هوش مصنوعی، آینهای در برابر جامعه مدرننما
در همایشی علمی با عنوان «هوش مصنوعی: ارتباطات انسان-ماشین و آینده آن» که شنبه ۳ خرداد ۱۴۰۴ برگزار شد، «دکتر محسنیانراد»، از منظرهای مختلف به بررسی تأثیر هوش مصنوعی بر ارتباطات میانفردی، سیاستگذاری و توسعه پرداخت.
روایت یک استاد از «سه تجربه» با هوش مصنوعی
دکتر محسنیانراد سخنرانی خود را با طرح سه تجربه شخصی و پژوهشی در مواجهه با هوش مصنوعی آغاز کرد. او گفت: «صحبت امروز من درباره سه تجربهایست که در سال گذشته با هوش مصنوعی داشتم. هر کدام از این تجربهها لایههایی از جامعه ما و نسبت آن با فناوری نو را نمایان میکند.»
تجربه اول: دستگاه چاپ سنگی بومی؛ تجسمی از مدرنیته بومی
در نخستین تجربه، دکتر محسنیانراد با روایتی تاریخی از اختراع نوعی دستگاه چاپ سنگی بومی در ایران دوران مشروطه سخن گفت؛ اختراعی که بر خلاف چاپخانههای وارداتی، تمام اجزایش از منابع داخلی تأمین میشده است. او با کمک هوش مصنوعی و بر مبنای عکسها و مستندات تاریخی، بازسازی دیجیتالی این دستگاه را انجام داده و حتی ظرفیت چاپ آن را تخمین زده است: «هوش مصنوعی توانست بر پایه تصاویر قدیمی، تصویر جدیدی از دستگاه را بازسازی کند و حتی ظرفیت ساعتی چاپ را هم محاسبه نماید. این همکاری بین تاریخ، فناوری و انسان، مسیری جذاب برای بازاندیشی در تجربههای بومی ماست.»
تجربه دوم: فانوس خیال، بین خیال و فناوری
در تجربه دوم، محسنیانراد به مقالهای در مجله «هنر و مردم» در سال ۱۳۴۳ اشاره کرد که تصویری از نمایشهای نوری به نام «فانوس خیال» را روایت میکرد. او با تکیه بر آن روایت و کمک هوش مصنوعی، انیمیشنی تولید کرد که برای اولین بار این مفهوم را بهصورت بصری بازسازی میکرد.
به گفته او: «هوش مصنوعی به ما امکان داد تخیلی را که قرنها پیش در ذهن ایرانیان بوده، امروز به تصویر بکشیم. این، همان پیوند خیال با فناوری است.»
تجربه سوم: جامعه مدئوپلاس، نه مدرن و نه سنتی
در سومین تجربه، دکتر محسنیانراد با بهرهگیری از مدلسازی مفهومی و مشارکت هوش مصنوعی، تحلیلی از وضعیت فرهنگی-اجتماعی ایران ارائه داد. او با طرح مدل «مدوپلاست»، جامعهای را توصیف کرد که در آن نه سنت بهطور کامل کارآمد است و نه مدرنیته بهطور اصیل تحقق یافته:
او تصریح کرد: «ما نه در جامعه سنتی زندگی میکنیم و نه در جامعه مدرن. ساختارها دوگانهاند، تصمیمگیریها میان سنت و علم در نوسان است، و همین ما را در موقعیتی مبهم قرار داده که برای تحلیلش به مدل جدیدی نیاز داریم: جامعه مدوپلاست.»
ما با تقلید سطحی از مدرنیته، در دام دوگانگی فرهنگی ماندهایم
دکتر محسنیانراد در بخش جمعبندی سخنانش، به چالشی عمیقتر در جامعه اشاره کرد: «مسئله ما فقط تکنولوژی نیست، مسئله اصلی فهم ناصحیح از مدرنیته است. ما با تقلید سطحی از ظاهر مدرن، در دام ساختارهای دوگانه ماندهایم. نتیجهاش جامعهای متزلزل، با تصمیمگیریهای پراکنده و هویت فرهنگی پارهپاره است.»
او در ادامه توضیح داد که چگونه هوش مصنوعی میتواند به بازشناسی و بازتعریف این وضعیت کمک کند: «اگر هوش مصنوعی صرفاً ابزاری برای تقلید نباشد، میتواند به ما کمک کند تا تصویری روشنتر از خود بسازیم، از تجربههای گذشته بیاموزیم و آینده را از نو طراحی کنیم.»
جمعبندی
در مجموع، سخنرانی دکتر محسنیانراد، نه فقط شرحی بر تکنولوژی، بلکه تلاشی برای نگاهی ژرفتر به تاریخ، جامعه و سیاستگذاری فرهنگی بود. او با پیوند سه حوزهی تاریخ بومی، حافظه فرهنگی، و فناوری نو، نشان داد که چگونه هوش مصنوعی میتواند به ابزار بازاندیشی بدل شود، اگر ما خود را جدی بگیریم و به بازشناسی ریشههای خود بپردازیم.