هوش مصنوعی در چنبره سیاستگذاری ایرانی؛ بیمها بیشتر از امیدها
در همایش «هوش مصنوعی: ارتباطاتِ انسان- ماشین و آینده آن» و در پنلی با محوریت «هوش مصنوعی و ارتباطات سیاسی»، «دکتر مجتبی قلیپور»، عضو هیئت علمی پژوهشکده مطالعات راهبردی، با نگاهی عمیق و انتقادی، نسبت به شیفتگی بیچونوچرای جامعه علمی و سیاستگذاران ایرانی به فناوریهای نوین هشدار داد. وی در این سخنرانی پربار، ضمن تحلیل ریشههای ناکارآمدی سیاستگذاری فناورانه در ایران، ورود هوش مصنوعی به عرصه تصمیمسازی سیاستی را به مثابه تهدیدی جدی برای حکمت و تفکر راهبردی دانست.
خطای تکراری سیاستگذاری در مواجهه با فناوری
دکتر قلیپور با اشاره به تجربه ایران در مواجهه با انقلاب فناوری اطلاعات و ارتباطات (ICT)، این نگرانی را مطرح کرد که «ما همان خطای گذشته را اینبار در قبال هوش مصنوعی تکرار خواهیم کرد.» به گفته او، در انقلاب ICT، حکومت با آن مواجههای فلسفی و جامعه مواجههای راهبردی داشت؛ حال آنکه در خصوص هوش مصنوعی، نه جامعه و نه حاکمیت، رویکرد انتقادی یا توسعهای مناسبی اتخاذ نکردهاند.
او گفت: «در بررسیهای اخیر خود از مقالات علمی حوزه هوش مصنوعی در ایران، نشانی از تحلیل انتقادی نیافتم. همه درگیر نوعی شیفتگی فناورانه شدهاند.»
انفجار اندیشکدهها، غیبت حکمت
یکی از نقاط تمرکز دکتر قلیپور، رشد چشمگیر اندیشکدهها در دو دهه اخیر بود؛ رشدی که به گفته او، نه بر اساس ضرورت، بلکه بیشتر بر مبنای رقابت برای نفوذ در تصمیمسازیها بوده است. به عقیده او: «ما در حال حاضر بیش از ۲۵۰ اندیشکده داریم، اما اثر ملموسی از آنها در زندگی روزمره مردم دیده نمیشود. این اندیشکدهها، با نیروی انسانی غیرمتخصص، تولید متونی سیاستی میکنند که استانداردهای لازم را ندارند.»
او هشدار داد که ورود هوش مصنوعی به این اکوسیستم، میتواند توان تولید و انتشار محتوای غیردقیق، اما ظاهرآراسته را افزایش دهد و فرآیند سیاستگذاری را به شدت منحرف کند.
سیاستگذاری در چنبره اطلاعات اضافی
با اشاره به رشد کمّی اندیشکدهها و تولید محتواهای سیاستی، دکتر قلیپور بر خطری مهم انگشت گذاشت: «اشباع اطلاعاتی» بر میز سیاستگذار.
او تصریح کرد: «وقتی صدها اندیشکده با استفاده از ابزارهای هوش مصنوعی شروع به تولید گزارشهایی کنند که ظاهر فنی و علمی دارند اما فاقد عمق تحلیلی و واقعنگریاند، تصمیمسازان در یک اغتشاش اطلاعاتی قرار میگیرند. چنین روندی نه تنها به حکمرانی بهتر کمک نمیکند، بلکه آن را دچار بحران میسازد.»
تکنیکزدگی و حذف تفکر راهبردی
قلیپور از رشد تکنیکزدگی در سیاستگذاری به عنوان خطری یاد کرد که هوش مصنوعی آن را تشدید خواهد کرد: «در فضای فعلی که اعتماد کمی به علوم انسانی و اجتماعی وجود دارد، ابزارهای فناورانه چون هوش مصنوعی میتوانند جایگزین تحلیل انسانی شوند و حکمت را به حاشیه برانند.»
مخاطرات دادههای سوگیر و جامعه قطبیشده
وی یکی دیگر از چالشهای جدی را دادههایی دانست که به هوش مصنوعی خوراک میدهند: «در جامعهای قطبی و ملتهب، هرگونه تحلیل مبتنی بر داده، در معرض سوگیری شدید قرار دارد. اگر دادههای ورودی ناسالم باشند، خروجی هوش مصنوعی هرگز نمیتواند سیاستگذار را به سمت تصمیم صحیح ببرد.»
امیدهای واقعگرایانه در دل تهدیدها
با وجود نگاه انتقادی، دکتر قلیپور روزنههایی از امید نیز برای استفاده از هوش مصنوعی در برخی سطوح سیاستگذاری ترسیم کرد. بهویژه در مراحل ارزیابی سیاستها یا تحلیل دادههای کلان اجتماعی، ابزارهای مبتنی بر هوش مصنوعی میتوانند کمککننده باشند.
به عقیده او: «در پژوهشهای اخیر ما، توانستیم از طریق تحلیل دادهکاوی مبتنی بر هوش مصنوعی، نوعی درک عمیقتر از ترجیحات پنهان مردم پیدا کنیم؛ چیزی که در پیمایشهای سنتی دیده نمیشود.»
نسخه پیشنهادی برای مواجهه متوازن
در پایان، دکتر قلیپور بر ضرورت بازتعریف نقشها در مواجهه با فناوری تأکید کرد و گفت: «در سطح حکومت، باید مواجههای راهبردی با فناوری شکل بگیرد. توسعه هوش مصنوعی باید در چارچوب برنامهای بلندمدت، شفاف و با هدف ارتقاء حکمرانی انجام شود. در سطح جامعه نیز باید نگاهی فلسفی و انتقادی به فناوری وجود داشته باشد، نه شیفتگی کور.»