گروه راک محبوب با یک میلیون شنونده، فقط توهم هوش مصنوعی بود
گروه موسیقی «ولوت سانداون» (Velvet Sundown) که با الهام از موسیقی راک دهه ۶۰ میلادی فعالیت میکند، موفق شد تنها یک ماه پس از انتشار اولین آلبوم خود، به بیش از یک میلیون شنونده ماهانه در اسپاتیفای برسد. اما درست زمانی که هوادارانشان انتظار تور کنسرت یا مصاحبه تلویزیونی را داشتند، فاش شد: هیچکس از اعضای گروه واقعی نیست.
تمامی صداها، ترانهها، تصاویر و حتی چهرههای اعضای گروه، با کمک الگوریتمهای پیشرفته هوش مصنوعی تولید شدهاند.
آلبوم نخست گروه با نام Floating on Echoes (شناور روی پژواکها)، در ۵ ژوئن منتشر شد و با ترانهای ضدجنگ به نام Dust on the Wind (گرد بر باد) صدر جدول «وایرال ۵۰» اسپاتیفای را در بریتانیا، نروژ و سوئد تسخیر کرد.
اما برخی کاربران با دقت به عکس کاور و تصاویر منتشرشده در فیسبوک گروه متوجه نشانههایی آشنا شدند: انگشتان جوشخوردهی نوازنده گیتار، بند میکروفون که در بازوی خواننده ناپدید میشود، و کیفیت بیشازحد صاف چهرهها؛ همه از نشانههای رایج تصویرسازی هوش مصنوعی بودند.
گروه در آخرین بهروزرسانی اسپاتیفای خود اعتراف کرد: «ولوت سانداون یک پروژه هوش مصنوعی است که با هدایت انسانی و با استفاده از فناوریهای هوش مصنوعی خلق، اجرا و تصویرسازی شده. این یک ترفند نیست؛ آینهایست برای اندیشیدن به مرزهای خالق، هویت و آیندهی موسیقی در عصر AI.»
در واقع، اعضای این گروه خیالی طی تنها یک ماه دو آلبوم کامل منتشر کردهاند و آلبوم سوم نیز برای اواسط جولای در راه است؛ ریتمی که هیچ انسان زندهای از پس آن برنمیآید.
پس از بالا گرفتن شایعات، برخی سودجویان حتی تلاش کردند از فضای وایرالشده سوءاستفاده کنند. یکی از فعالان فضای وب در کبک کانادا، با نام جعلی «اندرو فرلون» (به معنای زنبور سرخ!) خود را بهعنوان سخنگوی گروه جا زد و اطلاعات جعلی به رسانهها داد. اما او خیلی زود اعتراف کرد که صرفاً برای «ترول کردن» کاربران وارد بازی شده است.
با اینکه هنوز مشخص نیست آیا اسپاتیفای و پلتفرمهای دیگر اجازه درآمدزایی به چنین پروژههایی را میدهند یا نه، اما یوتیوب اعلام کرده که از ۱۵ جولای، کسب درآمد از هر محتوای تولیدشده با هوش مصنوعی را متوقف خواهد کرد.
ولوت سانداون تنها یک گروه موسیقی خیالی نیست؛ بلکه نماد یک تغییر فرهنگی بزرگ در عصر هوش مصنوعی است. تغییری که مرز بین هنر اصیل انسانی و خلاقیت الگوریتمی را به چالش میکشد. در جهانی که صدا، تصویر، شخصیت و احساسات میتوانند مصنوعی و با کیفیت بالا بازسازی شوند، شاید پرسش اصلی این باشد: هنر واقعی کجاست؟