Filter by دسته‌ها
chatGTP
ابزارهای هوش مصنوعی
اخبار
گزارش خبری
پرامپت‌ نویسی
تیتر یک
چندرسانه ای
آموزش علوم داده
اینفوگرافیک
پادکست
ویدیو
دانش روز
آموزش‌های پایه‌ای هوش مصنوعی
اصول هوش مصنوعی
یادگیری بدون نظارت
یادگیری تقویتی
یادگیری عمیق
یادگیری نیمه نظارتی
آموزش‌های پیشرفته هوش مصنوعی
بینایی ماشین
پردازش زبان طبیعی
پردازش گفتار
چالش‌های عملیاتی
داده کاوی و بیگ دیتا
رایانش ابری و HPC
سیستم‌‌های امبدد
علوم شناختی
خطرات هوش مصنوعی
دیتاست
مدل‌های بنیادی
رویدادها
جیتکس
کاربردهای هوش مصنوعی
کتابخانه
اشخاص
شرکت‌های هوش مصنوعی
محصولات و مدل‌های هوش مصنوعی
مفاهیم
کسب‌و‌کار
تحلیل بازارهای هوش مصنوعی
کارآفرینی
هوش مصنوعی در ایران
هوش مصنوعی در جهان
مقاله
پیاده‌سازی هوش مصنوعی
گزارش
مصاحبه
هوش مصنوعی در عمل
 سقوط هوش مصنوعی این‌گونه رخ می‌دهد

ایالات متحده در حال تبدیل شدن به «دولت انویدیا» است:

سقوط هوش مصنوعی این‌گونه رخ می‌دهد

زمان مطالعه: 9 دقیقه

حجم بی‌سابقه‌ای از پول و سرمایه‌گذاری به سمت مراکز داده مورد نیاز توسعه هوش مصنوعی سرازیر شده است. اما آیا نتیجه نهایی، می‌تواند این سرمایه‌گذاری بی‌سابقه را جبران کند و سودده باشد؟ یا سرنوشت تاریک دوران دات‌کام در انتظار است؟

رونق هوش مصنوعی از مدار زمین هم قابل مشاهده است. تصاویر ماهواره‌ای از شهر نیو کارلایل در ایالت ایندیانا نشان می‌دهند که لکه‌های سبزرنگ زمین‌های کشاورزی، در کمتر از یک سال، به پارک‌های صنعتی گسترده‌ای تبدیل شده‌اند.
در حال حاضر هفت مرکز داده‌ی مستطیل ‌شکل در آن منطقه ساخته شده و ۲۳ مرکز دیگر نیز در راه هستند.

درون هر یک از این ساختمان‌ها، ردیف‌های بی‌پایانی از محفظه‌های هم‌اندازه‌ی یخچال قرار دارد که درون آن‌ها تراشه‌های رایانه‌ای با صدای غرش‌گونه، محاسباتی در مقیاسی غیرقابل تصور انجام می‌دهند.

این ساختمان‌ها متعلق به آمازون هستند و توسط شرکت آنتروپیک برای آموزش و اجرای مدل‌های هوش مصنوعی‌اش مورد استفاده قرار می‌گیرند.

بر اساس یک برآورد، همین مجموعه‌ی مراکز داده که هنوز تکمیل نشده‌اند، هم‌اکنون بیش از ۵۰۰ مگاوات برق برای انجام این محاسبات مصرف می‌کند؛ تقریباً معادل مصرف صدها هزار خانه‌ی آمریکایی.

وقتی تمام مراکز داده در نیو کارلایل ساخته شوند، میزان برق مورد نیاز آن‌ها از مصرف کل دو شهر به اندازه‌ی آتلانتا بیشتر خواهد بود. میزان انرژی و سرمایه‌ای که به سمت هوش مصنوعی سرازیر می‌شود، شگفت‌انگیز است. پیش‌بینی می‌شود هزینه‌های جهانی در این حوزه تا پایان سال به ۳۷۵ میلیارد دلار برسد و در سال ۲۰۲۶ از نیم تریلیون دلار فراتر رود.

