توهم ماشین یا خلاقیت مصنوعی؟
بازتعریف هنر معاصر در عصر هوش مصنوعی
در همایش «هوش مصنوعی: ارتباطاتِ انسان-ماشین و آینده آن» که شنبه سوم خرداد ۱۴۰۴ برگزار شد، «دکتر اعظم حکیم سلمانی»، عضو هیات علمی دانشگاه فرهنگیان، در سخنرانی خود به بررسی رابطهی میان هنر و هوش مصنوعی پرداخت. وی با نگاهی تاریخی و تحلیلی، تلاش کرد مفهوم هنر، اصالت، خلاقیت و نقش هنرمند را در بستر تحولات فناورانه بازتعریف کند.
هوش مصنوعی؛ ابزار، همکار یا ذهن خلاق؟
دکتر حکیم سلمانی سخنانش را با پرسشی بنیادین آغاز کرد:
«آیا هوش مصنوعی تنها ابزاری برای خلق آثار هنری است یا میتوان آن را همکار یا حتی خالق مستقل دانست؟»
او با اشاره به آثار بصری خلقشده توسط هوش مصنوعی، به نوعی «توهم ماشین» اشاره کرد که دیگر بازنمایی واقعیت نیست، بلکه زاییده تخیل ماشینی و دادههای عظیم است.
در این نوع آثار، ماشین دادهها را تفسیر و تحلیل کرده، و به تولید تصاویری میپردازد که در واقعیت وجود ندارند، اما بهشکلی خیالانگیز، ما را با تصویری دیگر از «شهر»، «هویت» یا حتی «خاطره» مواجه میکنند.
ریشههای تاریخی هنر هوش مصنوعی؛ از انتزاع تا مفهوم
دکتر سلمانی در ادامه سخنان خود تلاش کرد این پدیدهی مدرن را در چارچوب تحولات تاریخی هنر جای دهد.
او گفت: «وقتی به هنر انتزاعی، هنر مفهومی، هنر دیجیتال اولیه و هنر تعاملی نگاه میکنیم، متوجه میشویم که بسیاری از پرسشهایی که امروز درباره هوش مصنوعی و هنر مطرح میشود، در دل تاریخ هنر نیز سابقه داشتهاند.»
گسست با واقعیت
نمونه بعدی، پروژه «خاطرات رهگذران» اثر کلینگمان بود. پروژهای که با استفاده از شبکههای مولد تخاصمی (GAN)، مدام چهرههایی خلق و بلافاصله نابود میشوند؛ چهرههایی که هیچگاه وجود خارجی نداشتهاند.
«این پروژه مانند خاطرات گذرای انسان در پیادهروست؛ چهرههایی که میبینیم، فراموش میکنیم، و با تصویر بعدی جایگزین میشوند. هنر در اینجا دیگر بازنمایی نیست، بلکه تجربهی گذراست، بدون مرجع بیرونی و بدون اصالت کلاسیک.»
جایی که هوش مصنوعی میراثدار هنر مفهومی میشود
دکتر سلمانی با اشاره به هنر مفهومی دهههای ۶۰ و ۷۰ میلادی، به شباهتهای بین تفویض اختیار در آن دوران و فرایند خلق آثار هنری توسط هوش مصنوعی امروز اشاره کرد.
«در هنر مفهومی، ایده مقدم بر اجرا بود. مثلاً سال سولویت، دستورالعملهایی برای کشیدن نقاشی دیواری مینوشت و کارگزارانش آن را اجرا میکردند. حالا هم هنرمند هوش مصنوعی، فرایند را طراحی میکند، و الگوریتمها خروجی را تولید میکنند.»
او این را نه صرفاً تقلیدی از گذشته، بلکه بازتعریفی هوشمندانه در بستر دادهها، محاسبه و ریاضیات دانست.
بازاندیشی در اصالت، خلاقیت و هویت
دکتر حکیم سلمانی با نگاهی انتقادی، به برخی از چالشهای اخلاقی و مفهومی این حوزه نیز پرداخت.
از جمله دغدغههایی چون:
- آموزش الگوریتمها با دادههایی که ممکن است سویههای جنسیتی، نژادی و طبقاتی را بازتولید کنند
- مسئلهی اصالت اثر هنری در دنیایی که هر چیز قابل بازتولید است
- نقش هنرمند در جهانی که ماشینها خودسری دارند
- و تعریف مجدد از خلاقیت که آیا تنها خاص انسان است یا ماشین نیز میتواند خلاق باشد؟
هنر هوش مصنوعی؛ یک آیندهی ایستا یا تحولی تاریخی؟
در پایان، دکتر حکیم سلمانی تأکید کرد: «هوش مصنوعی نه دشمن هنر است و نه جانشین آن؛ بلکه بستری تازه است برای بازاندیشی در خود هنر، در خلاقیت، در هویت و در اصالت. اگر گذشتهی هنر را بشناسیم، بهتر میتوانیم آیندهاش را بسازیم.»
او هنر هوش مصنوعی را امتدادی از تاریخ هنر مدرن و معاصر دانست، نه گسستی کامل. و در نهایت، نقش هنر را در شکلدهی گفتوگویی سازنده میان انسان و ماشین، تعیینکننده توصیف کرد.
هوش مصنوعی نه تنها ابزار تولید هنر، بلکه بستری برای بازاندیشی در چیستی هنر است. دکتر اعظم حکیم سلمانی با استناد به نمونهها، مفاهیم تاریخی و تأملات نظری، نشان داد که هنر در عصر دیجیتال نیز مانند همیشه، درگیر مفاهیم بنیادینی چون خلاقیت، هویت و معناست. و این بار، ماشینها هم به این گفتوگو دعوت شدهاند.