هوش مصنوعی میتواند مدیران را در تصمیمگیری یاری کند، اما جایگزینی کامل انسانها نیست
وقتی هوش مصنوعی در هیئتمدیره صاحب کرسی میشود
آیا هوش مصنوعی میتواند خارج از آزمایشگاه و در شرایط واقعی کاری، عملکرد بهتری نسبت به انسان داشته باشد؟ این پرسش، موضوع تحقیق مشترک یک تیم از مدرسه کسبوکار واریک و موسسه BCG Henderson بود که در طول یک سال تلاش کردند تا استفاده از هوش مصنوعی را در جلسات تصمیمگیری یک شرکت واقعی بررسی کنند. آنها برای این آزمایش، شرکت Giesswein، یک کسبوکار خانوادگی در اتریش با درآمد سالانه ۸۵ میلیون دلار را انتخاب کردند؛ شرکتی که به فروش کفشهای ارگانیک و سازگار با محیط زیست شهرت دارد. هدف این بود که روشهای مختلف ادغام هوش مصنوعی در جلسات مدیریتی این شرکت بررسی شود تا مشخص شود چه چیزی مؤثر است و چگونه میتوان از این ابزار بهره برد.
از آزمایشگاه تا اتاق مدیریت
ایده استفاده از هوش مصنوعی در جلسات مدیریتی، یادآور داستان کوتاه «درگیری اجتنابپذیر» (The Evitable Conflict) اثر نویسنده علمیتخیلی «آیزاک آسیموف» است که ۷۵ سال پیش منتشر شد. آسیموف در این داستان، آیندهای را تصور کرد که در آن ماشینها صنایع را به طور کامل اداره میکنند. امروزه شواهد نشان میدهد که هوش مصنوعی میتواند در بسیاری از وظایف شناختی مانند طراحی محصول، کنترل هزینهها و تحلیل بازار عملکرد بهتری نسبت به انسان داشته باشد.
با این حال، همه این مطالعات در شرایط آزمایشگاهی انجام شدهاند و تعمیم این نتایج به شرایط واقعی کسبوکارها، کار سادهای نیست. مدیران در شرایط واقعی با چالشهای پیچیده و متغیری مواجهاند و اغلب اطلاعات ناکافی یا نادرستی برای تصمیمگیری در اختیار دارند.
در این تحقیق، تیم پژوهشی در جلسات مدیریتی شرکت Giesswein شرکت کردند تا تأثیر هوش مصنوعی بر تصمیمگیریهای کلیدی را بررسی کنند. این جلسات در دورانی برگزار شد که شرکت در حال انجام تغییرات استراتژیک بزرگی بود، از جمله واگذاری کامل تولید به پیمانکاران خارجی، تبدیل کارخانه تولیدی در اتریش به یک مرکز لجستیک، فروش یک کارخانه در اسلواکی، و ورود به بازار ایالات متحده.
سه نوع مداخله هوش مصنوعی در جلسات
این تیم سه نوع مداخله را طراحی و آزمایش کرد:
- استفاده از هوش مصنوعی برای پیشنهاد موضوعات بحث در جلسه:
در این روش، دستور جلسه به ChatGPT 4.0 داده شد تا پیشنهادهایی درباره سؤالات و مسائل قابلبحث ارائه کند. سپس این پیشنهادها در طول جلسه به تیم مدیریتی ارائه شد. برای مثال، در بحث واگذاری تولید، از هوش مصنوعی خواسته شد تا مزایا و معایب این تصمیم را ارائه کند. همچنین، پرسشهایی درباره نکات کلیدی که در صورت واگذاری کامل تولید باید در نظر گرفته شود، مطرح شد و پاسخها در جلسه به اشتراک گذاشته شد. - استفاده از هوش مصنوعی برای ارائه پیشنهادهای فوری در طول جلسه:
در این روش، هنگام بحث درباره موضوعات مختلف در جلسه، از هوش مصنوعی خواسته شد تا پیشنهادهایی مرتبط با موضوع ارائه کند. بهعنوان مثال، در بحث درباره تولید محصولات جدید با استفاده از مواد اولیه موجود، ChatGPT لیستی از محصولات جایگزین را ارائه داد که یکی از آنها تولید پتوهای پشمی بود؛ ایدهای که پیشتر نیز توسط مدیران مطرح شده بود. - استفاده از هوش مصنوعی پس از جلسه برای پاسخ به سؤالات مدیریتی:
در این روش، پس از جلسات مدیریتی، از ChatGPT خواسته شد تا به پرسشهای خاص تیم مدیریت پاسخ دهد. برای مثال، در بحث ورود به بازار آمریکا، دو روش آزمایش شد: در روش اول، تیم پژوهشی با هوش مصنوعی وارد گفتوگو شد و پاسخها را هدایت کرد. در روش دوم، پرسشهای مدیران بدون هیچگونه دخالت یا اصلاحی به هوش مصنوعی ارائه شد.