از زمان عرضه‌ی چت‌جی‌پی‌تی تاکنون، سه‌چهارم رشد شاخص S&P 500 از سهام مرتبط با هوش مصنوعی حاصل شده است؛ به بیان دیگر، ارزش تمام شرکت‌های سهامی عام تا حدی به لطف یک بازار صعودی مبتنی بر هوش مصنوعی افزایش یافته است.
برای تأکید بر این واقعیت، باید گفت که شرکت انویدیا، سازنده‌ی تراشه‌های پیشرفته‌ای که موتور محرک این رونق هستند، هفته گذشته به اولین شرکت تاریخ تبدیل شد که ارزش بازار آن به ۵ تریلیون دلار رسید.

می‌توان این دگرگونی را از زاویه‌ای دیگر نیز در نظر گرفت: اگر ارزش بازار فعلی شرکت فورد را ۹۴ برابر کنید، باز هم به اندازه‌ی ارزش بازار انویدیا نخواهد رسید. با این حال، بیست سال پیش، ارزش فورد تقریباً سه برابر انویدیا بود.

کشور انویدیامحور

همان‌طور که عربستان سعودی یک کشور نفت‌محور است، ایالات متحده نیز در حال تبدیل شدن به کشوری مبتنی بر هوش مصنوعی و به‌طور خاص، به یک کشورِ انویدیا‌محور است.

ارزش انویدیا همچنان در حال افزایش است و این رشد، در کوتاه ‌مدت، اثری تقویتی بر بازارها دارد. اما هر گزارش مالی موفق، بیش از پیش انویدیا را به قطعه‌ای حیاتی و در عین حال ناپایدار در ساختار اقتصاد جهانی بدل می‌کند. در حال حاضر، آمریکا به نوعی در یک وضعیت گروگان‌گیری خیرخواهانه قرار گرفته است.

هزینه‌های مرتبط با هوش مصنوعی اکنون بیش از مجموع کل هزینه‌های مصرف ‌کننده به رشد تولید ناخالص داخلی ایالات متحده کمک می‌کنند. بر اساس محاسبه‌ای دیگر، این هزینه‌ها در نیمه‌ی نخست سال ۲۰۲۵ حدود ۹۲ درصد از رشد تولید ناخالص داخلی را تشکیل داده‌اند.

از زمان عرضه‌ی چت‌جی‌پی‌تی در اواخر سال ۲۰۲۲، سهم صنعت فناوری از ارزش شاخص S&P 500 از ۲۲ درصد به حدود یک‌سوم رسیده است.

فقط در هفته گذشته، شرکت‌های متا، مایکروسافت و آلفابت همگی رشد چشمگیر درآمد فصلی خود را گزارش کردند و خبرگزاری رویترز نیز گزارش داد که شرکت اوپن‌ای‌آی احتمالاً در سال آینده به عرضه‌ی عمومی سهام خود اقدام خواهد کرد، با ارزشی که ممکن است تا یک تریلیون دلار برسد. این یکی از بزرگ‌ترین عرضه‌های اولیه سهام در تاریخ خواهد بود.

سخنگوی OpenAI به رویترز گفت: «عرضه‌ی عمومی سهام در حال حاضر تمرکز ما نیست، بنابراین نمی‌توانستیم تاریخی برای آن تعیین کنیم.» (شرکت‌های اوپن‌ای‌آی و آتلانتیک همکاری سازمانی دارند.)

بسیاری از مردم بر این باورند که این رشد همچنان ادامه خواهد داشت. «دورکش پاتل» و «رومئو دین»، تحلیل‌گران صنعت هوش مصنوعی، اخیراً نوشتند: «ما به استادیوم‌هایی پر از برق‌کار، اپراتور ماشین‌آلات سنگین، کارگران فولاد و تکنسین‌های تهویه‌ی مطبوع نیاز خواهیم داشت.»

