
تأثیر تحولآفرین هوش مصنوعی تولیدی بر کسب و کارها
در دنیای فناوری کسب و کار، هوش مصنوعی مولد به عنوان یک نیروی تحولآفرین شناخته شده و وعده تغییرات بنیادینی در شیوه عملکرد شرکتها را میدهد. بهتازگی «پاسکال بریر»، مدیر ارشد نوآوری و عضو کمیته اجرایی گروه در شرکت «کپجمینی»، درباره تأثیر هوش مصنوعی مولد بر کسب و کارها صحبت کرد.
این گفتگو نکات جالبی را درباره وضعیت کنونی پذیرش هوش مصنوعی مولد، چالشهایی که شرکتها با آن روبهرو هستند و آیندهای هیجانانگیز که در انتظار ماست، روشن کرد.
وضعیت فعلی پذیرش هوش مصنوعی مولد
هوش مصنوعی مولد به سرعت به یکی از اولویتهای اصلی در اتاقهای مدیریت شرکتها تبدیل شده است. به گفته پاسکال بریر: «تقریباً ۹۶ درصد از اتاقهای مدیریت در حال حاضر هوش مصنوعی مولد را در برنامههای خود گنجاندهاند و جلسات مرتبط با این موضوع قبل از پایان سال در حال برنامهریزی است.»
این افزایش علاقه به هوش مصنوعی مولد منجر به رشد قابل توجهی در نرخ پذیرش این فناوری شده است. بر اساس تحقیقات کپجمینی، درصد شرکتهای بزرگ که از هوش مصنوعی مولد بهرهبرداری میکنند، از ۶ درصد در سال گذشته به ۲۴ درصد در سال جاری افزایش یافته است.
با اینحال، بازده سرمایهگذاری (ROI) این پذیرشها هنوز نسبتاً پایین است و در محدوده ۴ تا ۷ درصد نوسان دارد. بریر تأکید میکند: «این ROI نسبتاً کم نباید به عنوان یک نتیجه ناامیدکننده در نظر گرفته شود، بلکه نشاندهنده این است که ما هنوز در مراحل ابتدایی بهرهبرداری از پتانسیلهای هوش مصنوعی مولد هستیم.»
او میگوید: «اگر به این باور برسیم که این تنها آغاز کار است (که من چنین نظری دارم) و در آینده دستاوردهای بیشتری از آن خواهیم داشت، میتوانیم بگوییم که بله، مقداری هیاهو وجود دارد، اما یک حقیقت عمیقتر در پس این هیاهو نهفته است. تنها موضوع زمان است.»
چالشهای پیادهسازی هوش مصنوعی مولد
با وجود پتانسیل فوقالعاده هوش مصنوعی مولد، پیادهسازی مؤثر آن با چالشهای خاصی مواجه است. پاسکال بریر چندین حوزه اساسی را شناسایی میکند که کسب و کارها باید برای موفقیت در ادغام هوش مصنوعی در فرآیندهای خود به آنها توجه کنند.
اولین و مهمترین نکته، فراهم کردن زیرساخت مناسب است. سازمانها باید با دقت در مورد انتخابهای فناوری خود و نحوه ایجاد یک محیط کلی برای هوش مصنوعی تصمیمگیری کنند. این موضوع تنها به انتخاب نرمافزار مناسب محدود نمیشود؛ بلکه به ایجاد یک اکوسیستم جامع اشاره دارد که قادر به پشتیبانی و گسترش پروژههای هوش مصنوعی در مقیاس سازمانی باشد.

بریر تأکید میکند: «این تصمیم فراتر از انتخاب میان فروشندگان مختلف است. شرکتها باید عواملی مانند قابلیتهای یکپارچهسازی، مقیاسپذیری و هماهنگی با زیرساختهای موجود IT را نیز مد نظر قرار دهند.»
