تبلیغ جدید کوکاکولا، شاهکاری در زنده کردن آثار هنری
کوکاکولا با تبلیغ جدیدی که از خود منتشر نموده، آثار هنری کلاسیک و معاصر را به معنای واقعی کلمه زنده کرده است. ماجرا از خلاقیت یک دانشجوی هنر آغاز میشود، هنری که او به خرج میدهد، تا با متحرک کردن آثار هنری کلاسیک و شاهکارهای هنرمندان جاودانهای همچون وارهول و ون گوگ، از طریق ترکیبی از اکشن زنده، انیمیشن و هوش مصنوعی، درخشش بکر و خفته خلاقیتش را به تمام معنا ظاهر کند. معلم هنر آن دانشجو در سالن پرسه میزند، تا پیشرفت دانشجویانش را در طراحی بررسی کند. در همان لحظهای که میخواهد به دفترچه نقاشی خالی قهرمان داستان نگاه کند، «بت الهی آکت» (2022) از ژست خود بیدار میشود و «کوکاکولای وارهول» را از روی بوم میگیرد!
این هیجان ادامه مییابد، به طوری که این نقاشی، کوکاکولا را به دست ملوانی در «کشتی شکسته» ترنر (1805) میاندازد و او نیز بطری سرد و یخ را به سمت بانوی شناور در کتاب «سقوط در کتابخانه کوشوا» (2012) پرت میکند. او نیز میخواهد بطری را به نقاشی بعدی بسپارد که ناگهان بطری را به زمین میاندازد. خوشبختانه در همان لحظه، «خشککن» رامادان (2021) جان میگیرد، بازویش را دراز میکند و بطری را به سمت «فریاد» مونک (1895) پرتاب میکند. رفلکس مرد جیغ میزند و این باعث میشود کوکاکولا را از پرتاب کردن به سمت دریا باز دارد، اما در حالی که با شوک به بطری نگاه میکند، مکث میکند که احتمال میرود شاید به دلیل دمای یخزدگی ناگهانی آن در دست گرمش باشد.
آثار هنری متحرک به عنوان شاهکار جدید کوکاکولا شامل اتاق خواب ون گوگ در آرل (1889)، دختر با گوشواره مروارید ورمیر (1665)، جیغ مونک (1895) و کوکاکولای وارهول (1962) است.
ساخت یک داستان خلاقانه با متحرکسازی آثار هنری
اگر بگوییم دلیل جان بخشیدن اخیر به آثار هنری کلاسیک و معاصر، کمپین و تبلیغات شاهکار کوکاکولا بوده است که تنها با یک بازیگوشی به این مرحله رسیده است، چندان بیراه سخن نگفتهایم. ادامه ماجرا به این صورت است که مونک «جیغ» (1895) بطری کوکاکولا را به «تو نمیتوانی مرا نفرین کنی» (2022) از واندربول میرساند. او که مصمم است نوشابه را به دست همان دانشجوی هنری برساند که در ابتدا بیانگیزه بود، موقتاً به یک دستانداز در «اتاق خواب ون گوگ در آرل» (1889) برخورد میکند. با عجله از روی تخت میپرد و با مهارت تمام، بطری را به سمت مجسمه عظیم وسط موزه پرتاب میکند و سپس در حالی که نگاه نگهبان به او میافتد، سر جایش بیحرکت میایستد و کلاهش را به سمت چشمانش میکشد، تا وانمود کند که مجسمه اصلاً تکان نخورده است.
در همان حال است که بطری به هوا پرتاب میشود و قبل از اینکه در داخل «برخوردهای طبیعی» تجادا (2020) فرود بیاید، زنی که در نقاشی حضور دارد، از روی بوم میپرد و اژدر را برای گرفتن بطری میگیرد. او مستقیماً به «پل طبل» هیروشیگه و «غروب تپه خورشید مگورو از صد منظره از مکانهای معروف در ادو» (1858) پرتاب میکند. قبل از اینکه بطری در کف رودخانه غرق شود، «دختر با یک گوشواره مروارید» ورمیر (1665) آن را نجات میدهد، آن را باز میکند و در کنار دانشجوی هنر میگذارد.
دانشجوی هنر درست بهموقع به سمت چپ خود نگاه میکند، تا بطری کوکا را که تازه باز شده است، بنوشد. معلم هنر از راه میرسد. در همان لحظه، برق الهام از ذهن دانشجو طلوع میکند. در کسری از ثانیه، دانشجوی هنر طرح خود را شروع و به پایان میرساند. معلم نگاهی به پیشنویس او میاندازد و سرش را به نشانه موافقت تکان میدهد.
وقت تمام شده است. دانشجوی هنر به نقاشی ورمیر نگاه میکند که در همان لحظه به او چشمکی میزند.
کوکاکولا، برندی اعجازگونه
پراتیک تاکار، رئیس جهانی استراتژی خلاق و محتوای یکپارچه کوکاکولا، در این باره میگوید که در واقع این یک شاهکار نیست که کوکا خود را با ساخت یک داستان مطرح کند، بلکه «خود کوکاکولا یک داستان است»، به طوری که مطابق با روح این برند، مجموعهای متنوع از آثار هنری که شامل ژانرها، محلهای جغرافیایی و نسلهای مختلف هستند، گرد هم جمع میشوند، تا نوجوانی را که سر در خود فرو برده نشاط دهند. در حقیقت، برقراری ارتباط انسانی و تزریق هیجان به لحظات روزمره یک انسان، همان چیزی است که میگوییم «جادوی واقعی»!
کوکاکولا دهها سال است که اعجازبرانگیز عمل کرده است و در این داستان نیز بار دیگر هنرمندان بطری نمادین و ویژگیهای برند آن را تصور میکنند. نقطه شروع این داستان، جشن اصیل وارهول بود که در واقع برخوردی خلاقانه محسوب میشد که از قرنها هنرمندان سعی در نمایش آن بودند.