ساخت مراکز داده در مقیاس گسترده احتمالاً از هم‌اکنون در حال دگرگون کردن نظام انرژی ایالات متحده است. شرکت اوپن‌ای‌آی اعلام کرده که قصد دارد دست‌کم ۳۰ گیگاوات مرکز داده بسازد؛ ظرفیتی بیش از کل مصرف برق منطقه‌ی نیوانگلند حتی در گرم‌ترین روز سال. مدیرعامل این شرکت، «سم آلتمن»، گفته است که در آینده دوست دارد هر هفته یک گیگاوات زیرساخت هوش مصنوعی ایجاد کند. سایر شرکت‌های بزرگ فناوری نیز جاه‌طلبی‌هایی مشابه دارند.

اگر به اندازه‌ی کافی به سخنان طرفداران هوش مصنوعی گوش دهید، احساس خواهید کرد که در آستانه‌ی یک رونق زیرساختی بزرگ قرار داریم. اما در همین حال، اتفاقی عجیب در اقتصاد در حال رخ دادن است. با وجود جهش چشمگیر سهام شرکت‌های فناوری از سال ۲۰۲۲، سهم این شرکت‌ها از سود خالص شرکت‌های موجود در شاخص  S&P 500تقریباً تغییری نکرده است.

تعداد فرصت‌های شغلی کاهش یافته، با وجود بازاری داغ در بورس، ۲۲ ایالت در رکود یا نزدیک به رکود قرار دارند و با آنکه مراکز داده تا حدودی صنعت ساخت‌وساز را سرپا نگه داشته‌اند، تولید صنعتی در ایالات متحده رو به افول است.

آشکار است که هوش مصنوعی در حال غرق کردن و پنهان ساختن دیگر واقعیت‌های مربوط به اقتصاد متزلزل آمریکا است. این خود نگران‌کننده است. اما بدتر از آن این است: اگر وعده‌های هوش مصنوعی برای کسب‌وکارهای آمریکایی سرابی از آب درآیند، آن‌گاه چه خواهد شد؟

زیانی که پشت سود‌های پوشالی پنهان شده است

شکاف عمیق میان هزینه‌های مربوط به مراکز داده و سایر بخش‌های اقتصاد باعث شده است که زمزمه‌های شکل‌گیری یک حباب اقتصادی به فریادی جمعی تبدیل شود. تعداد فزاینده‌ای از تحلیل‌گران مالی و صنعتی به اختلاف عظیم میان سرمایه‌گذاری‌های تاریخی در حوزه‌ی هوش مصنوعی و درآمد نسبتاً محدود آن اشاره کرده‌اند.

برای نمونه، بر اساس گزارش نشریه‌ی «دی اینفورمیشن»، شرکت اوپن‌ای‌آی احتمالاً در سال گذشته ۴ میلیارد دلار درآمد داشت اما ۵ میلیارد دلار زیان کرد، که همین موضوع ارزش‌گذاری یک تریلیون دلاری برای عرضه‌ی اولیه‌ی سهام آن را به‌مراتب شگفت‌انگیزتر می‌سازد.

در فاصله‌ی ژوئیه تا سپتامبر، سرمایه‌گذاری‌های مایکروسافت در اوپن‌ای‌آی زیان‌هایی بالغ بر ۳ میلیارد دلار به همراه داشت. در همان بازه‌ی زمانی، شرکت متا نیز گزارش داد که هزینه‌هایش به ‌دلیل سرمایه‌گذاری در هوش مصنوعی به ‌سرعت در حال افزایش است، امری که باعث نگرانی سرمایه‌گذاران شد و ارزش سهام آن را ۹ درصد کاهش داد.

بسیاری از چیزها در حال تغییر و ناپایداری‌اند. چت‌بات‌ها و تراشه‌های هوش مصنوعی تقریباً هر روز کارآمدتر می‌شوند، در حالی که توجیه اقتصادی برای به‌کارگیری ابزارهای مولد هوش مصنوعی هنوز متزلزل است.

