موانع و چالشهای واقعی هوش مصنوعی:
هوش مصنوعی از وعدهها تا واقعیت
با اینکه هوش مصنوعی مولد بهعنوان ابزاری برای افزایش بهرهوری در کسبوکار معرفیشده است، واقعیت این است که این فناوری نیازمند نظارت انسانی چشمگیری است که ممکن است با هدف افزایش بهرهوری در تضاد باشد.
وعدههای هوش مصنوعی مولد برای ایجاد و افزایش بهرهوری، بهدلیل ابهاماتی که درباره پتانسیل و مضرات این فناوری وجود دارد، ممکن است به حقیقت نپیوندد. مشکلاتی مانند عدم شفافیت، توضیحپذیری، امنیت، حریم خصوصی، حاکمیت دادهها، رعایت عدالت و عدم تبعیض، و مسائل سازمانی و فنی، نیاز به نظارت انسانی بر هوش مصنوعی را بهوضوح نشان میدهند و پتانسیل واقعی این فناوری را به چالش میکشند.
علاوه بر این مسائل، تبلیغات و هیاهوی رسانهای درباره هوش مصنوعی ممکن است باعث ایجاد تصورات نادرست و اشتباه در استفاده از این فناوری شود. برای جلوگیری از افتادن در دام امید واهی و تبلیغات اغراقآمیز، باید به شش نکته مهم توجه کنیم تا بتوانیم از هوش مصنوعی بهدرستی بهرهبرداری نماییم:
هیچ ابزاری بدون دقت بازدهی ندارد؛ هوش مصنوعی نیز از این قاعده مستثنا نیست. ارزش و اعتبار هوش مصنوعی مولد به میزان دقت آن بستگی دارد. باید بررسی کرد که نتایج تولیدشده توسط این ابزارها تا چه اندازه با منابع معتبر همسو هستند و دقت آنها در ارائه پاسخ به درخواستها چقدر است. بدون اطمینان از صحت و دقت، استفاده از آنها حتی برای وظایف ساده نیز میتواند چالشبرانگیز باشد. برای مثال، مشکلات دقت در هوش مصنوعی شرکت «Air Canada» نشاندهنده چالشهایی است که این فناوری میتواند به همراه داشته باشد. عدم دقت در عملکرد موجب کاهش اعتماد به ابزارهای هوش مصنوعی مولد شده و پذیرش آنها را در محیط کسبوکار دشوار خواهد کرد.
ادعای بیطرفانه بودن، اما نقض بیطرفی. تصور اینکه هوش مصنوعی مولد میتواند کاملاً بیطرف باشد، یکی از بزرگترین محدودیتهای این فناوری است. برخی از چتباتهای هوش مصنوعی با وجود ادعای بیطرفی، بهطور ناخواسته آن را نقض میکنند. مطالعهای که اخیراً پژوهشگران برزیلی و بریتانیایی انجام دادهاند، نگرانیهایی را درباره میزان شفافیت «ChatGPT» برملا میکند. هنگامی که این پژوهشگران از ChatGPT درباره سوگیریهای موجود در ابزارهای هوش مصنوعی پرسیدند، این ابزار ادعاهای آنها را رد کرد؛ که خود نشاندهنده نوعی سوگیری است.
هوش مصنوعی توانایی خروج از الگوهای آموزشدادهشده را ندارد. برخلاف خلاقیت انسان که از تجربه، احساسات و هدف شخصی سرچشمه میگیرد، هوش مصنوعی مولد تنها بر اساس الگوهای آموزشدادهشده عمل میکند و قادر به فراتررفتن از آنها نیست. این محدودیت سبب میشود محتوای تولیدشده توسط آن فاقد اصالت و نوآوری باشد. بهعنوانمثال، مطالعهای که بهتازگی در «Science Advances» منتشر شده، تفاوت چشمگیری میان ایجاد چیزی نو و ایجاد تغییر در آنچه از قبل وجود دارد نشان میدهد. بنابراین، هوش مصنوعی برخلاف انسان توان ورود به قلمروهای فکری ناشناخته و پیشبینی خلاقانه را ندارد.
انسانها موجود هستند، نه منابع. زمانی که افراد بهعنوان «منابع انسانی» معرفی شدند، اشتباه گرفتن انسان با ماشین آغاز شد. استفاده از واژه «منابع» برای انسانها باعث میشود کارایی جایگزین همدلی و نتیجهگرایی جایگزین انسانیت شود. این نگرش، ارزش انسانی را به بهرهوری تقلیل میدهد و انسانها را بهعنوان چرخدندههایی در یک ماشین قابل تعویض میبیند. چنین دیدگاهی موجب ترس از جایگزینی انسانها با هوش مصنوعی شده است. این ترس، همراه با بیتوجهی به آموزش و پذیرش هوش مصنوعی توسط کارکنان، میتواند مانع تحقق وعدههای افزایش بهرهوری شود و به بیثباتی و کاهش کارایی بیانجامد.
حرکت بهسوی استفاده از هوش مصنوعی مولد، بهطور برابر موجب ارتقاء همگان نمیشود. همانطور که لامپها نتیجه تکامل شمع نبودند، بعید است مدلهای زبان بزرگ (LLM) به چیزی فراتر از رباتهای گفتوگویی تبدیل شوند. علاوه بر این، LLMها فاقد تجسم یا تعامل حقیقی با جهان هستند و توانایی استدلال علت و معلول را ندارند. این مدلها حافظه محدودی برای نگهداشتن گفتوگوهای طولانی و قدرت درک کمتری برای مدیریت گفتوگوهای پیچیده و جریانهای اطلاعاتی چندجانبه دارند.
آینده هوش مصنوعی در صداقت است، نه صرف توسعه فناوری. وارن بافت گفته است در استخدام باید بهدنبال سه ویژگی «صداقت، هوش و انرژی» بود، اما هشدار داده است که اگر فرد فاقد صداقت باشد، آن دو ویژگی دیگر میتوانند موجب نابودی یک کسبوکار شوند. این نکته درباره فناوری هوش مصنوعی نیز صدق میکند. باید دید چگونه میتوان اطمینان یافت این ابزارها با ما صادق هستند و موجب یکپارچگی میشوند. تنها با ایجاد شفافیت و صداقت است که میتوان مطمئن بود این فناوری به ابزاری برای ظلم، تبعیض و ازهمگسیختگی بدل نخواهد شد.
بهکارگیری هوش مصنوعی زمانی آیندهدار و سودمند است که حس انسانیت را تقویت کند. بیاییم بدون امید واهی و اسیرشدن در هیاهوی تبلیغاتی، از پتانسیل آن برای ساختن آیندهای انسانمحور استفاده کنیم و تنها به فکر توسعه فناوری نباشیم، بلکه بهدنبال ایجاد یکپارچگی و اخلاقمداری در اکوسیستم هوش مصنوعی باشیم.