تردمیل خوشبختی ؛ عاملی که باعث شادی انسان با بالا رفتن سنش میشود
مارکوس آئورلیوس: «مرگ به همه ما لبخند میزند؛ تنها کاری که میتوانیم انجام دهیم این است که ما هم به او لبخند بزنیم».
سونیا لیوبومیرسکی، روانشناس دانشگاه کالیفرنیا، پس از جراحی لیزیک خود، احساس «وجد» میکرد. سونیا از دوازده سالگی بینایی ضعیفی داشت و پس از یک عمر تاری دید، بدست آوردن بینایی برایش معجزهآسا بود. اما عمر این شادی کوتاه بود. او در سخنرانی خود در گردهمایی انجمن روانشناسان آمریکا در سال 2006 به این نکته اشاره کرد. سونیا در مدت زمانی کمتر از یک هفته به بینایی جدید و بهبود یافته خود عادت کرده بود.
سونیا به این دلیل این تجربه خود را به اشتراک گذاشت تا نشان دهد مردم چقدر سریع به تغییرات زندگی خود عادت میکنند. حتی برای افرادی که بلایای وحشتناکی مانند طوفان کاترینا، واقعه 11 سپتامبر و سونامی بزرگ اقیانوس هند در سال 2004 را پشتسر گذاشتهاند، زندگی به آرامی پیش میرود.
به همین ترتیب، برای افرادی که رویدادهای فرحبخش مانند ازدواج یا تولد اولین فرزند را تجربه میکنند، پس از سازگاری با تغییر در زندگی خود، این احساس شادی از بین میرود. اگرچه دوست داریم تصور کنیم احساس شادی میتواند برای همیشه دوام بیاورد، اما واقعیت این است که همه یک مبنای عاطفی داریم که بارها و بارها پس از هر تجربهای (شاد یا غمگین) به آن باز میگردیم. این پدیده «تردمیل خوشبختی» نام دارد، مقولهای که دکتر لیوبومیرسکی و دیگر محققان سالها عمر خود را در راه کشف آن صرف کردهاند.
تردمیل خوشبختی یا سازگاری با خوشبختی
روانشناسان فیلیپ بریکمن و دونالد کمپبل در یک پژوهش تحقیقاتی که در سال 1971 منتشر شد، برای اولین بار اصطلاح «تردمیل خوشبختی» را مطرح کردند. این پدیده به نحوهی سازگاری افراد با رویدادهای احساسی، خواه مثبت یا منفی، اشاره میکند. درست مانند زمانی که چشمهای انسان هنگام ورود به یک اتاق تاریک، با محیط سازگار میشوند یا بینی ما هنگام بازدید از یک مزرعه، به بوی کود عادت میکند، عواطف نیز، فارغ از شدت خوشحالی یا ناراحتی، هنگام تجربه یک رویداد مهم در زندگی با آن سازگار میشوند.
بله، احساس غم شدید، شادی شدید، یا هیجان ِ رسیدن به یک دستاورد جدید، همه به مرور زمان از بین میرود و به حالت خنثیتری که پیشتر در آن به سر میبردیم باز میگردد.
در یکی از پژوهشهای خود، بریکمن و کمپبل یک نمونهی 22 نفری از برندگان بختآزمایی، یک نمونهی 22 نفری از قربانیان تصادف که فلج شده بودند و یک گروه کنترل همسانِ 22 نفری را مورد بررسی قرار دادند. برندگان بختآزمایی همگی مبلغ هنگفتی (از 50،000 دلار تا بیش از 1،000،000 دلار) بدستآورده بودند؛ قربانیان حادثه همگی از یک موسسه توانبخشی بزرگ انتخاب شده بودند (یازده نفرد از پایین تنه و هجده نفر از چهار دست و پا فلج بودند) و افراد گروه کنترل همگی از میان شهروندان همان مناطقی انتخاب شده بودند که برندگان بختآزمایی در آنجا زندگی میکردند و از نظر سن و درآمد همسان شده بودند.
با همه شرکتکنندگان در مورد نحوه تغییر زندگی آنها و میزان خوشبختی آنها در دو سال اخیر مصاحبه شد. این پژوهشگران همچنین از شرکتکنندگان خواستند تا میزان خوشایندی خود را در قبال هفت فعالیت مختلف روزمره ارزیابی کنند. این فعالیتها عبارت بودند از: صحبت با یک دوست، خرید لباس، شنیدن یک شوخی بامزه، خواندن مجله و موارد مشابه.
نتایج نشان داد که برندگان بختآزمایی به طور کلی از برد خود احساس خوبی داشتند، اما در احساس خوشبختی کلی هیچ تفاوتی بین آنها و افراد گروه کنترل وجود نداشت. از طرفی، افراد فلج به طور کلی از شرایط فعلی خود ناراضی بودند. با این حال، زمانی که در مورد احساس خوشبختی در آینده از آنها سوال شد، علیرغم اینکه به خوبی میدانستند برای همیشه فلج خواهند ماند، رتبه آنها با دو گروه دیگر تفاوت معناداری نداشت.