گزارش اخیر شرکت مک‌کینزی نشان داد که نزدیک به ۸۰ درصد از شرکت‌هایی که از هوش مصنوعی استفاده می‌کنند، دریافته‌اند که این فناوری تأثیر چشمگیری بر سود نهایی آن‌ها نداشته است. در همین حال، هیچ‌کس نمی‌تواند با اطمینان بگوید که در چند سال آینده «سیلیکون‌ولی» به چند مرکز داده‌ی دیگر نیاز خواهد داشت. برخی از پژوهشگران بر این باورند که شاید هم‌اکنون نیز برق و توان محاسباتی کافی برای پاسخ‌گویی به نیازهای هوش مصنوعی مولد در چندین سال آینده وجود داشته باشد.

سناریوی کابوس‌وار اقتصادی این است که هزینه‌های بی‌سابقه‌ی انجام ‌شده در حوزه‌ی هوش مصنوعی، در آینده‌ی نزدیک، یا حتی هرگز، سودآور نشوند و مراکز داده در کانون این نگرانی‌ها قرار دارند.

مراکز داده در نیو کارلایل در ایالت ایندیانا. منبع: AJ Mast / The New York Times / Redux

چنین فروپاشی‌هایی پیش‌تر نیز در دوره‌های رونق زیرساختی رخ داده است: ساخت شتاب‌زده‌ی کانال‌ها، راه‌آهن‌ها و کابل‌های فیبر نوری در دوران حباب دات‌کام، همگی موجی از هیجان، سرمایه‌گذاری و سفته‌بازی مالی ایجاد کردند که در نهایت بازارها را به سقوط کشاندند.
البته همه‌ی آن پروژه‌ها در نهایت جهان را دگرگون کردند؛ و ممکن است هوش مصنوعی مولد نیز چه این دوران حبابی باشد یا نه، سرنوشتی مشابه داشته باشد.

به همین دلیل است که شرکت‌های اوپن‌ای‌آی، گوگل، مایکروسافت، آمازون و متا حاضرند تا حد ممکن و در سریع‌ترین زمان، هر مقدار هزینه‌ای را صرف کنند تا حتی کوچک‌ترین برتری را به دست آورند. حتی اگر حباب هوش مصنوعی بترکد، باز هم برندگان وجود خواهند داشت؛ هر یک از این شرکت‌ها می‌خواهند نخستین سازنده‌ی ماشین فوق‌ هوشمند باشند.

در حال حاضر، بسیاری از این شرکت‌های فناوری از طریق فعالیت‌های دیگرشان ذخایر مالی فراوانی دارند: آلفابت و مایکروسافت هر دو در سال مالی گذشته بیش از ۱۰۰ میلیارد دلار سود به دست آوردند، در حالی که متا و آمازون هر یک بیش از ۵۰ میلیارد دلار سود داشتند.

اما به ‌زودی احتمالاً هزینه‌های مربوط به مراکز داده از این جریان‌های عظیم نقدی نیز پیشی خواهد گرفت، نقدینگی شرکت‌های بزرگ فناوری را کاهش خواهد داد و موجب نگرانی سرمایه‌گذاران خواهد شد. از این‌رو، در حالی که رقابت تسلیحاتی هوش مصنوعی همچنان شدت می‌گیرد، این شرکت‌ها شروع کرده‌اند به جذب سرمایه‌ی بیرونی؛ به عبارت دیگر، وام گرفتن.

در اینجا است که پویایی حباب پیچیده می‌شود. شرکت‌های فناوری تمایلی ندارند رسماً وام بگیرند؛ یعنی به ‌طور مستقیم از سرمایه‌گذاران درخواست وام کنند، زیرا داشتن بدهی در ترازنامه، جلوه‌ی خوبی ندارد و می‌تواند بازده سهام‌داران را کاهش دهد.
برای دور زدن این موضوع، برخی از آن‌ها با شرکت‌های بزرگ سرمایه‌گذاری خصوصی وارد همکاری شده‌اند تا نوعی مهندسی مالی پیچیده انجام دهند. «پل کدروسکی»، سرمایه‌گذار و مشاور مالی، در این‌باره به آتلانتیک توضیح داده است که این شرکت‌های سرمایه‌گذاری خصوصی، سرمایه لازم برای ساخت مراکز داده را فراهم می‌کنند یا جذب می‌کنند و شرکت فناوری در ازای آن از طریق پرداخت اجاره، بدهی خود را تسویه می‌کند.

