
گفتگوی اختصاصی با دکتر حامد اجاقی
آینده هوش مصنوعی در ایران از نگاه سیاستگذاری
توسعه هوشمصنوعی بدون داشتن نقشه راه، سیاستگذاری دقیق و نگاهی جامع به چالشها و فرصتها ممکن است به بیراهه برود. ایران در کجای این مسیر قرار دارد و متخصصان چه چشماندازی را پیش رو میبینند؟
هوش مصنوعی دیگر یک مفهوم آیندهنگرانه نیست، بلکه واقعیتی است که به سرعت در حال شکلدهی به صنایع، اقتصاد و حتی زندگی روزمره ماست. اما توسعه این فناوری قدرتمند بدون داشتن نقشه راه، سیاستگذاری دقیق و نگاهی جامع به چالشها و فرصتها ممکن است به بیراهه برود. ایران در کجای این مسیر قرار دارد و متخصصان چه چشماندازی را پیش رو میبینند؟
برای پاسخ به این سوالات کلیدی و بررسی عمیقتر اکوسیستم هوش مصنوعی در ایران، گفتگویی اختصاصی با دکتر «حامد اجاقی» ترتیب دادیم. دکتر اجاقی به عنوان پژوهشگر و کارشناس برجسته در حوزه سیاستگذاری و تنظیمگری (رگولاتوری) هوش مصنوعی، عضو تیم تحقیقاتی دیدهبان هوش مصنوعی پارت و نویسنده مقالات متعدد در زمینه اکوسیستم و حکمرانی هوش مصنوعی شناخته میشود.
در این مصاحبه، ابعاد کلیدی الگوی نوین حکمرانی یعنی «دولت به مثابه پلتفرم» را شکافته، به چالشهای اساسی پیادهسازی آن از موانع ذهنیتی و سیاستی گرفته تا مسئله محوری «داده» پرداختیم. همچنین، کاربردهای عملی هوش مصنوعی برای تحول در خدماتی چون سلامت، کشاورزی و حملونقل و نقشه راه ایران برای آینده حکمرانی دیجیتال را مورد بررسی قرار دادیم.
در ادامه مشروح این گفتگو را میخوانید.
گذار از دولت الکترونیک به دولت به مثابه پلتفرم
از دیدگاه شما، گذار از دولت الکترونیک به دولت به مثابه پلتفرم چه تغییری در نحوه حکمرانی ایجاد میکند؟
دامنه تغییراتی که ممکن است ایجاد شود میتواند بسیار زیاد باشد. اگر حکمرانی را به معنای اداره جامعه بگیریم و همه لایههای حکمرانی از بالاترین سطح گرفته تا پایینترین سطح را در نظر بگیریم، دولت بهمثابه پلتفرم در اداره جامعه تغییرات گستردهای ایجاد میکند. اگر بخواهیم مهمترین و برجستهترین تغییر را ذکر کنیم، باید بگوییم که این الگو باعث افزایش کارآمدی در خدماتی که دولت ارائه میدهد، میشود و در عین حال نوآوریهای گستردهای در نوع و چگونگی این خدمات نیز به وجود میآورد.
چه چالشهایی در مسیر تحقق الگوی «دولت بهمثابه پلتفرم نوآوری» وجود دارد و چگونه میتوان بر آنها غلبه کرد؟
مهمترین چالش، ادراک عمیق مفهوم دولت پلتفرمی توسط حاکمان و دولتمردان و پذیرش تغییر در ساختارهای موجود از جنبههای مختلف اعم از نهادی، سازمانی، فنی و غیره است. برای غلبه بر این چالش، در درجه اول، رواج گفتمان دولت پلتفرمی کمک میکند تا این مانع بهتدریج برطرف شود.
