وجود چه ویژگیهایی در یک عامل مجازی باعث میشود انسان از حالات چهره آن تقلید کند؟
دانشمندان رایانه در سالهای اخیر عاملهای مجازی متنوعی توسعه دادهاند. عامل مجازی هوش مصنوعی با هدف تعامل با انسان و کمک کردن به وی در انجام امور مختلف طراحی شده است. یافتههای شماری از پژوهشهای پیشین حاکی از این است که میزان اعتماد فرد به این عاملها معمولاً به این مسئله بستگی دارد که عاملها چقدر دوستداشتنی و دلنشین به نظر میرسند.
یافتههای مطالعات روانشناسی نیز نشان دادهاند که وقتی انسانها کسی را دوست داشته باشند یا به نظرشان دلنشین بیاید، تمایل دارند که حرکات و حالات چهره وی را تقلید کنند. بنابراین میتوان گفت که وقتی ربات یا عامل مجازی به نظر فرد دوستداشتنی بیاید، وی رفتارها و حالات چهره او را تقلید خواهد کرد.
محققین در دانشگاههای Uppsala ، Potsdam،Sorbonne و سایر دانشگاههای دنیا، اخیراً به مطالعه میزان تاثیری که برخی ویژگیهای خاص یک عامل مجازی روی تقلید انسان از حالات چهره آن عامل میگذارند، پرداختهاند. این مقاله که روی سامانه arXiv منتشر شده است به طور خاص به بررسی تاثیر دو ویژگی کلیدی یعنی بدنمندی عامل و میزان شباهت آن به انسان میپردازد.
محققین در این آزمایش از شرکتکنندگان خواستند تا در حین تعامل با 3 عامل مجازی (یعنی یک ربات Furhat ، ویدیویی از یک ربات Furhat و یک عامل کاملاً مجازی)، سعی کنند احساسات آنها را شناسایی کنند. در فاز اول آزمایش، از شرکتکنندگان خواسته شد تا تنها با مشاهده حالات چهره عامل، بگویند که چه برداشتی از احساسات آن دارند. در مرحله دوم نیز از شرکتکنندگان خواسته شد تا پس از مشاهده حالت چهره عامل، آن را تقلید کنند.
سپس محققین اطلاعات فاز اول آزمایش را تحلیل کردند تا مشخص کنند که آیا شرکتکنندگان بهطور ناخودآگاه حالات چهره عامل هوش مصنوعی را تقلید کردهاند یا خیر. مجققین از تحلیل دادههای حاصل از فاز دوم آزمایش نیز به دنبال این بودند که وقتی مستقیماً از فرد خواسته شود از عامل مجازی تقلید کند، حالات چهره وی تا چه حد به حالات چهره عامل شباهت خواهد داشت.
محققین در این مقاله توضیح دادهاند که میزان انساننما بودن عاملی که به 45 شرکتکننده حاضر در این آزمایش نمایش داده میشد، به صورت تصادفی از میان سه گزینه تصویر بالا انتخاب شده بود. سپس حالت چهره یک انسان و سه عامل هوش مصنوعی که از لحاظ بدنمندی (ربات فیزیکی، ویدیوی ربات و عامل کاملاً مجازی) با هم متفاوت بودند به شرکتکنندگان نشان داده شد. مجققین همچنین اظهار داشتند که برخلاف فرضیههای آنها، نتایج حاکی از این بودند که واکنش ناخودآگاه شرکتکنندگان نسبت به عاملی که چهره عادیتر نسبت به سایرین داشت و در واقع شباهتش به انسان بیشتر بود و دوستداشتنیتر بهنظر میرسید، کمتر بوده است.
محققین دریافتند که احتمال این که شرکتکنندگان به صورت ناخودآگاه نسبت به حالات چهره عامل مجازی که در مقایسه با سایر عاملهای چهرهای ناخوشایند دارد، واکنش نشان دهند، بیشتر است. یافتههای این مقاله با نتایج مطالعات پیشین در حوزه روانشناسی که درباره تقلید حالات چهره در تعاملات انسانی بودند، کاملاً در تقابل است.
علاوه براین، محققین دریافتند که وقتی به شرکتکنندگان گفته میشد که باید حالات چهره عامل را تقلید کنند، احتمال تقلید به صورت ناخودآگاه کمتر میشد. محققین در این مقاله نوشتند: «وقتی فرد توانایی خوبی در تقلید حالات چهره هدف که پویا و موقتی هستند، داشته باشد، احتمالاً در تشخیص احساسات هدف نیز توانا خواهد بود. به این ترتیب، برخلاف تقلید ناخودآگاه، اگر به شرکتکنندگان گفته شود که حتماً باید حالات چهره عامل را تقلید کنند، میتوان به درک بهتری از احساسات رسید.»
فرضیه اولیه محققین این بود که وقتی مستقیماً از افراد خواسته شود که احساسات عاملهای هوشمند را شناسایی کنند، ممکن است الگوهای حاصله با یافتههای مطالعات روانشناسی متفاوت باشند. به عبارت دیگر، ممکن است به این دلیل که تفسیر حالات چهره عاملهایی که چهره ناخوشایندتری دارند، سختتر میباشد، شرکتکنندگان بیشتر از حالات چهره آنان تقلید کنند (به صورت ناخودآگاه).
در انتها نیز محققین افزودند: «برای تایید این فرضیه باید مطالعات بیشتری انجام گیرد. اما در هر صورت، یافتههای این مقاله توانست کنشهای تقلیدی بین انسان و عامل یا انسان و رباتها را در مسائل تشخیص احساسات توضیح داده و به ما کمک کند تا رابطه میان تقلید چهره، دوسداشتنی بودن و رابطه دوستانه را متوجه شویم.»