قراردادهای اجاره‌ی مراکز داده، مثلاً از سوی شرکت متا سپس می‌توانند به ابزارهای مالی قابل خرید و فروش تبدیل شوند، در واقع چیزی شبیه اوراق قرضه. متا به ‌تازگی دقیقاً همین کار را انجام داده است: شرکت «بلو اوول کپیتال» برای ساخت یک مرکز داده‌ی عظیم متا در ایالت لوئیزیانا، از طریق انتشار اوراقی که پشتوانه‌ی آن اجاره‌ی پرداختی متا بود، سرمایه جذب کرد.

چندین قرارداد اجاره‌ی مرکز داده نیز می‌توانند در قالب یک اوراق بهادار واحد تجمیع شوند و بر اساس میزان ریسک نکول، به بخش‌هایی موسوم به «ترانش» تقسیم گردند. تنها تا سال ۲۰۲۸، مراکز داده بازاری به ارزش حدود ۸۰۰ میلیارد دلار برای شرکت‌های سرمایه‌گذاری خصوصی ایجاد خواهند کرد. (متا درباره‌ی همکاری خود با بلو اوول گفته است که این «شراکت نوآورانه با هدف پشتیبانی از سرعت و انعطاف‌پذیری مورد نیاز در پروژه‌های مراکز داده‌ی متا طراحی شده است.»)

به این ترتیب، تأمین مالی مراکز داده در نهایت به همان اندازه که یک معامله‌ی مربوط به هوش مصنوعی است، نوعی معامله‌ی ملکی نیز به شمار می‌آید. اگر این روند پیچیده به نظر می‌رسد، هدف دقیقاً همین است؛ ساختار سرمایه‌گذاری و بسته‌بندی مجدد دارایی‌ها عمداً به‌گونه‌ای طراحی شده که درک دقیق آن دشوار باشد. و اگر این پویایی‌ها آشنا به گوش می‌رسند، دلیلش این است که کمتر از دو دهه پیش، رکود بزرگ اقتصادی زمانی آغاز شد که بانک‌ها وام‌های مسکن پرریسک را در قالب بسته‌هایی از اوراق بهادار به ‌اصطلاح «ترانش‌بندی‌شده» عرضه کردند و آن‌ها را به ‌طور نادرست باکیفیت جلوه دادند. تا سال ۲۰۰۸، آن بنای پوشالی فرو ریخت.

آیا سقوط بعدی اقتصاد جهانی نزدیک است؟

ساخت مراکز داده البته با وام‌های مسکن بی‌پشتوانه تفاوت دارد، اما با این حال، میزان زیادی از نااطمینانی در این نوع سرمایه‌گذاری‌ها وجود دارد. مراکز داده برخلاف زیرساخت‌های بادوام‌تری مانند کانال‌ها، راه‌آهن یا حتی کابل‌های فیبر نوری، به ‌سرعت فرسوده می‌شوند. بسیاری از تراشه‌هایی که درون این ساختمان‌ها قرار دارند، ظرف چند سال از رده خارج می‌شوند، زمانی که انویدیا و رقبایش نسل تازه‌ای از سخت‌افزارهای پیشرفته‌ی هوش مصنوعی را عرضه می‌کنند.

در همین حال، بازده حاصل از گسترش چت‌بات‌ها در حال حاضر رو به کاهش است. پیشرفت‌هایی که هر مدل جدید هوش مصنوعی به ارمغان می‌آورد، هر بار کوچک‌تر می‌شود و همین امر باور به اینکه سیلیکون‌ولی می‌تواند صرفاً با افزایش هزینه به ابرهوش دست یابد را هر روز سست‌تر می‌کند.

