آیا هوش مصنوعی موجب تنبلی میشود؟
در شرایطی که نظارتها افزایشیافته و نگرانیها درباره تعدیل نیرو شدت گرفته است، بسیاری از کارکنان بریتانیا از اعتراف به استفاده از ابزارهای هوش مصنوعی مولد در محل کار خود احساس شرمندگی میکنند. برای نوشتن این مطلب، من چندین پرامپت در «ChatGPT» اجرا کردم و مجموعهای از سؤالات مصاحبه را تولید کردم که بیشتر آنها به اندازه کافی خوب بودند تا در گفتوگو با کارشناسانم استفاده شوند. همچنین از ابزاری مبتنی بر هوش مصنوعی برای تبدیل گفتار به نوشتار بهره بردم که هر ماه ساعتهای زیادی از وقت من را صرفهجویی میکند. وقتی الهامگرفتن برای نوشتن سخت میشد یا مسیر کارم منحرف میگشت، با وارد کردن پرامپتهای متفاوت، جهت تازهای پیدا میکردم. آیا هوش مصنوعی مولد باعث میشود این مطلب به طور قابلتوجهی بهتر شود؟ شاید. آیا باعث تنبلی من میشود؟ خب، این یک پرسش است.
ترس و تردید در استفاده از هوش مصنوعی
بسیاری از کارکنان بریتانیایی مانند من در حال آزمایش طیف گستردهای از فناوریها و محصولات جدید هستند؛ چه ابزارهای تولید تصویر مبتنی بر هوش مصنوعی مانند «Stable Diffusion»، «Midjourney» و «DALL-E-2»، و چه چتباتهایی مانند «Bard» گوگل، «Scribe» و «ChatGPT». پژوهشی که توسط آزمایشگاه نوآوری کاری شرکت «Asana» انجام شده، نشان میدهد که ۲۹ درصد از نیروی کار بریتانیا به طور هفتگی از هوش مصنوعی مولد و هوش مصنوعی استفاده میکنند، در حالی که این رقم در آمریکا ۴۶ درصد است.
با این حال، تصمیم به استفاده از این فناوریها در محیط کاری با تردید همراه است و نگرانی روزافزونی در میان کارکنان وجود دارد مبنی بر اینکه استفاده از هوش مصنوعی آنها را کمارزشتر کرده و توانمندیهای خلاقانهشان را کاهش میدهد. همان مطالعه نشان میدهد که ۳۰ درصد از کارکنان نگراناند استفاده از هوش مصنوعی آنها را تنبل جلوه دهد و ۲۱ درصد نیز احساس میکنند با این کار دارند تقلب میکنند.
این حس شرمندگی باعث شده است که بسیاری از کارکنان استفاده خود از ابزارهای هوش مصنوعی را پنهان کنند. بر اساس مطالعهای که توسط «Advertising Week Europe» روی ۱۰۰۰ کارمند تماموقت و پارهوقت در بریتانیا انجام شده، ۳۴ درصد از آنها نگران هستند که مبادا مدیرشان از استفاده آنها از هوش مصنوعی مطلع شود. این نگرانی در میان نسل Z به ۴۲ درصد و در میان نسل هزاره به ۴۰ درصد میرسد، دو گروهی که بیشترین گرایش را به بهرهگیری از این فناوری برای انجام وظایف خود دارند.
در دورانی که نظارت در محیط کار شدت گرفته و اخراجهای گسترده ادامه دارد، این هراس چندان بیدلیل نیست.
سرعت تغییرات و نبود دستورالعملها
«نیل میدن»، استاد خلاقیت دیجیتال در مدرسه کسبوکار (Bayes) وابسته به دانشگاه (City, University of London) و مدیر مرکز ملی (CebAI) برای خلاقیت با کمک هوش مصنوعی میگوید: «سرعتی که با آن هوش مصنوعی وارد شده و فراگیر شده، در کنار گستردگی قابلیتهای آن، فقط باعث تشدید این ترس شده است.»
او میافزاید: هیچکس انتظار ندارد که قوانین ثابت و همیشگی تدوین شوند، چرا که این فناوری در حال حرکت و تکامل دائمی است. بااینحال، وجود دستورالعملهای سازمانی و بازتعریف هوش مصنوعی بهعنوان ابزاری برای افزایش بهرهوری، میتواند اعتماد خاطر قابلتوجهی برای کارکنان فراهم کند.
احساس گناه و نگرانیهای فرهنگی
«ربکا هایندز»، مدیر آزمایشگاه نوآوری در کار (Work Innovation Lab) وابسته به شرکت «Asana»، توضیح میدهد: «کارمندانی که از هوش مصنوعی استفاده میکنند، احساس میکنند از دیگران جدا افتادهاند و از قضاوت همکاران و مدیران خود واهمه دارند نوعی احساس ناخوشایند در آنها ایجاد میشود، گویی در حال دور زدن سیستم یا انتخاب مسیر سادهتری هستند،».