آیا کشورهای در حال توسعه نیز میتوانند از مدلهای حکمرانی مبتنی بر پلتفرم بهرهمند شوند یا این مدل بیشتر مناسب کشورهای توسعهیافته است؟
الگوی دولت بهمثابه پلتفرم هم برای کشورهای توسعهیافته و هم برای کشورهای در حال توسعه مناسب است. با این حال، زمینه در کشورهای توسعهیافته فراهمتر بوده و در نتیجه این الگو بهتر و سریعتر در آن کشورها پیادهسازی میشود.
چگونه فناوریهای نوظهور، ازجمله هوش مصنوعی، میتوانند به بهبود شفافیت و پاسخگویی در حکمرانی کمک کنند؟
بخشی از شفافیتی که به وجود میآید، ناشی از مقدمات و زمینههای لازم برای خود هوش مصنوعی است. به طور مثال، موفقیت و پیادهسازی هوش مصنوعی در کشور لازم میدارد که دادههای عمومی و دولتی آزادسازی شوند. به این ترتیب با در دسترس قرار گرفتن دادهها و رواج رویکرد «داده باز»، در دولت افزایش شفافیت و به تبع آن پاسخگویی را خواهیم داشت. به علاوه، آنالیزهایی که هوش مصنوعی بر روی دادهها انجام میدهد، میتواند الگوهای پنهان و در نتیجه بسیاری از فسادها را آشکار سازد.
بهعنوان یک متخصص، چه نقشی برای فناوریهای بومی در توسعه مدلهای نوین حکمرانی قائل هستید؟
در حکمرانی و اداره جامعه، اگر نگوییم لازم است که همه حوزهها مبتنی بر فناوریهای بومی باشند، تا این حد بدیهی و پذیرفته شده است که در بخشهایی از حکمرانی، جنبههای امنیتی و ویژگیهای فرهنگی و اجتماعی ایجاب میکند که از ابزارها و فناوریهای توسعهدادهشده توسط سایر کشورها استفاده ننماییم. از این جهت، هرچه کشور با سرعت بیشتر به سمت توسعه راهحلهای بومی پیش برود، خطرات و آسیبهای کمتری به وجود خواهد آمد.

تجربیات سایر کشورها در پلتفرمسازی خدمات دولتی
تجربه کدام کشور (مانند بریتانیا، هند یا استونی) را در زمینه پلتفرمسازی خدمات دولتی موفقتر میدانید و چرا؟
تجربه انگلستان را موفقتر میدانیم. موارد دیگری که مثل هند و استونی، بیشتر از آنکه کاملاً نزدیک به رویکرد پلتفرمی باشند، در حوزه دیجیتالسازی خدمات دولتی موفق عمل کردهاند.
چه عواملی باعث شده است که استونی در پلتفرمسازی خدمات دولتی به یک الگوی جهانی تبدیل شود؟
پیشتازی استونی در این زمینه خیلی تاثیر داشته است. به عبارت دیگر، استونی به نسبت دیگر کشورها خیلی سریعتر در زمینه پلتفرمسازی دولت ورود پیدا کرده است.
آیا مدلهای موفق کشورهای دیگر قابل بومیسازی برای ایران هستند؟ اگر بله، چه ملاحظاتی باید در نظر گرفته شود؟
در مورد مراجعه و الگوبرداری از سایر کشورها دو حالت وجود دارد. یک حالت این است که تجربیات سایر کشورها مورد مطالعه و بررسی قرار بگیرد و از نقاط قوت و ضعف آنها درس گرفته شود؛ قطعاً چنین کاری لازم و مفید خواهد بود. اما اگر بخواهیم یکی از مدلهایی که در سایر کشورها توسعهیافته را اخذ کرده و در کشور پیادهسازی کنیم و با ایجاد تغییراتی در آن دست به بومیسازی بزنیم، خیلی ملاحظات مختلفی باید در نظر گرفته شود؛ از جمله ملاحظات بافت اجتماعی، اقتصادی و سیاسی آن کشورها و میزان تطابق ایران با شرایط آنها. به علاوه، سطح آمادگی فنی و زیرساختی نیز در الگوبرداری تاثیر بسزایی دارد. در کل به نظر میرسد به جای اخذ مدل از کشورهای موفق و بومیسازی آن، اقدام به توسعه پلتفرم ایرانی از ابتدا، متناسب با شرایط ایران و در عین حال مطالعه و بررسی تجربیات سایر کشورها، راهحل مناسبتری باشد.
