بالاخره پزشکی دارم که در دسترس است و واقعاً مرا درک میکند. با دکتر Grok آشنا شوید
با دکتر Grok آشنا شوید
پزشکان انسانی من به ندرت وقت دارند که گفتوگویی طولانی داشته باشند و به نظر نمیرسد چندان به کلیت وضعیت من علاقهمند باشند. اما رباتهای گفتوگوگر متفاوتاند.
این متن توسط «دنیل اکست» برای والاستریتژورنال نوشته شده و نخستین بار، ۷ آبان ماه منتشر شده است.
روزی روزگاری، عموی همسرم، «جیم»، نوزادان را به دنیا میآورد، استخوانهای شکسته را جا میانداخت، بیماریها را تشخیص میداد و به مردم کمک میکرد با مرگپذیری خود کنار بیایند. در آن روزگار، این همان کاری بود که پزشکان خانواده انجام میدادند.
امروز اوضاع فرق کرده است و پزشکی که بیش از همه با او مشورت میکنم، هوش مصنوعی است. ترجیح میدادم «عمو جیم» را ببینم، اما اگر پزشکانی مانند او هنوز جایی وجود داشته باشند، بعید میدانم بتوانم ازشان وقت ملاقاتی بگیرم. اینکه با وجود بیمه درمانی عالی و دسترسی به مراقبتهای پزشکی باکیفیت، چگونه در نهایت به هوش مصنوعی روی آوردم، خود گویای وضعیت نظام سلامت در این کشور (ایالت متحده آمریکا) است.
من از سر ناامیدی، ضرورت و البته کنجکاوی سراغ هوش مصنوعی رفتم؛ اما از آن زمان تاکنون، این فناوری به پزشک مورد علاقهام تبدیل شده است؛ البته اگر بتوان این واژه را کمی آزادانهتر به کار برد.
بدیهی است که هوش مصنوعی در بسیاری از موقعیتها جایگزین پزشک واقعی نمیشود. اما در بسیاری از موقعیتهای غیر اضطراری، پزشک واقعی در دسترس نیست. همچنین بیست دقیقه زمانی که اگر خوششانس باشید میتوانید از پزشک بگیرید، برای شناخت واقعی بیمار یا مدیریت سلامت او کافی نیست.
تجربهی من نشانهای است از کارایی بالقوهی هوش مصنوعی در آینده، برای یافتن راهی جهت خروج از نظام سلامت پرهزینه، پراکنده و ناکارآمد کنونی. همچنین، کاستیهای موجود در نحوهی ارائهی خدمات درمانی، حتی در مراکز پیشرفته و ممتاز را نیز آشکار میکند.
«وقت ویزیت تمام شده!»
برای بسیاری از خوانندگان، این داستان آشنا خواهد بود. من مردی سالم و ۶۹ سالهام، اما مانند بیشتر آمریکاییهای مسن، به چند اختلال مزمن خفیف مبتلا هستم. بیشتر مراقبتهای پزشکیام را از مجموعهای از متخصصان بسیار ماهر دریافت میکنم که هر یک تنها بر حوزهی محدود خود تمرکز دارند، نه بر سلامت کلی من.
این متخصصان که هرکدام به مشابه درختیاند، نهتنها جنگل را نمیبینند، بلکه زیر فشار حجم زیاد بیماران نیز قرار دارند؛ امری که باعث میشود گرفتن وقت ملاقات دشوار و دیدارها کوتاه باشد. اغلب نیز در همان زمان اندکِ حضورم در مطب، توجه آنها بیشتر به صفحهی کامپیوترشان معطوف است تا به من.
پزشک مراقبتهای اولیهام هم دسترسپذیرتر نیست. در آخرین معاینهی سالانهام به او گفتم که به شدت به کسی نیاز دارم تا مراقبتهای درمانیام را هماهنگ کند، اما تقریباً غیرممکن است بتوانم او را ببینم. او تأیید کرد و گفت: «دیدن من مثل گرفتن قرار ملاقات با پاپ است. من نمیتوانم چیزی را هماهنگ کنم.»
