب دادن بازجویان انسانی و واداشتن آنان به این باور که ماشین، انسان است، اثبات کند. در سالهای پس از آن، این ایده تکامل یافت، اما هدف ثابت ماند: همتراز کردن توانمندی با مغز انسان. AGI صرفاً آخرین تکرار این جستوجوی دیرینه است.
در سال ۱۹۶۵، همکار آقای «تورینگ»، یعنی «آی. جی. گود»، شرح داد که چه چیزی در اندیشه یک ماشین همسطح با مغز انسان اینچنین جذاب مینماید. آقای «گود» دریافت که ماشینهای هوشمند میتوانند بهصورت بازگشتی، خود را سریعتر از آنچه انسانها بتوانند حتی جبران کنند، بهبود بخشند. او گفت: «نخستین ماشین فراهوشمند، آخرین اختراعی است که بشر نیاز خواهد داشت انجام دهد.» اختراعی که به همه اختراعات دیگر پایان میدهد. بهطور خلاصه، دستیابی به AGI بزرگترین فرصت تجاری تاریخ خواهد بود. جای شگفتی نیست که برترین استعدادهای جهان، خود را وقف این تلاش بلندپروازانه کردهاند.
رقابتی بیامان: هزینه ساخت به هر قیمتی
روش کنونی این است: ساختن به هر قیمتی. هر غول فناوری در رقابتی برای دستیابی نخستین به AGI است؛ آنان مراکز دادهای بنا میکنند که هزینه ساخت آن بیش از ۱۰۰ میلیارد دلار است و برخی مانند «متا»، پاداشهای امضای قرارداد برای پژوهشگران هوش مصنوعی ارائه میدهند که از ۱۰۰ میلیون دلار نیز فراتر میرود. هزینه آموزش «مدلهای پایه» که بهعنوان بستری چندمنظوره برای بسیاری از وظایف مختلف عمل میکنند، بهطور پیوسته افزایش یافته است. استارتاپ «xAI» متعلق به «ایلان ماسک»، بنا بر گزارشها ماهانه یک میلیارد دلار هزینه میسوزاند. «داریو آمودِی»، مدیرعامل «Anthropic»، انتظار دارد هزینه آموزش مدلهای پیشرو در دو سال آینده به ۱۰ میلیارد یا حتی ۱۰۰ میلیارد دلار برسد.
البته باید اذعان کرد که هوش مصنوعی هماکنون نیز در بسیاری از وظایف شناختی از انسان متوسط برتر است؛ از حل برخی از دشوارترین مسائل ریاضی جهان گرفته تا نوشتن کد در سطح یک برنامهنویس تازهکار. علاقهمندان، این پیشرفتها را دلیلی میدانند بر اینکه AGI در آستانه تحقق است. با این حال، هرچند قابلیتهای هوش مصنوعی از زمان معرفی «چتجیپیتی» در سال ۲۰۲۲ جهشهای خارقالعادهای داشته است، علم هنوز مسیر روشنی برای ساختن هوشی که از انسان فراتر رود، نیافته است.
در یک نظرسنجی اخیر از سوی «انجمن پیشبرد هوش مصنوعی» (Association for the Advancement of Artificial Intelligence) جامعهای دانشگاهی که شماری از برجستهترین پژوهشگران این حوزه را در بر میگیرد، بیش از سهچهارم از ۴۷۵ پاسخدهنده اعلام کردند که رویکردهای کنونی بهاحتمال زیاد به یک دستاورد اساسی منجر نخواهد شد. هرچند هوش مصنوعی با بزرگتر شدن مدلها و مصرف دادههای بیشتر به بهبود خود ادامه داده است، نگرانی وجود دارد که این روند رشد نمایی دچار لغزش شود. کارشناسان استدلال کردهاند که برای دستیابی به هدف، به معماریهای محاسباتی جدیدی فراتر از آنچه زیربنای «مدلهای زبانی بزرگ» است، نیاز داریم.