سوال
با این حال، این سوال مطرح میشود که آیا سازگاری انسانها با تمام رویدادهای خارقالعاده (اعم از شاد یا غمگین) به یک صورت است؟ همانطور که همه ما شخصیتهای متفاوتی داریم، ژنتیک، تجربیات اولیه زندگی و نگرشهای متفاوتی نیز داریم که بر واکنش ما به رویدادهای مثبت و منفی زندگی تاثیر میگذارد.
نتایج پژوهشی که به تازگی در مورد چگونگی واکنش انسان به استرس در گذر زمان انجام شده است حاکی از مسیرهای متفاوتی است که افراد برای سازگاری با رویدادهای تحولآفرین زندگی مانند داغ از دستدادن عزیزان یا طلاق اتخاذ کردهاند. به عبارت دیگر، بازگشت به شرایط عادی برای برخی از این رویدادها بسیار بیشتر از سایر رویدادها زمان میبرد. مهمتر اینکه، بسته به نحوه تأثیر این رویدادها بر انسان، مبنای عاطفی تعریف شده ممکن است برای همیشه تغییر کند و فرد را مستعد خوشحالی بیشتر یا ناراحتی بیشتر گرداند.
برای مثال، میزان سازگاری افراد پس از دست دادن همسر، اغلب به نیروی درونی آنها و همچنین حمایتهای عاطفی بستگی دارد که بلافاصله پس از این رویداد از دیگران دریافت میکنند. به ویژه در مورد افراد مسن، سازگاری واقعی ممکن است هیچگاه به وقوع نپیوندد و مرگ همسر فرد را در سراشیبی زندگی قرار دهد و نهایتاً منجر به مرگ زودرس او شود. از طرف دیگر، افرادی که فشارهای روحی را تحمل میکنند، در برابر فشارهای آینده آسیب پذیرتر هستند.
به همین ترتیب، پشتسر گذاشتن رویدادهای شاد میتوانند ما را مستعد شادی بیشتر کنند. با این حال، روند سازگاری کماکان ادامه دارد. در واقع، همان روندی که کمک میکند از آسیب یا ناراحتی دور شویم، رسیدن به احساس خوشبختی دائمی را نیز برای ما غیرممکن میسازد. این موضوع اگرچه غمانگیز است، اما حقیقت دارد.
پدیده تردمیل خوشبختی تنها به رویدادهای تحولآفرین زندگی اطلاق نمیشود. همه ما با دردسرهای کوچک و بزرگی روبرو هستیم که روال عادی زندگیمان را مختل میکند. این مشکلات مواردی از قبیل جاگذاشتن کیف در خانه، روشن نشدن ماشین، تصادفات جزئی و موارد مشابه را در بر میگیرد.
این دردسرها، اگرچه بیاهمیت به نظر میرسند، اما با گذشت زمان میتوانند باعث ایجاد استرس شوند. نتایج پژوهشها نشان داده است که این دردسرهای کوچک و بزرگ، بسته نحوه مدیریت افراد، میتوانند بر سلامت جسمی و روحی تأثیر بسزایی داشته باشند.
در مقابل این دردسرها، رویدادهای «روحیه بخش» را داریم: رویدادهای مثبتی که اصطلاحاً «روز ما را» میسازند و در نتیجه باعث میشود کمیخوشحالتر شویم. این رویدادهای روحیه بخش شامل مواردی از قبیل تحسینهای غیرمنتظره در محل کار یا مدرسه، شنیدن تعریف درباره ظاهر، یا گَپی دوستانه با دوست یا همسایه است.
هرچند که تعداد پژوهشهای صورت گرفته در مورد رویدادهای روحیهبخش قابل مقایسه با پژوهشهای دردسرهای روزانه نیست، اما نتایج برخی از این پژوهشها حاکی از ارتباطی متوسط بین رویدادهای روحیهبخش و معیارهای سلامت مانند سطح کورتیزول و علائم التهاب است. با این حال، برای پاسخ به این سوال که آیا افزایش رویدادهای روحیهبخش به اندازه دردسرهای روزانه بر سلامتی و رفاه افراد تاثیرگذار هستند یا خیر، لازم است تحقیقات بیشتری صورت گیرد.
اما ارتباط همه این موارد با افزایش سن چیست؟
اگرچه سالمندان از نظر جسمانی در برابر استرس آسیبپذیرتر هستند، اما در کنترل احساسات خود بسیار بهتر از جوانان عمل میکنند. داشتنِ یک عمر تجربه یعنی افراد مسن بهتر از جوانان با دردسرهای روزانه بسیار کنار میآیند و به طور کلی نگرش مثبتی دارند. پژوهشی که در سال 2014 در مجله روانشناسی و پیری (Psychology and Aging) منتشر شده است، نشان میدهد که همزمان با افزایش سن، تغییرات قابل توجهی در نحوه برخورد افراد با رویدادهای فرحبخش و دردسرها وجود دارد.