کسانی که به این چرخه توجه دارند، به‌ تدریج نگران شده‌اند. میزان نگرانی از شکل‌گیری حباب هوش مصنوعی را اگر بخواهیم از یک تا ده بسنجیم، به جایی رسیده‌ایم که مردم در اینترنت تصویر شخصیت «کریستین بیل» در فیلم «The Big Short» را منتشر می‌کنند که با ناباوری به صفحه‌ی مانیتورش خیره شده است.

اگر ارزش سهام شرکت‌های فناوری به‌ دلیل ناتوانی شرکت‌های هوش مصنوعی در تحقق وعده‌هایشان سقوط کند، صندوق‌های پوشش ریسک (هج فاندها) که با وام‌های سنگین در این شرکت‌ها سرمایه‌گذاری کرده‌اند، ممکن است مجبور شوند دارایی‌های خود را به‌ سرعت و با زیان بفروشند. این اتفاق می‌تواند چرخه‌ای معیوب ایجاد کند و زیان مالی را به صندوق‌های بازنشستگی، صندوق‌های سرمایه‌گذاری مشترک، شرکت‌های بیمه و سرمایه‌گذاران عادی سرایت دهد.

با خروج سرمایه از بازار، سهام غیرتکنولوژیک نیز سقوط خواهد کرد؛ خبری بد برای کسانی که گمان می‌کردند با سرمایه‌گذاری در بخش‌هایی مانند املاک، در امان خواهند بود.

اگر این آسیب به شرکت‌های بزرگ سرمایه‌گذاری خصوصی، که در همین مراکز داده نیز سهام دارند و تریلیون‌ها دلار دارایی را مدیریت می‌کنند و عملاً نوعی نظام بانکی سایه در مقیاس جهانی به شمار می‌روند سرایت کند، ممکن است شاهد یک سقوط بزرگ دیگر در اقتصاد جهان باشیم.

در حال حاضر، پول همچنان با سیلی از سرمایه به صنعت هوش مصنوعی سرازیر می‌شود. اما در عین حال، چیزی چرخه‌ای و خودارجاع در این سرمایه‌گذاری‌ها وجود دارد. برای نمونه: شرکت اوپن‌ای‌آی توافق کرده است که ۳۰۰ میلیارد دلار به اوراکل برای ظرفیت محاسباتی جدید پرداخت کند؛ اوراکل نیز ده‌ها میلیارد دلار به انویدیا می‌پردازد تا تراشه‌هایی را برای یکی از مراکز داده‌ی اوپن‌ای‌آی نصب کند؛ و از سوی دیگر، انویدیا هم موافقت کرده تا تا سقف ۱۰۰ میلیارد دلار در اوپن‌ای‌آی سرمایه‌گذاری کند، آن هم در حالی که تراشه‌های خودش را در همان زیرساخت‌ها به کار می‌گیرد.

تلاش‌هایی برای ترسیم نمودار این چرخه‌ی مالی انجام شده که نتیجه‌ی آن تصاویری پیچیده و گیج‌کننده بوده است؛ یکی از مهندسان نرم‌افزار در شبکه‌ی X از آن به عنوان «ابرموجودیت فناورانه‌سرمایه‌ای در پایان زمان» یاد کرده است.

اجماع کلی میان تحلیلگران این است که هرچند این چرخه‌ها از نظر قانونی ایرادی ندارند، اما تداوم آن‌ها تا ابد ممکن نخواهد بود.

شاید همه‌چیز به خوبی پیش برود. سه سال پیش، صنعت هوش مصنوعی مولد عملاً هیچ درآمدی نداشت؛ اما امروز، سالانه ده‌ها میلیارد دلار تولید می‌کند، نرخ رشدی که نهایتاً می‌تواند با این حجم عظیم سرمایه‌گذاری همگام شود. ابزارهای هوش مصنوعی مولد در حال حاضر توسط صدها میلیون نفر مورد استفاده قرار می‌گیرند و تصور توقف ناگهانی آن‌ها دشوار است.

شاید اوپن‌ای‌آی یا آنتروپیک بتوانند به ابرهوش دست یابند و همان‌طور که «مت لوین»، ستون‌نویس بلومبرگ گفته است، «خدا را خلق کرده و سپس از او پول طلب کنند.»