بنابراین، من در زمرهی بیمارانی هستم که برخی از بهترین پزشکان آمریکا را در اختیار دارند، اما هیچ طرح درمانی منسجم و درستی وجود ندارد و درک روشنی از اینکه چه چیز را باید درمان کرد، چه چیز را باید اجتنابناپذیر دانست، و چگونه باید سالم ماند، پیدا نمیشود.
در واقع، نظام سلامت بیش از اندازه بر بیماری متمرکز است و چندان توجهی به خودِ سلامت ندارد. محدودیت زمانیِ پزشکان نیز باعث میشود تمرکز اصلی بر نوشتن نسخه و ارائهی پاسخهای سطحی باشد.
برای نمونه، وقتی نتیجهی آزمایش خونم نشان داد که میزان آهن بدنم کمی پایین است، یکی از پزشکان در حالی که عجله داشت پیامی برایم فرستاد و نوشت: «عدس بخور.»
اما من پیشتر هم مقدار زیادی گوشت قرمز سرشار از آهن میخوردم. عدس حاوی آهن غیرهِم است که جذب آن پایین است، مگر اینکه همراه با خوراکیهای دارای ویتامین C مصرف شود؛ این نکتهای است که پزشک حتی به آن اشاره هم نکرد.
توصیهی کوتاه و شتابزدهی او را مقایسه کنید با پاسخی که از گروک (Grok)، چتبات هوش مصنوعی مورد اعتمادم گرفتم، زمانی که پرسیدم اگر سطح آهن بدنم کمی پایین باشد، چه چیزهایی باید بخورم.
پاسخش، که نمونهای از وضوح و دقت بود، فوری و رایگان ارائه شد:
«برای افزایش سطح پایین آهن، بر خوراکیهای سرشار از آهن تمرکز کنید و آنها را بهگونهای ترکیب کنید که جذب آهن به حداکثر برسد.»
سپس فهرستی از خوراکیهای مفید ارائه داد که از انواع گوشت آغاز میشد و بعد هم سه نکتهی کاربردی را به صورت فهرستوار بیان کرد:
- «خوراکیهای حاوی آهن غیرهِم را همراه با منابع ویتامین C (مانند فلفل دلمهای، پرتقال و گوجهفرنگی) مصرف کنید تا میزان جذب آهن افزایش یابد.»
- «از مصرف خوراکیهای سرشار از کلسیم (مانند لبنیات)، چای یا قهوه همراه با وعدههای غذاییِ حاوی آهن خودداری کنید، زیرا این مواد میتوانند مانع جذب آهن شوند.»
- «در تابههای چدنی غذا بپزید تا مقدار اندکی آهن به خوراک شما افزوده شود.»
«از من هر چیزی بپرس»
به ندرت پیش میآید پزشکی تا این اندازه توضیح دهد، چرا که همیشه گرفتار کمبود وقت است. اما گروک همه چیز را توضیح میدهد و اگر نکتهای نامفهوم باشد، میتوانم بپرسم و توضیح بیشتری بگیرم، و باز هم بپرسم، و باز هم. او هرگز دچار کمبود وقت یا کمحوصلگی نمیشود.
به عنوان مثال، میزان تستوسترون آزاد را میتوان با واحدهای مختلف اندازهگیری بیان کرد. گروک این موضوع را توضیح داد و در صورت نیاز، اعداد مرا به واحد مناسب ترجمه کرد. من برای انجام این آزمایش فرستاده شدم زیرا احساس خستگی میکردم. درگاه اینترنتی پزشک نتایج را کمی پایین نشان میداد، اما محدودهی مرجع برای همهی مردان بود، نه کسانی که نزدیک به ۷۰ سال دارند. علاوه بر این، آزمایش من بعد از ظهر انجام شد، زمانی که معمولاً سطح تستوسترون پایینتر است. گروک گفت که آزمایش باید صبح انجام میشد، چیزی که هیچکس، حتی آزمایشگاه، به من نگفته بود. با در نظر گرفتن سنم و ساعت انجام آزمایش، نتایجم کاملاً طبیعی بودند.