هایندز بر این باور است که بخش زیادی از این ترس و تردید ناشی از فضای حاکم بر محیطهای کاری در بریتانیاست؛ فضایی که بیش از آنکه متأثر از انتقاد مستقیم باشد، تحتتأثیر عواملی مانند اخراجهای گسترده، رکود دستمزدها و سیاستهای کاری سختگیرانه و انعطافناپذیر قرار دارد. البته برای برخی شرکتها، موضوع کاملاً شفاف است: شرکتهایی مانند «Apple»، «Deutsche Bank»، «JPMorgan Chase» و «Verizon» بهدلیل نگرانیهای امنیتی و خطر نشت اطلاعات، استفاده از «ChatGPT» را برای کارکنان خود ممنوع کردهاند.
تفاوت رویکردها در صنایع مختلف
چشمانداز موجود بسیار نامشخص و پراکنده است. برخی شرکتها استفاده از هوش مصنوعی را ممنوع کردهاند، برخی دیگر آشکارا از آن حمایت میکنند و گروهی نیز فعلاً ترجیح دادهاند موضعگیری نکنند. همین ابهام، احساس گناه و دودلی در میان کارمندانی که از این فناوری استفاده میکنند را تشدید کرده است.
نگرشها نسبت به هوش مصنوعی بسته به صنعت و نوع شغل متفاوت است. کارفرمایان فعال در حوزه فناوری بیشترین میزان حمایت را در زمینه آموزش کارکنان برای استفاده از هوش مصنوعی نشان دادهاند و پس از آن، مدیران بخش مالی قرار دارند. با این حال، کارمندان مشغول به کار در بخشهایی مانند پزشکی، آموزش، خردهفروشی و خدمات مهمانداری گزارش دادهاند که هیچ حمایتی از سوی کارفرمایان خود در زمینه بهرهگیری از این فناوری دریافت نمیکنند. یافتهای که با نتایج مطالعه انجامشده توسط «Advertising Week Europe» نیز همراستاست.
پژوهش شرکت «Asana» نیز حاکی از آن است که سطح ترس، تردید و احتیاط در استفاده از هوش مصنوعی درون سازمانها متفاوت است و این اضطراب بهویژه در میان کارکنان بخشهایی مانند بازاریابی بیشتر دیده میشود؛ در حالیکه حوزههایی نظیر فناوری اطلاعات رویکرد بازتری نسبت به این فناوری اتخاذ کردهاند.
تهدید هویت حرفهای و آینده همکاری انسان و ماشین
در این میان، نیروهای عمیقتری نیز در حال اثرگذاری بر نگرشها و تصمیمات هستند. میدن میگوید: «هوش مصنوعی با شبیهسازی تخصص، مرز میان افراد حرفهای و تازهکار را کمرنگ میکند و همین موضوع میتواند هویت حرفهای ما را تهدید کند.» او ادامه میدهد: «زمانی که از هوش مصنوعی برای تولید ایده استفاده میشود، موضوع پیچیدهتر نیز میشود، چرا که ایدهها بازتابی از هویت انسانی و ارزشهای فردی هستند، آنها سرمایه اجتماعی و عاطفی خلق میکنند.»
همچنین نگرانی فزایندهای وجود دارد مبنی بر اینکه بهرهگیری فزاینده از هوش مصنوعی در محیطهای کاری میتواند فرآیند حذف انسان از زنجیره شغلی را تسریع کند. با این حال، امید میرود که با تعمیق آگاهی و فهم ما از این فناوری، روشن شود که هوش مصنوعی احتمالاً به حذف فراگیر نیروی انسانی نخواهد انجامید.
هوش مصنوعی؛ ابزاری برای ارتقاء یا جایگزینی؟
حتی در همین کاربردهای سادهای که برای نگارش این مقاله داشتم، هوش مصنوعی زمانی بیشتر برای تفکر آزادانه و ویرایش ساختاری در اختیارم گذاشت. روشن است که اگر به همه قابلیتهای آن آگاه میشدم و زمانی برای یادگیری اختصاص میدادم، میتوانستم بهرهوریام را بهطور چشمگیری افزایش دهم (و چه بهتر که از شر کارهای خستهکنندهی فریلنسری خلاص میشدم). اثبات و تأیید گسترده اینکه هوش مصنوعی باعث افزایش بهرهوری میشود، نه جایگزینی انسان، آشکارترین انگیزه برای تلاش بهمنظور کاهش این ترسها بهشمار میرود. شاید متقاعد کردن مدیران به مزایای آن زمانبر باشد، در حال حاضر تنها ۵۲ درصد از مدیران بریتانیایی بر این باورند که استفاده از هوش مصنوعی مولد بهرهوری را افزایش میدهد، اما شواهد موجود است. مطالعهای اخیر توسط (Nielsen Norman Group) نشان داده که استفاده از ابزارهای هوش مصنوعی مولد در کسبوکار، بهرهوری کارکنان را بهطور متوسط ۶۶ درصد افزایش میدهد، بهویژه در انجام وظایف پیچیدهتر و برای کارکنان با مهارت کمتر.