هوش مصنوعی؛ مکمل انسان، نه جایگزین
نتایج این آزمایشها نشان داد که هوش مصنوعی میتواند بهعنوان ابزاری ارزشمند برای هدایت و غنیسازی بحثهای مدیریتی عمل کند، اما تنها در صورتی که مدیران به طور فعال در فرایند استفاده از این ابزار مشارکت داشته باشند.
در مواردی که هوش مصنوعی بدون نظارت استفاده میشد، نتایج به اندازه کافی خاص و کاربردی نبودند و پیشنهادها کلیشهای و غیرمفید به نظر میرسیدند. اما وقتی از هوش مصنوعی تحت نظارت یک انسان با تجربه در استراتژیسازی استفاده شد، ارزش افزوده قابلتوجهی ایجاد شد.
سه مزیت کلیدی استفاده از هوش مصنوعی
- مزیت اختلال در روند معمول جلسات:
یکی از مزایای غیرمنتظره استفاده از ChatGPT، اختلال در جریان طبیعی جلسات بود. این اختلال باعث شد مدیران بیشتر فکر کنند و به گزینههایی که ممکن بود از آن غافل شوند، توجه کنند. برای مثال، در بحث درباره تعطیلی کارخانه تولیدی، هوش مصنوعی اطلاعات بیشتری ارائه کرد که به مدیران کمک کرد تا تصمیمگیری را بر اساس دادههای جامعتر انجام دهند. - توهم کامل بودن اطلاعات:
یکی از چالشهای استفاده از هوش مصنوعی، ایجاد توهم کامل بودن اطلاعات بود. مدیران گاهی به پیشنهادهای هوش مصنوعی اعتماد میکردند و از مسائل مهمی مانند پیامدهای قانونی غافل میشدند. این مسئله نشان داد که استفاده از هوش مصنوعی نیازمند تفکر انتقادی و بررسی دقیق اطلاعات است. - مزیت سرعت و کاهش هزینه:
هوش مصنوعی توانست سرعت تصمیمگیری را افزایش دهد و هزینههای تحقیق و بررسی را کاهش دهد. برای مثال، در بحث درباره فروش کارخانه اسلواکی، هوش مصنوعی تخمینهای سریعی درباره هزینههای بازسازی ارائه کرد که به مدیران کمک کرد سریعتر تصمیمگیری کنند. همچنین، در مواردی مانند نوشتن بیانیه مطبوعاتی، هوش مصنوعی بهجای استخدام یک آژانس تخصصی، متن قابلقبولی ارائه کرد.
ارزش هوش مصنوعی در فرایند تعامل
این تحقیق نشان داد که ارزش واقعی هوش مصنوعی در جلسات مدیریتی نه در دقت اطلاعات، بلکه در فرایند تعامل و ایجاد اختلال در الگوهای معمول تفکر مدیران است. هوش مصنوعی میتواند گزینههای جدیدی را مطرح کند و در برخی موارد اطلاعات سریع و مفیدی ارائه دهد، اما برای موفقیت، نیاز به یک انسان منتقد (نه لزوماً متخصص صنعت) دارد که این ابزار را هدایت کند.
ترکیب هوش انسانی و ابزارهای هوش مصنوعی میتواند نوع جدیدی از تعاملات را در تیمهای مدیریتی ایجاد کند؛ تعاملی که علاوه بر افزایش خلاقیت، تصمیمگیریهای دقیقتر و سریعتری را ممکن میسازد.