محققان دانشگاه ایالتی اورگان و دانشکده بهداشت عمومی و دانشکده پزشکی دانشگاه بوستون با استفاده از دادههای برگرفته از پژوهش پیریشناختی هنجاری سربازان (NAS)، 1315 مردِ هجده تا هشتاد و یک ساله را به مدت شانزده سال مورد بررسی قرار دادند. علاوه بر این، شرکتکنندگان پرسشنامههایی را پیرامون اطلاعات هویتی، نحوه برخورد آنها با دردسرها و رویدادهای فرحبخش تکمیل کردند و اطلاعات آزمایشهای منظم زیستپزشکی خود را در اختیار محققان قرار دادند.
محققان دریافتند که با افزایش سن، دردسرهای روزانه تأثیر کمتری بر آنها میگذارد، اما این روند تنها تا حدود سن شصت و هفت سالگی ادامه دارد. از آن زمان به بعد، شدت تاثیر دردسرها بر شرکتکنندگان به آرامی افزایش مییابد. در مقابل، رویدادهای فرحبخش، روند کاملاً متفاوتی داشتند. تا حدود هشتاد سالگی گزارشهای شرکتکنندگان حاکی افزایش پیوسته تأثیر این رویدادها بر آنها بود و در سنین بالاتر از هشتاد سال این تاثیر روندی کاهشی به خود میگرفت.
تمام این تحقیقات حاکی از این است که با افزایش سن، تردمیل خوشبختی روبه انحطاط میرود، حداقل از نظر نحوه برخورد انسان با دردسرها و رویدادهای شادیآفرین زندگی. با این حال، به نظر میرسد که سازگاری با خوشبختی نوعی مکانیسم قدرتمند برای بقای انسان است که در نتیجهی تکامل بدست آمده است. اما سوال اینجاست که چگونه میتوانیم از این مکانیسم برای بهبود کیفیت کلی زندگی خود استفاده کنیم؟
رمز کارایی تردمیل خوشبختی این است که زندگی را از حالت قابل پیشبینی و رضایتبخش دور نگه داریم. به عبارت دیگر هر چند وقت یکبار از حاشیه امن خود خارج شده سازگاری خود را مورد آزمایش قرار دهیم. علیرغم اینکه توصیه نمیشود صرفاً برای افزایش سطح آدرنالین خود به چتربازی بروید یا به انجام ورزشهای شدید بپردازید، اما محققان خاطرنشان میسازند که امتحان کردن چیزهای جدید و دیدن تاثیر آنها بر انسان هیچ ایرادی ندارد. مهمتر از همه، این که اجازه ندهید سن شما تعیین کند که آیا قادر به انجام کار جدیدی هستید یا نه. بهتر است از این تله اجتناب کنید.
شروع کنید به برقراری روابط اجتماعی با افراد جوان (البته نه خیلی جوان). به این منظور با افراد مسن که جوانتر از سن خود به نظر میرسند، ارتباط برقرار کنید (آنها را به مثابه مربی و الگو در نظر بگیرید).
سعی کنید با شرکت در کلاسهای آنلاین یا حضوری، شرکت در کنفرانسهایی با موضوعات مورد علاقهتان، و یادگیری زبان جدید و نواختن ساز موسیقی (و در صورت علاقه، خوانندگی) یادگیری مادامالعمر را کنار نگذارید. تمرینات ورزشی جدید را امتحان کنید یا به یک تیم تحقیقاتی بپیوندید (earthwatch.org یک تیم تحقیقاتی بسیار عالی برای شروع است).
نتیجه گیری: استفاده از تردمیل خوشبختی برای جوان و شاد ماندن
سبک زندگی شما هرگونه که هست، هرگز از امتحان کردن چیزهای جدید دست نکشید. ممکن است از آن کار لذت ببرید، یا از آن متنفر باشید، اما همیشه به دنبال تجربیات آموزنده باشید. در مطالعه ای که اخیراً در Deep Longevity انجام شده است، محققان با استفاده از تکنیکهای یادگیری عمیق سن روانشناختی و ذهنی انسان را پیشبینی کردند.
آنها، متوجه شدند که نگرش خوشبینانه به سلامت و آینده به طور کلی از مهمترین ویژگیهایی روانشناختی جوانان است. در حال حاضر، محققان فرضیههای بسیاری را بررسی میکنند تا به مردم کنند دیدگاه خوشبینانهتر و نگرش مثبتی به آینده داشته باشند. این همان راز جوانی است.
آیا شما با تردمیل خوشبختی آشنا هستید؟
جدیدترین اخبار هوش مصنوعی ایران و جهان را با هوشیو دنبال کنید