به نظر شما، اولویتبندی خدمات دولتی برای پلتفرمسازی باید چگونه انجام شود؟
اگر این ایده مطرح باشد که خدمات و کارکردهای دولتی باید بهتدریج به رویکرد «دولت بهمثابه پلتفرم» بپیوندند، اولویتبندی تا حد زیادی تحت تاثیر «داده» است. در دولت پلتفرمی قرار است دولت به جای آنکه خود خدمات را تولید کند، اقلام مورد استفاده در خلق خدمات (از جمله داده) را در دسترس قرار دهد و بازیگران خصوصی را به پلتفرم جذب کند تا آنها خدمات را به شیوههای نوین به جامعه عرضه کنند. به این ترتیب، در هر حوزهای که دولت سریعتر بتواند دادههای عمومی را مهیا سازد، امکان پلتفرمسازی خدمات بیشتر است.
کاربردهای هوش مصنوعی در دولت و بخش عمومی
کاربردهای عمومی و زیربنایی
هوش مصنوعی چه نقشی در ایجاد زیرساختهای اطلاعاتی و ارتباطی دولتها ایفا میکند؟
امروزه روند جهانی به این صورت شده است که هوش مصنوعی در حال تبدیل شدن به یک جزء جداییناپذیر از همه فرایندها، محصولات و خدمات است و حوزه زیرساختهای اطلاعاتی و ارتباطاتی از این امر مستثنا نیست. به طور مثال، سوار شدن هوش مصنوعی بر زیرساختهای اطلاعاتی دولت میتواند این کمک را بکند که همزمان با جابجایی اطلاعات، ابزارهای هوش مصنوعی به تجزیه و تحلیل ارتباطات بپردازند یا با تبدیل صوت به متن و برعکس، کارایی ارتباطات را بیشتر کنند. همچنین هوش مصنوعی میتواند ظرفیتهای پردازشی را به صورت مناسب در زیرساختهای مختلف تخصیص دهد و مدیریت کند.
چگونه میتوان از هوش مصنوعی برای بهینهسازی فرایندهای تصمیمگیری در سطوح مختلف حکمرانی استفاده کرد؟
یکی از بدیهیترین کاربردهای هوش مصنوعی در حوزه تصمیمگیری است. هوش مصنوعی در زمینههایی فراتر از توانمندیهای ذهنی انسان عمل میکند؛ هنگامی که آنالیز در لحظه دادهها مطرح باشد، هنگامی که انبوهی از دادهها باید بررسی شوند و هنگامی که قرار است مسیر پیچیدهای در بررسی دادهها طی شود. در نتیجه میتواند الگوهایی که از دادهها قابل کشف است را آشکار نماید و گزینههای مختلف تصمیمگیری را تولید کرده و با تعیین احتمال موفقیت و پیامدهای هر کدام، در فرایند تصمیمگیری کمک کند.
آیا استفاده از هوش مصنوعی در بخش عمومی میتواند به کاهش هزینههای دولتی منجر شود؟ اگر بله، در کدام بخشها؟
به طور کلی هوش مصنوعی از طریق دو نقش اثرگذاری دارد:
۱- افزایش خودکارسازی کارها و ۲- تقویت (فرایندها، توانمندیهای انسان، محصولات و…).
در هر دو حالت، میزان کارآمدی افزایش پیدا کرده و در نتیجه هزینهها کمتر میشود. به خصوص در حوزه دولتی که کارآمدی پایین است، بهکارگیری هوش مصنوعی در اغلب حوزهها باعث کاهش هزینهها و مصرف منابع میگردد.

