
رباتهایی برای همدلی؛ نه برای حذف انسانها
در یکی از پنلهای تخصصی نمایشگاه اینوتکس ۲۰۲۵، صحبتها بهجای آیندههای تخیلی، بر کاربرد ملموس رباتها در بهبود سلامت انسان متمرکز شد. «علی قرباندائیپور»، فارغالتحصیل کارشناسی ارشد مهندسی مکاترونیک و عضو تیم رباتیک اجتماعی شناختی دانشگاه صنعتی شریف، از تجربههای میدانی، مسیر طراحی، و چالشهای ساخت رباتهایی گفت که قرار نیست انسانها را حذف کنند، بلکه آمدهاند تا باری از دوششان بردارند.
بخش اول گزارش این پنل را میتوانید از اینجا بخوانید.
شروع با نائو؛ آزمون اثربخشی پیش از ساخت
ماجرا از جایی شروع شد که ساخت یک ربات اجتماعی بومی برای ما در تیم دانشگاه صنعتی شریف، اگر نگوییم ناممکن، دستکم بسیار پرهزینه بود. به همین دلیل تصمیم گرفتیم کار را با یک ربات تجاری به نام «نائو» آغاز کنیم. این ربات را در قالب پروژهای آزمایشی وارد محیطهای درمانی کردیم تا ببینیم آیا اصولاً استفاده از یک ربات اجتماعی در این فضا معنا دارد و میتواند تأثیرگذار باشد یا نه.
در این فاز، ربات نائو در قالب شخصیتهای مختلفی با کودکان مبتلا به سرطان در ارتباط قرار گرفت؛ گاهی نقش پرستار را داشت، گاهی خودش بیمار بود و گاهی نقش یک کودک بهبودیافته را ایفا میکرد. بازخوردهایی که از طریق سنجشهای روانشناختی و مشاهدات کلینیکی دریافت کردیم، شگفتانگیز بود. نهتنها سطح استرس کودکان کاهش یافته بود، بلکه به طرز معناداری توصیههای درمانی را از زبان ربات بهتر میپذیرفتند.
از دل همدلی تا طراحی بومی؛ تولد ربات «آرش»
این نتایج برای ما جسارت ایجاد کرد تا از فاز آزمایشی عبور کنیم و به سراغ ساخت ربات خودمان برویم. تصمیم گرفتیم رباتی طراحی کنیم که هم از نظر ظاهری برای کودکان قابلپذیرش باشد و هم از نظر کارکرد، متناسب با محیطهای درمانی طراحی شده باشد.
از همینجا پروژه طراحی و ساخت ربات «آرش» شروع شد. طراحیهای اولیه را با کمک همکارانمان در دانشگاه هنر و صنعتی آماده کردیم. در چند بیمارستان و مراکز درمانی کودکانه، نظرسنجیهایی درباره ظاهر مطلوب ربات انجام دادیم و بعد از بررسی دقیق، به طرحی رسیدیم که هم برای کودکان جذاب بود و هم قابلیت تعامل مؤثر داشت.
ربات آرش نسخه اول، قابلیتهایی شبیه به ربات نائو داشت، اما ویژگیهای بومیسازیشده بیشتری هم در آن لحاظ شده بود. این ربات طوری طراحی شده بود که بتواند در محیطهای بیمارستانی بهخوبی حرکت کند، تعاملات انسانی را درک کند و در سناریوهای مختلف درمانی ایفای نقش کند. نقشهایی مانند همراه بیمار، آموزشدهنده سلامت، همصحبت کودک، یا بازیدرمانگر برای بچههایی که از تنهایی و ترس در محیطهای درمانی رنج میبردند.
پیشرفت در تعامل، نه صرفاً در سختافزار
بعد از نسخه اول، ما بهمرور نقاط ضعف آن را شناسایی کردیم و نسخه دوم ربات آرش را با بهبودهای فنی عرضه کردیم. این نسخه، علاوه بر ظاهر بهروزتر، مجهز به سنسورهای حرکتی پیشرفته، سیستم نقشهبرداری محیطی و تعاملات بهتر کلامی بود. حالا ربات میتوانست بدون برخورد با موانع در محیطهای شلوغ حرکت کند و بهعنوان یک ابزار آموزشی یا درمانی در محیطهای واقعی، کاربردیتر باشد.
این ربات حتی در برخی رویدادها مانند جشنوارهها، نقش مجری را روی صحنه هم ایفا کرد، اما مأموریت اصلیاش همچنان حضور در فضای درمانی و آموزشی باقی ماند.
وقتی موسیقی، درمان میشود
یکی از حوزههایی که خیلی برای ما ارزشمند بود، آموزش مهارتهای شناختی به کودکان طیف اوتیسم بود. در یکی از پروژهها، از طریق آموزش موسیقی به این کودکان با کمک ربات، توانستیم تغییراتی قابلتوجه در عملکرد حافظه و تعاملات اجتماعی آنها ایجاد کنیم.
پرسشنامههایی که از والدین و مربیان جمعآوری شد، نشان داد شدت برخی علائم طیف اوتیسم کاهش یافته است. همین تجربیات بود که به ما ثابت کرد میتوان از فناوری، ابزاری ساخت برای ترمیم پیوندهای انسانی، نه گسستن آنها.
ربات، ابزار تمرین؛ نه جایگزین درمانگر
یکی از سؤالهایی که همیشه از ما پرسیده میشود، این است که آیا این رباتها قرار است جای پزشک و پرستار را بگیرند؟ پاسخ ما روشن است: نه.
هدف ما از ابتدا، طراحی یک کمکدرمانگر هوشمند بوده، نه جایگزین کادر درمان. همانطور که در اتاق عمل ابزارهای کمکی در اختیار جراحان قرار میگیرد، این رباتها هم به تیم درمان کمک میکنند تا در فضایی انسانیتر، با بهرهوری بیشتر، با بیماران ارتباط بگیرند. اینجا تأکید بر کلمه «کمک» کاملاً آگاهانه است.
افقهایی فراتر از کودکستانها
ما حتی در حال بررسی این هستیم که آیا از این رباتها میتوان در آموزش بزرگسالان هم استفاده کرد یا نه؟ مثلاً در آموزش مهارتهای تخصصی پزشکی یا پیراپزشکی. تصور کنید دانشجوی پزشکی بتواند پیش از آنکه با بیمار واقعی ارتباط بگیرد، در محیطی شبیهسازیشده با یک ربات، مهارتهای گفتاری، رفتاری یا حتی بالینی را تمرین کند.
رباتها در این حوزه شاید در دسته رباتهای اجتماعی به شکل کلاسیک قرار نگیرند، اما قطعاً در روند یادگیری و کاهش خطاهای انسانی در مراحل اولیه آموزش، نقش بسزایی خواهند داشت.
تکنولوژی برای همدلی
رباتهایی که ما میسازیم، قرار نیست صرفاً ماشینهای بامزهای باشند که با لبخند برنامهریزیشده حرف بزنند. هدف ما خلق همراهانی است که بتوانند بخشی از بار روانی بیماران و مراقبین را کم کنند، همدل باشند و با توانمندیهای شناختی و پردازشیشان، فضای ارتباط را انسانیتر کنند.
نه جایگزین، بلکه مکمل. نه ابزار نمایش، بلکه ابزاری برای درمان. این شاید دقیقترین تعریفی باشد که از رباتهای اجتماعی امروز میتوان ارائه داد.