حاکمیت یکی از جنبههای اساسی است که شرکتها معمولاً در مراحل اولیه پیادهسازی هوش مصنوعی با آن مواجه میشوند. مدیریت مدلهای هوش مصنوعی، تأمین امنیت، رعایت استانداردهای اخلاقی و همراستایی استفاده از هوش مصنوعی با فرهنگ سازمانی، همگی جزو این چالشها به شمار میآیند.
سازوکارهای نظارتی
پاسکال بریر تأکید میکند: «با گسترش هوش مصنوعی در فرآیندهای تجاری، شرکتها باید دستورالعملها و سازوکارهای نظارتی مشخصی را ایجاد کنند تا بتوانند ریسکهای احتمالی را مدیریت کرده و از استفاده مسئولانه از هوش مصنوعی اطمینان حاصل نمایند.»
برای دستیابی به موفقیت در بهرهبرداری از هوش مصنوعی، شناسایی کاربردهای مناسب از اهمیت بالایی برخوردار است. به گفته بریر، هوش مصنوعی مولد میتواند در سه زمینه اصلی بهبود برنامهها و سیستمهای موجود، ارتقاء محصولات و خدمات و تسهیل نوآوری به کار گرفته شود.
هر یک از این زمینهها دارای فرصتها و چالشهای خاص خود هستند. شرکتها باید به دقت بررسی کنند که هوش مصنوعی در کدام حوزه میتواند بیشترین ارزش افزوده را ایجاد کند و سپس بهطور استراتژیک، ابتکارات هوش مصنوعی خود را اولویتبندی و اجرا نمایند.
توسعه مهارتها
یکی از چالشهای اساسی در فرآیند پیادهسازی هوش مصنوعی، آموزش و توسعه مهارتها است. برای بهرهبرداری کامل از این فناوری، آمادهسازی نیروی کار برای پذیرش هوش مصنوعی امری ضروری به شمار میآید. بریر بر اهمیت آموزش کارکنان تأکید میکند.
در واقع، کارکنان باید نه تنها در زمینه مهارتهای فنی، بلکه در نحوه تعامل مؤثر با سیستمهای هوش مصنوعی، درک ملاحظات امنیتی و اخلاقی و همچنین شناخت هزینههای مرتبط با استفاده از این فناوری، آگاهی کاملی داشته باشند. این رویکرد جامع به آموزش هوش مصنوعی کمک میکند تا کارکنان بتوانند به طور مؤثر و مسئولانه در کنار سیستمهای هوش مصنوعی فعالیت کنند.
استفاده مسئولانه
در نهایت، توجه به استفاده مسئولانه و مدیریت هزینهها از جمله نکات اساسی است که باید مد نظر قرار گیرد. سازمانها باید از هزینههای مالی و زیستمحیطی ناشی از پیادهسازی هوش مصنوعی آگاه باشند.
بریر تأکید میکند: « با وجود اینکه در حال حاضر استفاده از هوش مصنوعی در سطح متوسطی قرار دارد، با گسترش این فناوری در سازمانها، هزینهها به طور قابلتوجهی افزایش خواهد یافت. بنابراین، شرکتها باید استراتژیهایی برای نظارت و مدیریت این هزینهها تدوین کنند تا بتوانند مزایای هوش مصنوعی را بهخوبی با نیازهای منابع خود متعادل نمایند.»
آینده روشن
آینده هوش مصنوعی در سازمانها نویدبخش تغییرات جذابی است. بریر به چندین روند کلیدی اشاره میکند: «شکلدهنده آینده هوش مصنوعی در این زمینه هستند. یکی از این روندها، تنوع در مدلهای هوش مصنوعی است.» او پیشبینی میکند که به جای تمرکز بر یک مدل واحد و عمومی، در آینده از ترکیبی از مدلهای بزرگ و عمومی به همراه مدلهای کوچکتر و تخصصی که برای نیازهای خاص آموزش دیدهاند، استفاده خواهد شد. این رویکرد به سازمانها این امکان را میدهد که با انعطافپذیری بیشتری، قابلیتهای هوش مصنوعی را بر اساس وظایف یا حوزههای خاص خود تنظیم و به کار ببرند.
