
هوش مصنوعی مولد در حال تصاحب مشاغل
عاملی که آینده کار شما را تعیین میکنند
هوش مصنوعی مولد (GenAI) فناوری تحولآفرین است که میتواند ماهیت کار را بازتعریف کند. اما برای درک تأثیر آن، باید از این پرسش که «این فناوری چه کاری میتواند انجام دهد؟» به «چه کاری باید انجام دهد؟» تغییر جهت دهیم.
تحلیلهای معمول درباره تأثیر GenAI بر مشاغل معمولاً بر این متمرکز هستند که آیا فناوری میتواند وظایف خاصی را انجام دهد یا نه. برای مثال، کارمند خدمات مشتری در مرکز تماس وظایفی مانند پاسخگویی به مشتریان و ثبت اطلاعات را دارد که GenAI میتواند آنها را انجام دهد. اما آیا این مسئله برای اپراتورهای خدمات اورژانسی نیز صادق است؟ پاسخ به این پرسش پیچیدهتر از صرفاً توانایی فنی است.
سازمانها برای تصمیمگیری درباره اتوماسیون باید چهار پرسش کلیدی را در نظر بگیرند:
پیچیدگی وظایف:
هرچه وظایف پیچیدهتر باشند، احتمال اتوماسیون آنها کمتر است. برای مثال، اپراتورهای اورژانسی مشکلات متنوعی را حل میکنند که نیاز به تفکر سریع و سازگاری دارند.
تکرارپذیری وظایف:
هرچه وظایف بیشتر تکرار شوند، احتمال جایگزینی آنها با هوش مصنوعی بیشتر است. برای مثال، پاسخهای خدمات مشتری که اغلب مشابه هستند، بهراحتی قابل اتوماسیون هستند.
ارتباط بین وظایف:
برخی مشاغل شامل زنجیرهای از وظایف به هم پیوسته هستند. اگر هزینه انتقال اطلاعات بین وظایف زیاد باشد، اتوماسیون ممکن است مشکلاتی ایجاد کند. بهعنوانمثال، اگر هوش مصنوعی تماس اولیه با اورژانس را مدیریت کند؛ اما اطلاعات مهم در انتقال به اپراتور انسانی از بین برود، نتیجه آن میتواند خطرناک باشد.
هزینه شکست:
برخی اشتباهات میتوانند پیامدهای خطرناکی داشته باشند. درحالیکه اشتباه در کدنویسی قابلاصلاح است، اشتباه در سیستمهای اورژانسی ممکن است منجر به از دست رفتن جان انسانها شود.
بر اساس این چهار عامل، مشاغل مختلف به شکل متفاوتی تحتتأثیر GenAI قرار میگیرند. برای مثال، برنامهنویسان از قبل با فرایندهای خودکار کار کردهاند که باعث کاهش هزینههای شکست و تسهیل در پذیرش GenAI در این حوزه شده است.
در مجموع، GenAI فناوری است که میتواند بازار کار را تغییر دهد. اما پذیرش آن به ساختار وظایف در هر شغل بستگی دارد. توازن بین صرفهجویی در هزینهها و هزینههای پنهان حاصل از شکست در عملکرد، تعیینکننده میزان موفقیت آن خواهد بود.