
هوش مصنوعی در روانشناسی؛ یاریگر یا جایگزین؟
با افزایش نفوذ هوش مصنوعی در عرصههای علمی و درمانی، پرسش مهمی مطرح میشود: آیا این فناوری میتواند در حوزه روانپزشکی و روانشناسی جای درمانگر انسانی را بگیرد؟
«دکتر هما بقایی راوری»، روانپزشک، و «دکتر قمر خطیبی»، روانشناس، هر یک با نگاه تخصصی خود به این پرسش پاسخ دادهاند. هرچند هر دو متخصص بر نقش کمککننده و ارزشمند هوش مصنوعی در پژوهشها و دسترسی به اطلاعات تأکید دارند، اما به اتفاق معتقدند که درمان روانی و ارتباط انسانی چیزی است که هیچ هوش مصنوعی قادر به جایگزینی آن نیست.
هوش مصنوعی؛ کتابی همیشه همراه
دکتر «بقایی راوری» معتقد است که نخستین کمک هوش مصنوعی در روانپزشکی، دسترسی سریع به منابع علمی است:
«هوش مصنوعی میتواند مقالات متعدد به زبانهای مختلف را ترجمه و خلاصه کند و آنها را در اختیار ما قرار دهد. درست مثل این است که همه کتابها را همیشه همراه خود داشته باشیم.»
او هشدار داد که استفاده از هوش مصنوعی تنها باید به عنوان رفرنس علمی باشد، زیرا «ما بیماری را درمان نمیکنیم، ما بیمار را درمان میکنیم» و این تفاوت مهمی است که نمیتوان آن را نادیده گرفت.
کاربردهای محدود اما مفید هوش مصنوعی
دکتر خطیبی نیز نقش مثبت هوش مصنوعی را در برخی زمینهها پذیرفته است: «میتوان از هوش مصنوعی برای ساخت مدلهای عصبی، شبیهسازی واکنشهای انسان در شرایط مختلف و تحلیل دادههای روانشناختی استفاده کرد. همچنین این فناوری میتواند در پژوهشهای مربوط به اختلالاتی مانند افسردگی یا اضطراب به کمک روانشناسان بیاید.»
او در عین حال تأکید کرد که این نقش صرفاً در حوزه تحقیق و مدلسازی معنا پیدا میکند، نه در درمان بالینی مستقیم.

محدودیتهای مشاوره آنلاین و ضعف در همدلی
بقایی درباره مشاورههای آنلاین و تعامل با هوش مصنوعی گفت: «جلسات حضوری زمین تا آسمان با جلسات آنلاین تفاوت دارد. در جلسات حضوری من تمام حرکات، حالات چهره و حتی جهت نگاه بیمار را میبینم و این جزئیات به من درک عمیقی از وضعیت او میدهد. حتی پیشرفتهترین هوشهای مصنوعی نیز پاسخهای کلیشهای یا عمومی ارائه میدهند و نیازمند توضیحات مکرر هستند.»
او افزود: «هوش مصنوعی میتواند جملات حمایتی بگوید و نوعی حس همراهی ایجاد کند، اما این همدلی سطحی با همدلی واقعی درمانگر قابل مقایسه نیست. در رواندرمانی، مفاهیمی مانند انتقال و انتقال متقابل نقش حیاتی دارند و هوش مصنوعی روان ندارد که بتواند لحظه به لحظه تغییرات بیمار را درک کند.»
جایگزینیناپذیری ارتباط انسانی
خطیبی نیز با رد احتمال جایگزینی درمانگر توسط هوش مصنوعی گفت: «هر انسان مثل اثر انگشت منحصربهفرد است. درمان نیازمند درک فرهنگ، شرایط خانوادگی و تجربه زیسته افراد است. بیماران در جلسات حضوری نیاز به همدلی و ارتباط عاطفی دارند. گاهی فرد در پایان جلسه میگوید میتوانم شما را در آغوش بگیرم. این تجربه انسانی را نمیتوان از یک ربات یا هوش مصنوعی دریافت کرد.»
او ادامه داد: «انسانها نیاز دارند به همدلی، به گرمی آغوش و محبت کردن. اینها چیزی نیست که هوش مصنوعی بتواند بازتولید کند.»

مخاطرات و سوءاستفادهها
بقایی راوری تأکید کرد که دادههای بیماران باید با حساسیت و رعایت محرمانگی مدیریت شود. به گفته او، «اگر هوش مصنوعی بیمار را بر اساس دادههای اولیهاش ثابت نگه دارد، فرآیند درمان مختل خواهد شد، چرا که روان انسان پویاست و تغییر میکند.»
خطیبی نیز به جنبه دیگری از مخاطرات اشاره کرد:
«برخی افراد بدون آگاهی از هوش مصنوعی استفاده میکنند، حتی برای گرفتن فال یا جایگزین مشاوره روانشناسی. این خطرناک است، زیرا هوش مصنوعی نمیتواند هیجانها و احساسات لحظهای انسان را درک کند. همانطور که یک چاقو میتواند در اتاق عمل نجاتبخش باشد یا برای قتل استفاده شود، هوش مصنوعی هم ابزاری دوگانه است.»
دیدگاه متخصصان نسبت به هوش مصنوعی
به گفته بقایی راوری، هوش مصنوعی میتواند همچون «دوست علمی» همراه بیمار باشد و حتی او را به سوی مراجعه به روانپزشک راهنمایی کند، اما «هرگز درمانگر واقعی نیست.»
خطیبی نیز تجربه همکارانش را بازگو کرد: «بیشتر روانشناسان معتقدند هوش مصنوعی نمیتواند روان را بسنجد و بنابراین کاربردی در روانشناسی بالینی ندارد. البته من شخصاً مخالف استفاده از آن در زمینههایی مانند مدلسازی یا تحقیقات نیستم.»
جمعبندی
دیدگاههای دکتر هما بقایی راوری و دکتر قمر خطیبی نشان میدهد که هوش مصنوعی هرچند میتواند دسترسی به دانش، مدلسازی و حتی همراهی اولیه بیماران را تسهیل کند، اما ذات درمان روانی بر پایه رابطه انسانی، همدلی عمیق و پویایی زنده بین بیمار و درمانگر استوار است. هر دو متخصص بر این باورند که هوش مصنوعی «ابزاری ارزشمند» است، اما «هرگز جایگزین درمانگر انسانی» نخواهد شد.