یکی دیگر از روندهای کلیدی، شکلگیری اکوسیستمهای ترکیبی هوش مصنوعی است. بریر آیندهای را تصور میکند که در آن انواع مختلف هوش مصنوعی به صورت مشترک عمل کرده و سیستمهای پیشرفتهتر و کارآمدتری را به وجود میآورند. او بیان میکند که بیشتر راهحلها با استفاده از ترکیبی از هوش مصنوعی مولد مبتنی بر دانش توسعه خواهند یافت.

این رویکرد ترکیبی، مزایای فناوریهای گوناگون هوش مصنوعی از جمله یادگیری ماشین سنتی، پردازش زبان طبیعی و ابزارهای تخصصی دیگر را به هم میآمیزد. این ترکیب به سازمانها این امکان را میدهد که سیستمهایی هوشمندتر، چندمنظورهتر و مقاومتر طراحی کنند که قادر به مدیریت چالشهای پیچیده در زمینههای مختلف کسب و کار باشند.
یکی از جذابترین تحولات پیشبینیشده توسط بریر، ظهور «عوامل هوش مصنوعی» است. او بیان میکند: «همه درباره این عوامل و سیستمهای عامل بحث خواهند کرد» و به رشد فزاینده این مفهوم در حوزه فناوری اشاره میکند. این عوامل هوش مصنوعی تأثیر قابل توجهی بر عملکرد و استقلال هوش مصنوعی خواهند گذاشت. به زبان ساده، این عوامل نرمافزارهایی هستند که برای انجام وظایف خاص به نمایندگی از کاربران طراحی و آموزش دیدهاند.
بدون شک، قابلیتهای این عوامل فراتر از صرف اتوماسیون ساده وظایف است. بریر پیشبینی میکند که این روند بهتدریج از سیستمهای تکمنظوره به سیستمهای پیچیده و چندعامله تغییر خواهد کرد. همچنین، این سیستمها قادر خواهند بود با یکدیگر تعامل داشته و بهطور مستقل تصمیمگیری کنند. این تغییر میتواند بهطور چشمگیری نحوه عملکرد کسب و کارها را دگرگون کند، بهطوری که عوامل هوش مصنوعی قادر خواهند بود از مدیریت زنجیره تأمین تا تعامل با مشتریان را با حداقل نیاز به دخالت انسانی انجام دهند.
پذیرفتن انقلاب هوش مصنوعی
در حالی که در آستانه یک انقلاب در زمینه هوش مصنوعی قرار داریم، به وضوح مشخص است که تأثیر هوش مصنوعی مولد بر روی کسب و کارها عمیق و وسیع خواهد بود. اگرچه چالشهایی نظیر حاکمیت، آموزش و استفاده مسئولانه همچنان وجود دارند، اما مزایای بالقوه این فناوری به قدری بزرگ است که نمیتوان آن را نادیده گرفت.
بینشهای بریر بر لزوم اتخاذ یک رویکرد استراتژیک و منطقی در پذیرش هوش مصنوعی تأکید میکند. او بیان میکند: «هیچ راهحل جادویی وجود ندارد و شرکتها باید هوش مصنوعی را به عنوان یکی از پنج اولویت اصلی خود مدنظر قرار دهند.»
برای رهبران کسب و کار، پیام روشن است: زمان بهرهبرداری از هوش مصنوعی مولد فرارسیده است. شرکتها با شناخت پتانسیل هوش مصنوعی، میتوانند بهطور مستقیم با چالشها روبرو شوند و برای تحولات هیجانانگیز آماده شوند تا خود را برای موفقیت در آیندهای که به سرعت تحت تأثیر هوش مصنوعی قرار میگیرد، مهیا کنند.