هوش مصنوعی، استعمار نوین ادراک انسان
هوش مصنوعی دیگر تنها یک ابزار نیست. به تعبیر «دکتر سبحان رضایی»، جامعهشناس و مدیر مؤسسه «نگاه شرق میانه»در همایش «هوش مصنوعی: ارتباطاتِ انسان- ماشین و آینده آن»، امروز با یک کنشگر اجتماعی تمامعیار طرف هستیم که نهتنها به روابط انسانی شکل میدهد، بلکه هویت ما را نیز بازتعریف میکند. این فناوری، در پس الگوریتمهایی پیچیده، به استعمار ادراک انسان پرداخته و نظام معنا و هویت اجتماعی را دستخوش تغییر کرده است.
ماشینی که ما را بازتاب میدهد
دکتر رضایی در آغاز نشست خود با عنوان «از آموزش ماشین تا هویت اجتماعی»، از نقش بنیادی مدلهای زبانی در توسعه هوش مصنوعی سخن گفت. او تأکید کرد: «چتباتها و ابزارهایی مانند ChatGPT یا Replika، نه صرفاً ماشینهایی پردازشگر، بلکه بازنماییهایی از زبان طبیعی و دادههای انسانیاند. این ابزارها، الگوهای زبانی را از دل دادههایی نظیر کتاب، ویدئو، شبکههای اجتماعی و… استخراج میکنند و به ماشینها میآموزند چگونه با انسان تعامل کنند.»
اما این تعامل فقط در حد بازتاب نیست؛ به گفته رضایی: «ماشین در واقع یک نسخه از ما را بازتولید میکند، نسخهای که فیلترشده، الگوریتمیشده و از دل تعاملات دیجیتالمان خلق شده است.»
هویت دیجیتال؛ خودی که ما نیست
در فضای شبکههای اجتماعی، فرد به بازنمایی دیجیتالی خود میپردازد. اما آنچه در این فضا شکل میگیرد، به تعبیر دکتر رضایی، «یک خود ایدهآلشده و مهندسیشده» است؛ نسخهای از ما که با الگوریتمهای شبکههای اجتماعی همزیستی میکند.
به اعتقاد او: «ما دیگر با مخاطب انسانی طرف نیستیم. مشاور ما، همکار ما، یا حتی معشوقه مجازی ما میتواند ماشینی باشد که تنها براساس دادههای ما، ترجیحات ما، و کلیدواژههایی که تکرار کردهایم آموزش دیده است.»
ارتباطات انسانی در محاصره الگوریتم
به باور رضایی، آنچه در حال وقوع است، جایگزینی تدریجی ارتباطات انسانی با ارتباطات ماشینی است. حتی در محیطهای کاری، در فرایندهای تولید و حتی در روابط بینفردی نیز ماشینها بهعنوان فیلتر و میانجی وارد میشوند. او میگوید: «ما روزی با والدین، معلم، مشاور یا سیاستمدار در تعامل بودیم، امروز با ماشینی تعامل میکنیم که براساس دادههای ما و الگوریتمهای پنهان، تصمیم میگیرد که چه چیزی ببینیم، بشنویم، یا فکر کنیم.»
هوش مصنوعی و قطببندی اجتماعی
رضایی هشدار میدهد که هوش مصنوعی تنها بازتابدهنده نیست، بلکه فعالانه در شکلدهی به قطببندیهای اجتماعی دخالت دارد. او به نقش الگوریتمها در جنگ غزه اشاره میکند: «زمانی که یک الگوریتم تصمیم میگیرد چه محتوایی را به ما نشان دهد، چه روایتی را تقویت کند، چه کسی را قربانی و چه کسی را مهاجم بنامد، ما با یک فرایند بازتولید نفرت و افراطگرایی روبهرو هستیم. الگوریتمها مبتنی بر شدت احساسات، پستهایی با بالاترین لایک و بازنشر را تبلیغ میکنند، نه مبتنی بر حقیقت یا گفتوگو.»
از «انسان بودن» تا «یوزر بودن»
در جهان جدید، فرد نه یک سوژه سیاسی، بلکه یک یوزر است. رضایی تأکید میکند: «پروفایلهای ما جایگزین شخصیت اجتماعی ما شدهاند. ما با دادههای خود، هویت خویش، دیگری و دشمنمان را بازتعریف میکنیم؛ و همه اینها توسط الگوریتمهایی که کنترل آنها را نداریم، هدایت میشود.»
استعمار نرم ادراک
در پایان، دکتر سبحان رضایی هوش مصنوعی را نه تنها یک ابزار فناورانه، بلکه ساختاری از قدرت بیپاسخگو معرفی میکند. به گفته او، این سامانههای الگوریتمی در غیاب نهادهای تنظیمگر و شفاف، به استعمار نوین ذهن انسان پرداختهاند:«ما دیگر تعیین نمیکنیم چه چیزی را ببینیم یا باور کنیم. هوش مصنوعی نهتنها در شناخت دیگری، بلکه در شناخت خود نیز دخالت میکند؛ و این یعنی بازنویسی مفهوم انسان، جامعه، و ارتباطات.»
نتیجهگیری
هوش مصنوعی، در سکوت و در پس ظاهر بیطرفانهاش، به آرامی مرزهای انسان بودن را بازتعریف میکند. گفتوگو با دکتر رضایی پرده از این واقعیت برمیدارد که ما با یک کنشگر اجتماعی جدید روبهرو هستیم؛ کنشگری که نه از گوشت و خون، بلکه از داده و الگوریتم ساخته شده است و همین، آغاز یک نظم جدید است.