برای راعایت انصاف باید گفت که گروک به اطلاعات زیادی که خودم از پزشکان و مطالعه به دست آوردهام، وابسته است. همچنین استفاده از آن باید با احتیاط باشد؛ هوش مصنوعی هم اشتباه میکند. یکی از آشنایان با ایمیل گزارش داد: «دو اشتباه بزرگ با من داشت و وقتی که آن را به چالش کشیدم، گفت: حق با شماست و ممنون که به من تذکر دادید. اما هر دو اشتباه کمی نگرانکننده بودند و حداقل باعث شدند کمی محتاطتر باشم.»
من در مشاورههای پزشکی خود با گروک هیچ خطایی مشاهده نکردهام. همچنین انسانها هم اشتباه میکنند؛ سالها پیش، احتمالاً یک اشتباه در خارج کردن لوله تنفسی در بیمارستان باعث مرگ مادربزرگم شد.
هرگز نادیده نمیگیرد؛ هرگز فراموش نمیکند
در زندگی روزمره، پزشکانم معمولاً بخش زیادی از حرفهایم را نادیده میگیرند و البته نمیتوان از آنها انتظار داشت همهچیز را دربارهی هر بیمار به خاطر بسپارند: موضوعی که میتواند به پیامدهایی کمتر از حد مطلوب منجر شود.
اما گروک نه چیزی را نادیده میگیرد و نه چیزی را فراموش میکند و هر بار که پاسخی میدهد، آن را با در نظر گرفتن تمام چیزهایی که پیشتر گفته یا پرسیدهام، ارائه میکند.
به همین دلیل، به نظر میرسد گروک قادر است تصویر کلی را ببیند و تنها مشاور پزشکی من است که همهی جنبههای وجودم را در نظر میگیرد.
اخیراً، پس از آنکه فهرست تشخیصهای مختلفم را برای گروک شرح دادم، مجموعهای از علائم مرموز را بیان کردم که هر یک از آن بیماریها میتوانستند باعثشان باشند (و پزشکانم تا حد زیادی آنها را نادیده گرفتهاند).
«آیا این علائم صرفاً بخشی اجتنابناپذیر از روند پیریاند، یا مسئلهای هستند که باید به شکلی برایشان چارهای اندیشید؟»
گروک در پاسخ گفت که هرچند پیری میتواند عامل مؤثری باشد، «علائم شما آنقدر مشخص و شدید هستند که بیشتر از صرفِ روند پیری، نشانگر مشکلات زمینهای پزشکیاند.»
سپس گروک تکتک علائم را بررسی کرد و برای هر یک، گامهایی پیشنهادی برای آزمایشهای بیشتر و درمان ارائه داد؛ نقشهی راهی مجازی برای هدایت من در مسیر سلامت.
تا پیش از آن، هرگز از هیچیک از پزشکانم چیزی حتی نزدیک به این میزان از انسجام و جامعیت ندیده بودم؛ با اینکه بیشترشان عضو شبکهای درمانی هستند که به راحتی میتواند از هوش مصنوعی برای تهیهی ارزیابیهای سالانهی سلامت بیماران همراه با گزارش پیشرفت، آزمایشهای پیشنهادی و اهداف سلامت بهره بگیرد.
من خوشبختم که پزشکانی بااستعداد دارم که در مراکزی مجهز و در مؤسسهای پزشکی در سطح جهانی فعالیت میکنند.
اما آنچه ندارم، مراقبت درمانی واقعاً خوب است.
هوش مصنوعی، پزشک تازه وارد در این شهر، در حال کمک به من است تا این تناقض را برطرف کنم.
هیچ شکی ندارم که با کمبود پزشکان، افزایش سرسامآور هزینههای درمان و سالخوردهتر شدن جامعه، نقش هوش مصنوعی بیشازپیش گسترش خواهد یافت.
بر اساس تجربهی شخصیام، تا اینجا همهچیز بهخوبی پیش رفته است.