درخواست برای سیاستهای روشنتر در سازمانها
با ظهور مزایا و راهبردهای متنوع در بهکارگیری هوش مصنوعی، شرکتها ملزم به عمل فعالانه شدهاند. هایندز بیان میکند: «مشابه رویکردی که در مواجهه با مدل کاری هیبریدی اتخاذ شد، اکنون رهبران بیشتر به سیاست «صبر کنیم و ببینیم» گرایش دارند و از تصمیمگیری سریع و ارائه راهنماهای نادرست هراس دارند.» او در ادامه میافزاید: «اما در عمل، کارمندان خواهان دریافت سیاستها و راهنماییهای دقیقتر درباره استفاده از هوش مصنوعی هستند.» در حال حاضر، ۴۸ درصد از کارکنان خواستار تدوین سیاستهای بیشتر در سطح سازمانیاند؛ در حالیکه تنها ۲۴ درصد از شرکتها راهنماییهای مشخصی درباره بهکارگیری هوش مصنوعی در امور روزمره ارائه کردهاند و فقط ۱۳ درصد از کارکنان آموزش رسمی در این زمینه دیدهاند.
ممکن است این درخواست در شرایطی که فناوری هنوز در مراحل اولیه است دشوار به نظر برسد، اما هایندز معتقد است شرکتها میتوانند آن را بهعنوان پروژهای در حال توسعه بپذیرند و بستر مناسبی برای بهاشتراکگذاری موفقیتها، اشتباهات و تجربیات یادگیری سازمانی فراهم کنند. او میگوید: «کارمندان خواهان اعتماد به کارفرمایان خود هستند، زیرا این اعتماد در سالهای اخیر کاهش یافته است. اگر مدیران نشان دهند که در بهکارگیری این فناوری در محیط کار رویکردی آگاهانه دارند، قادر خواهند بود بخشی از نگرانی کارکنان را کاهش دهند.» در این میان، انتخاب زبان مناسب نیز اهمیت فراوان دارد. «آرتی زیقانی»، مدیر ارشد سابق داده و تحلیل در شرکت (H&M Group)، تلاش کرد نام «هوش مصنوعی» را به «هوش تقویتشده» تغییر دهد تا این فناوری بهعنوان ابزاری برای تقویت دانش و مهارتهای موجود همکاران معرفی شود، نه جایگزینی برای آنها.
نمونههایی از پذیرش هوش مصنوعی در شرکتها
شرکت مشاوره فناوری (Hedgehog Lab)، ارائهدهنده خدمات توسعه اپلیکیشن سفارشی و تحول دیجیتال به مشتریان جهانی، جلسات منظم داخلی و بحثهایی درباره بهرهبرداری بهتر از هوش مصنوعی برگزار میکند. همچنین در کانال #ai برنامه (Slack) خود، به گفتگو درباره هوش مصنوعی، پیامدهای گستردهتر آن و روشهای استفاده در کسبوکار میپردازند. «جیمز هکینگ»، بنیانگذار آژانس بازاریابی اجتماعی (Socially Powerful)، میگوید: «مفیدترین کاربرد برای تیمهای ما، ابزار (Midjourney) بوده است، زیرا به افراد فاقد مهارت طراحی این امکان را میدهد که ایدههای ذهنی خود را به تصویر کشیده و به واقعیت تبدیل کنند.» او اضافه میکند: «ما همچنین به وضوح اعلام کردهایم که (ChatGPT) برای خلاصهسازی محتوا مفید است اما در نوشتن خلاقانه محدودیت دارد؛ زیرا با بیان صادقانه نکات مثبت و منفی، دیدگاهی منطقی درباره هوش مصنوعی مولد به تیم خود منتقل میکنیم.»
آینده عادیسازی هوش مصنوعی در محیط کار
کارشناسان بر این باورند که به زودی استفاده از هوش مصنوعی در محیط کار به امری کاملاً عادی و بیاهمیت تبدیل خواهد شد. میدن میگوید: «ما وارد عصری از همکاری واقعی با فناوری شدهایم، عصری که در آن به کمک ابزارها و مهارتها در زمینهای متخصص خواهیم شد.» او ادامه میدهد: «در برخی حوزهها این روند مدتهاست آغاز شده است. به عنوان مثال خلبانها دیگر با جویاستیک هواپیما را هدایت نمیکنند، بلکه متخصص سیستمهای پیچیدهای هستند که امنیت و کارایی پرواز را تضمین میکنند.» هرچه هوش مصنوعی بیشتر در سامانههای محل کار ادغام شود، استفاده از آن برای کارکنان بهصورت بخشی طبیعی و معمول از کار درخواهد آمد؛ نه پدیدهای بیگانه یا ترسناک که جدا از محیط کار دیده شود.