شکاف میان سیلیکون ولی و مردم: روایتهای متناقض و هراس عمومی
چالش تمرکز بر AGI صرفاً به فناوری محدود نمیشود، بلکه به روایتهای مبهم و متناقضی مربوط است که آن را همراهی میکند. هم پیشبینیهای هولناک و هم خوشبینانه در این عرصه فراوان است. امسال سازمان غیرانتفاعی «AI Futures Project» گزارشی تحت عنوان A.I. 2027 منتشر کرد که پیشبینی میکرد هوش مصنوعی فراهوشمند تا سال ۲۰۳۰ قادر خواهد بود بشر را کنترل یا حتی نابود کند. تقریباً همزمان، دانشمندان رایانه در «پرینستون» مقالهای با عنوان A.I. as Normal Technology منتشر کردند که در آن استدلال میشد هوش مصنوعی، مشابه انرژی هستهای، در آینده قابل پیشبینی همچنان قابل مدیریت خواهد بود.
همین است که ما را به این وضعیت عجیب میرساند: در حالی که بزرگترین شرکتهای سیلیکون ولی مکرراً بازه زمانی کوتاهتری را برای رسیدن به AGI اعلام میکنند، بیشتر مردم خارج از منطقه «Bay Area» حتی بهسختی میدانند این اصطلاح به چه معناست. شکاف روبهگسترشی میان فناورانی وجود دارد که AGI را همچون نوعی شعار ایمانی میبینند و خود را در آستانه تحقق آن احساس میکنند، و عموم مردم که نسبت به هیاهوی آن بدبیناند و هوش مصنوعی را مزاحم زندگی روزمره خود میبینند. با توجه به اینکه برخی کارشناسان هشدارهای شدیدی درباره تهدیدات هوش مصنوعی صادر کردهاند، طبیعی است که عموم مردم حتی کمتر از پیش به این فناوری دلگرم شوند.
رویکرد متفاوت چین: ادغام هوش مصنوعی با اقتصاد واقعی
حال بیایید نگاهی به آنچه در چین رخ میدهد بیندازیم. دانشمندان و سیاستگذاران این کشور، مانند همتایان آمریکایی خود، چندان غرق در AGI نشدهاند. در «کنفرانس جهانی هوش مصنوعی» اخیر در شانگهای، «لی چیانگ»، نخستوزیر چین، بر «ادغام عمیق هوش مصنوعی با اقتصاد واقعی» از طریق گسترش سناریوهای کاربردی تأکید کرد.
در حالی که برخی فناوران سیلیکون ولی هشدارهایی آخرالزمانی درباره تهدیدات جدی هوش مصنوعی میدهند، شرکتهای چینی مشغول ادغام این فناوری در همه چیز هستند؛ از اَبَراپلیکیشن «ویچت» گرفته تا بیمارستانها، خودروهای برقی و حتی لوازم خانگی. در روستاهای این کشور، مسابقاتی میان کشاورزان چینی برای بهبود ابزارهای هوش مصنوعی در برداشت محصول برگزار شده است. اپلیکیشن «Krook» متعلق به «علیبابا» اخیراً به پردانلودترین دستیار هوش مصنوعی در چین تبدیل شد که بخشی از آن به دلیل قابلیتهای تشخیص پزشکی این برنامه است. سال گذشته، چین طرحی موسوم به «AI+ initiative» را آغاز کرد که هدفش تعبیه هوش مصنوعی در همه بخشها برای افزایش بهرهوری است.
جای شگفتی نیست که در نتیجه این اقدامات، مردم چین نگاه خوشبینانهتری به هوش مصنوعی دارند. در «کنفرانس جهانی هوش مصنوعی» شاهد بودیم که خانوادهها با پدربزرگها و نوهها در نمایشگاهها پرسه میزدند، از نمایشهای قدرتمند کاربردهای هوش مصنوعی شگفتزده میشدند و با اشتیاق با رباتهای انساننما تعامل میکردند. بنا بر یک نظرسنجی «Ipsos»، بیش از سهچهارم بزرگسالان در چین گفتهاند که هوش مصنوعی در سه تا پنج سال گذشته زندگی روزمره آنان را بهطور عمیق تغییر داده است؛ این بالاترین سهم در سطح جهانی است و دو برابر آمریکاییها محسوب میشود. در یک نظرسنجی دیگر نیز مشخص شد که تنها ۳۲ درصد آمریکاییها میگویند به هوش مصنوعی اعتماد دارند، در حالی که این رقم در چین ۷۲ درصد است.