کاربردهای بخشی
در حوزه سلامت، هوش مصنوعی چگونه میتواند خدمات بهداشتی و درمانی را بهبود بخشد؟
در حوزه سلامت، یکی از مهمترین چالشها کمبود متخصص و زمان انتظار طولانی است. از طرفی به افزایش تعداد متخصصان نیاز است و از طرف دیگر، هرچه تعداد متخصصان کمتر باشد، مراجعه بیشتری به آنها صورت میگیرد و در نتیجه تجربه و ارزشمندی بالاتری دارند. هوش مصنوعی میتواند این دوگانگی را مدیریت کند. قرار گرفتن یک دستیار هوشمند در کنار متخصصان باتجربه، آموزش دیدن این هوش مصنوعی نزد آنها و سپس انتقال دانش و تجربه فراگرفتهشده به متخصصان جدید (به مثابه یک دستیار پزشکی)، میتواند کمک کند تا از یک سو تعداد متخصصان در کشور افزایش یابد و از سوی دیگر، باتجربه باشند.
شهرهای هوشمند چه نیازهایی به هوش مصنوعی دارند و این فناوری چگونه میتواند به توسعه آنها کمک کند؟
در زمینه موضوعات شهری، از جمله چالشهایی که الان در کشور با آن روبرو هستیم مسئله مدیریت انرژی، ترافیک و آلودگی هواست. همه اینها موضوعاتی دادهمحور هستند و هرجا که داده زیاد و آنالیز داده مطرح باشد، هوش مصنوعی میتواند موثر باشد.
در حوزه کشاورزی و محیط زیست، هوش مصنوعی چه ظرفیتهایی برای حل بحرانها و چالشهای زیستمحیطی دارد؟
مهمترین چالش کشور در زمینه کشاورزی، موضوع آب است. برای بهبود این چالش باید مجموعهای از راهحلها مانند مدیریت محصولات، پایش وضعیت آب و هوا و نوسازی شیوههای آبیاری در دستور کار قرار گیرد. سیستمهای نوین آبیاری مبتنی بر اجزای مختلفی هستند که با یکدیگر هماهنگ میشوند؛ هوش مصنوعی نیز در کنار سایر اجزای این سیستمها میتواند به کاهش میزان مصرف آب کمک کند.
در بخش حملونقل و گردشگری، چه فرصتهایی برای استفاده از هوش مصنوعی وجود دارد؟
در بخش حمل و نقل، مهمترین نقشی که هوش مصنوعی در ایران داشته از طریق دوربینهای پلاکخوان و پردازش تصویر بوده است. دمدستترین قدم بعدی، الگویابی از طریق یادگیری بر روی دادههای حمل و نقل است که میتواند به مدیریت ترافیک، حوادث و کنترل آلودگی کمک کند. در زمینه گردشگری نیز، هوش مصنوعی میتواند به عنوان یک واسطه تعاملی و ارتباطاتی برای توریستهایی که زبان آن کشور را نمیدانند، مورد استفاده قرار بگیرد.
چگونه میتوان از هوش مصنوعی برای تسهیل کارآفرینی و توسعه کسبوکارهای نوپا استفاده کرد؟
کارآفرینی و نوآوری به پایش بازار، بررسی شرایط محیطی و ردیابی رقبا نیاز دارد. ابزارهای نوینی که مبتنی بر هوش مصنوعی توسعه پیدا کردهاند (از قبیل دستیارهای صوتی، هوش مصنوعی مولد و چتباتها) خیلی میتوانند وظیفه پایش محیط و تجزیه و تحلیل شرایط را سریع، کارآمد و در لحظه انجام دهند.
چالشها و ملاحظات
آیا استفاده از هوش مصنوعی در دولت و حکمرانی میتواند باعث ایجاد نگرانیهای اخلاقی یا امنیتی شود؟ چگونه باید این نگرانیها را مدیریت کرد؟
در سطح دنیا، نگرانیهایی شامل ترس از نقض حریم خصوصی و کنترل بیش از حد بر جامعه و رفتار افراد وجود دارد. راهحل آن نیز در این است که قوانین مشخص و شفافی در این زمینه توسعه پیدا کرده و به صورت دقیق مورد نظارت قرار بگیرد.