تأیید و ساخت مراکز داده زمان‌بر است؛ نیروگاه‌ها و خطوط انتقال برق حتی ممکن است زمان بیشتری نیاز داشته باشند.
نیروی کار محدود است، زنجیره‌های تأمین با مشکلات مواجه می‌شوند و سرمایه‌گذاری گاه افزایش و گاه کاهش می‌یابد؛ به این معنا که حتی اگر این مراکز داده در مقیاس عظیمی که «آلتمن» و رقبایش می‌خواهند ساخته شوند، محدودیت‌های ساخت‌وساز و انرژی می‌توانند از رشد بی‌رویه‌ی این رونق جلوگیری کنند.

به هر حال، با نزدیک شدن به پایان سال ۲۰۲۵، مراکز داده به یک شیء فرهنگی عجیب تبدیل شده‌اند. ابعاد عظیم آن‌ها یادآور تسلط اقتصادی شرکت‌های سیلیکون‌ولی و جاه‌طلبی به‌ظاهر بی‌حد و مرزشان است.

نگرانی اقتصادی که آن‌ها ایجاد می‌کنند ریشه در خاطرات سال ۲۰۰۸ دارد، اما همچنین یادآور ترفندهای مالی صنعت فناوری نیز است، به ‌ویژه سقوط بازار رمزنگاری در سال ۲۰۲۲ که با یک طرح پرداخت چرخه‌ای خودشان تسهیل شد.

به این ترتیب، به نوعی، پیامدهای جانبی رونق مراکز داده، چه زیست‌محیطی و چه اقتصادی، با ترس از آنچه رخ می‌دهد نه زمانی که این شرکت‌های فناوری شکست می‌خورند، بلکه زمانی که موفق می‌شوند، گره خورده است.

رونق و سقوط می‌توانند دو روی یک سکه به نظر برسند: به این فکر کنید که اگر شرکت‌های هوش مصنوعی سرمایه‌گذاری‌های عظیم خود را به ثمر برسانند، احتمالاً فناوری‌ای تولید خواهد شد آن‌چنان توانمند و انقلابی که مشاغل بی‌شماری را از بین برده و موج شوک بی‌سابقه‌ای را در اقتصاد جهانی ایجاد کند، پیش از آن که انسان‌ها فرصت تطبیق پیدا کنند. (شاید حتی اصلاً نتوانیم خود را وفق دهیم.) اگر هم شکست بخورند، احتمالاً آشفتگی مالی بی‌سابقه‌ای رخ خواهد داد.

بزرگ‌ترین درس دو دهه‌ی گذشته در سیلیکون‌ولی این است که شرکت‌های متا، آمازون و گوگل و حتی آزمایشگاه‌های جدید هوش مصنوعی مانند اوپن‌ای‌آی، جهان ما را بازسازی کرده و از این مسیر ثروت‌های باورنکردنی کسب کرده‌اند، در حالی که عمدتاً نسبت به پیامدهای کار خود بی‌توجه یا بی‌علاقه بوده‌اند.

آن‌ها هر طور شده به دنبال رشد و مقیاس بوده‌اند و تا حد زیادی در این مسیر موفق شده‌اند. ساخت گسترده‌ی مراکز داده، اوج این تلاش است: تعقیب مقیاس صرفاً برای مقیاس.

در همه‌ی سناریوها، نتیجه به نظر تنها ایجاد اختلال واقعی و دردناک برای باقی افراد جامعه خواهد بود.

این متن نخستین بار ۸ آبان ۱۴۰۴ در «آتلانتیک» منتشر شده است و با ایجاد کمی تصحیح، در هوشیو منتشر شده است.

میانگین امتیاز / 5. تعداد ارا :

مطالب پیشنهادی مرتبط

اشتراک در
اطلاع از
0 نظرات
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها

در جریان مهم‌ترین اتفاقات AI بمانید

هر هفته، خلاصه‌ای از اخبار، تحلیل‌ها و رویدادهای هوش مصنوعی را در ایمیل‌تان دریافت کنید.

[wpforms id="48325"]