فرصتهای از دست رفته: کاربردهای عملی در برابر رؤیای AGI
بسیاری از منافع ادعایی AGI در حوزههایی همچون علم، آموزش، مراقبتهای بهداشتی و موارد مشابه، همین حالا نیز با پالایش دقیق و استفاده درست از مدلهای قدرتمند موجود قابل دستیابی است. برای مثال، چرا هنوز محصولی وجود ندارد که همه انسانها را بهزبان خودشان، با روشهای شخصیسازیشده و بازیمحور، با دانش ضروری و پیشرفته آموزش دهد؟ چرا هیچ مسابقهای میان کشاورزان آمریکایی برای استفاده از ابزارهای هوش مصنوعی در بهبود برداشت محصول برگزار نمیشود؟ انفجار خلاقانه و غیرمنتظره کاربردهای هوش مصنوعی برای بهبود زندگی در غرب کجاست؟
باور به نقطه عطفی در AGI یا «فراهوش» با تاریخ فناوری در تضاد است؛ تاریخی که در آن پیشرفت و گسترش همواره بهصورت تدریجی رخ داده است. فناوری غالباً دههها طول میکشد تا به استفاده گسترده برسد. اینترنت مدرن در سال ۱۹۸۳ اختراع شد، اما تا اوایل دهه ۲۰۰۰ نبود که مدلهای کسبوکار را دگرگون کرد. هرچند «چتجیپیتی» شاهد رشد شگفتانگیز کاربران بوده است، یک مقاله پژوهشی اخیر از «National Bureau of Economic Research» نشان داد که بیشتر مردم در ایالات متحده همچنان بهندرت از هوش مصنوعی مولد استفاده میکنند.
زمانی که یک فناوری در نهایت فراگیر میشود، همانجاست که واقعاً جهان را متحول میکند. گوشیهای هوشمند جهان را آنلاین نکردند به این دلیل که قدرتمندترین یا شیکترین نسخهها بودند، بلکه انقلاب زمانی رخ داد که دستگاههای ارزان و بهاندازه کافی کارآمد در سراسر جهان تکثیر شدند و به دست روستاییان و فروشندگان خیابانی رسیدند.
مسیر پیشرو: دو مسیر همزمان برای آینده هوش مصنوعی
ضروری است که افراد بیشتری خارج از سیلیکون ولی تأثیرات سودمند هوش مصنوعی را در زندگی خود احساس کنند. AGI خط پایان نیست؛ بلکه فرایندی است که شامل انتشار تدریجی، نامتوازن و فروتنانه نسلهای کمقدرتتر هوش مصنوعی در سراسر جامعه میشود.
بهجای آنکه تنها بپرسیم «آیا به آنجا رسیدهایم؟»، زمان آن فرا رسیده که بپذیریم هوش مصنوعی هماکنون یک عامل قدرتمند تغییر است. بهکارگیری و سازگار کردن هوش ماشینی که هماکنون در دسترس است، چرخهای خودتقویتکننده از اشتیاق عمومی بیشتر نسبت به هوش مصنوعی را به راه خواهد انداخت. همانگونه که مرزهای فناوری پیش میرود، باید کاربردهای ما از این فناوری نیز پیش برود.
در حالی که شرکتهای پیشگام فناوری آمریکا در رقابتی برای دستیابی نخستین به هدف نامطمئن «هوش عمومی مصنوعی» هستند، چین و رهبرانش بیش از پیش بر استقرار فناوریهای موجود در بخشهای سنتی و نوظهور، از تولید و کشاورزی گرفته تا رباتیک و پهپادها، متمرکز شدهاند. تمرکز بیش از اندازه بر AGI خطر آن را دارد که ما را از اثرات روزمره هوش مصنوعی منحرف کند. ما باید هر دو مسیر را دنبال کنیم.