با توجه به محدودیتهای زیرساختی و منابع انسانی در ایران، چه موانعی بر سر راه استفاده گسترده از هوش مصنوعی در حکمرانی وجود دارد؟
موانع مختلفی وجود دارد، اما مهمترین مانع مربوط به داده است. کمبود دادههای مناسب، محبوس شدن دادهها در سیلوهای سازمانی، کیفیت پایین دادهها و ترس مدیران از آزادسازی دادهها باعث میشود که ظرفیت هوش مصنوعی در حوزه حکمرانی نتواند شکوفا شود.
چگونه میتوان شکاف دیجیتال میان مناطق مختلف کشور را کاهش داد تا همه شهروندان بتوانند از خدمات هوشمند بهرهمند شوند؟
شکاف دیجیتال عمدتاً تحت تاثیر دو عامل اصلی است: اولاً سطح سواد دیجیتال که نیازمند آموزش بیشتر است و ثانیاً زیرساختهای ارتباطاتی و اطلاعاتی از جمله اینترنت پرسرعت و شرکتهای واسط خدماتی.

آیندهپژوهی و جمعبندی
آینده حکمرانی مبتنی بر هوش مصنوعی را چگونه میبینید؟ آیا این فناوری میتواند به طور کامل جایگزین تصمیمگیری انسانی شود؟
همه نقشهای هوش مصنوعی در دو دسته کلی خودکارسازی (انجام وظایف انسانی توسط ماشین) و تقویت (کمک به انسان برای فهم، تحلیل و تصمیمگیری بهتر) قابل دستهبندی هستند. هرچه وظایف و مشاغل سادهتر باشند، احتمال خودکارسازی بیشتر میشود. با پیچیدهتر شدن وظایف، نقش تقویتکننده هوش مصنوعی پررنگتر میگردد. حوزه حکمرانی شامل پیچیدگیهای مختلف بوده و بسیار بعید به نظر میرسد که هوش مصنوعی در آن اثر خودکارسازی کامل و جایگزینی عامل انسانی را ایجاد کند.
به نظر شما، دولتها چگونه میتوانند از هوش مصنوعی به عنوان یک اهرم رقابتی در سطح جهانی استفاده کنند؟
در مقایسه دولتها، هر کدام که بهرهوری بالاتری داشته باشد و خدمات بهتر و جدیدتری ارائه دهد، در جایگاه بالاتری قرار میگیرد. هوش مصنوعی اگر باعث کاهش هزینههای دولت شده، دولت را کوچکتر سازد و خدمات با کیفیتتری ارائه دهد، طبیعتاً موقعیت رقابتی بهتری نسبت به سایر کشورها خواهد داشت.
چه توصیهای برای سیاستگذاران دارید تا بتوانند از ظرفیتهای هوش مصنوعی برای بهبود خدمات دولتی استفاده کنند؟
مهمترین ضرورت برای سیاستگذاران در شرایط فعلی این است که مبانی نظری و تغییرات مدیریتی و ساختاری لازم برای گذار به سمت «دولت بهمثابه یک پلتفرم» در بین آنها تبیین شده و هرچه سریعتر اجرا گردد.
در ایران، چه گامهایی باید برداشته شود تا هوش مصنوعی به بخشی جداییناپذیر از حکمرانی تبدیل شود؟
جداییناپذیر شدن هوش مصنوعی از حکمرانی، موضوعی است که پس از بهکارگیری و ورود آن به خدمات، ناخودآگاه اجتنابناپذیر خواهد بود. به عبارت دیگر، هوش مصنوعی و ابزارهای مبتنی بر آن به قدری جذابیت و آثار مفید دارند که کافیست بتوان آن را در فرایندها، خدمات و محصولات وارد نمود. پس از آن، منافع حاصل شده سبب میشود همواره از این فناوری استفاده شود.