سیاست زیر سایه هوش مصنوعی
در همایش «هوش مصنوعی: ارتباطات انسان-ماشین و آینده آن»، «محمدرضا جلاییپور»، قائممقام معاونت راهبردی ریاستجمهوری، تصویری هشدارآمیز از آینده سیاست و جامعه در دوران پساهوش مصنوعی ارائه داد. او با نگاهی اجتماعی-سیاسی، از مخاطرات عمیق و فرصتهای تحولآفرین AI گفت؛ از استعمار دیجیتال تا فروپاشی نابرابری اجتماعی و نقش حیاتی دولتها در این آینده مبهم.
خروج از سیطره فنیگرایی در بحث هوش مصنوعی
دکتر جلاییپورسخنرانی خود را با خوشنودی از برگزاری این همایش در دانشکده علوم اجتماعی آغاز کرد: «معمولاً بحث هوش مصنوعی در ایران در دست مهندسان و متخصصان فنی است. اما مثل این است که بخواهیم درباره انسان فقط فیزیولوژیستها صحبت کنند. جای علوم اجتماعی در این بحث بسیار حیاتی است.»
او تاکید کرد که آیندهی هوش مصنوعی، فقط فنی نیست بلکه ابعادی عمیقاً اجتماعی، فرهنگی و سیاسی دارد. به گفته وی، اگر تعریف شرکتهایی چون IBM از هوش مصنوعی (شبیهسازی تواناییهای انسان توسط ماشینها) را بپذیریم، آنگاه باید منتظر دگرگونی در همه نهادهای اجتماعی باشیم: خانواده، اخلاق، فرهنگ، سیاست و حتی هویت فردی.
سه تهدید بنیادین در افق راهبردی ایران
۱. استعمار دیجیتال و جنگ نرم الگوریتمی
اولین تهدیدی که جلاییپوربه آن پرداخت، خطر استعمار دیجیتال بود: «ما نخستین کشوری بودیم که قربانی حمله سایبری بودیم؛ حملهای که میتوانست به انفجار هستهای منجر شود. اما به نظر میرسد هنوز جدی گرفته نشدهایم.»
او با اشاره به رشد فزاینده قدرت شرکتهای فناوری، به ویژه در کشورهایی با گرایشهای اقتدارگرایانه مثل چین و جریانهای ناسیونالیستی آمریکایی، هشدار داد: «کنترل بر فضای عمومی از طریق الگوریتمها، نوعی استعمار نرم است. ما به لحاظ دفاع دیجیتال بسیار آسیبپذیریم و این تهدید فقط نظامی نیست، بلکه فرهنگی و سیاسی هم هست.»
۲. کنترل سیاسی با تبلیغات شخصیسازیشده
به گفته جلاییپور، دومین تهدید کلان، شخصیسازی تبلیغات سیاسی و تأثیر هوش مصنوعی بر گرایشهای فکری مردم است: «الان شرکتهایی مثل آمازون حتی پیش از اینکه خرید کنید، کالا را به خانهتان میفرستند چون مطمئناند که میخواهید بخرید. حالا تصور کنید این مدل را در حوزه سیاست پیاده کنند.»
او از دخالت ایلان ماسک در انتخابات خارج از آمریکا، ظهور ارتشهای سایبری و دستکاری انتخابها بهعنوان زنگ خطرهای جهانی نام برد: «در آینده، ما نهتنها برای خرید بلکه برای رأیدادن، اندیشیدن و حتی دوستداشتن، توسط الگوریتمها هدایت خواهیم شد. این یک خطر برای دموکراسی است.»
۳. افزایش نابرابری اجتماعی و اقتصادی
سومین تهدید کلان که از دیدگاه جلاییپورابعادی حتی جهانیتر دارد، نابرابری ناشی از شکاف دیجیتال است: «برندگان این تخریب خلاق، نهتنها بهرهمند خواهند شد بلکه ساختارهای توزیع ثروت و فرصت را به سود خود بازآفرینی خواهند کرد. این شکاف، امنیت ملی ما را تهدید میکند.»
او تاکید کرد که میلیونها نفر ممکن است بهدلیل اتوماسیون و تحول بازار کار، شغل خود را از دست بدهند، در حالی که سود این افزایش تولید به دست چند درصد بالای جامعه خواهد رسید.
پیشنهادهای راهبردی برای سیاستگذاری در ایران
جلاییپور در کنار هشدارها، راهکارهایی نیز ارائه داد:
- تشکیل حکمرانی جهانی برای هوش مصنوعی:
«تا زمانی که نهادهای بینالمللی قوی برای حکمرانی AI وجود نداشته باشد، شرکتها و دولتهای اقتدارگرا تعیینکننده آینده ما خواهند بود.» - ائتلاف جنوب جهانی و نقش فعال ایران:
او خواستار نقشآفرینی فعال ایران در ائتلافهای جهانی، بهویژه با کشورهای جنوب جهان شد تا سهمی در شکلدهی قواعد بینالمللی داشته باشد. - تدوین قوانین ضدتبعیض دیجیتال و اصلاح ترکیب نهادهای داخلی:
جلاییپور از وضعیت فعلی شورای عالی فضای مجازی انتقاد کرد و گفت: «ترکیب فعلی شورا به هیچوجه برای مواجهه با چالشهای AI کافی نیست. این نشان میدهد که ما هنوز موضوع را جدی نگرفتهایم.» - ایجاد درآمد پایه همگانی و خدمات عمومی با کیفیت:
به گفته او، تنها راه تعدیل اثرات نابرابری، سرمایهگذاری بر آموزش، سلامت و خدمات اجتماعی با استفاده از ابزارهای هوش مصنوعی است.
بیدارباشی برای سیاستگذاران
در پایان، دکتر جلاییپور چنین نتیجهگیری کرد: «هوش مصنوعی فقط یک ابزار فناورانه نیست، بلکه یکی از مهمترین مؤلفههای قدرت در قرن آینده است. اگر از هماکنون آماده نباشیم، قربانی استعمار نوین، شکاف اجتماعی و بحران مشروعیت سیاسی خواهیم شد.»
او از دانشگاهیان، نهادهای سیاستگذار و فعالان مدنی دعوت کرد که نگاه انتقادی، اجتماعی و راهبردی به هوش مصنوعی داشته باشند و افزود: «زمان آن رسیده است که علوم اجتماعی، نهفقط تماشاگر، بلکه هدایتگر گفتوگوی هوش مصنوعی در ایران باشند.»