
در گفتوگو با فعالان این حوزه در حاشیه نمایشگاه اینوتکس ۲۰۲۵
شبکهسازی، نقشه راهنمای هزارتوی رشد زیستبوم هوش مصنوعی ایران
هوش مصنوعی بهعنوان یکی از پیشرانهای اصلی تحولات فناورانه قرن ۲۱، در طی سالهای در ایران نیز بهتدریج جای خود را در زیستبوم نوآوری و فناوری بازکرده است. این فناوری که توانایی بازآفرینی ساختارهای اقتصادی، اجتماعی و حتی فرهنگی را دارد، در ایران با چالشها و فرصتهای منحصربهفردی روبهروست. باوجود پتانسیل بالای نیروی انسانی و خلاقیت نخبگان ایرانی، فقدان یک جامعه منسجم و ساختارمند از متخصصان هوش مصنوعی همچنان مانعی جدی بر سر راه پیشرفت این حوزه است.
نمایشگاه اینوتکس ۲۰۲۵ نیز فرصت مناسبی را فراهم آورد تا متخصصان، صاحبنظران، دانشگاهیان، تصمیمگیران حوزه هوش مصنوعی در ایران، همگی زیر یک سقف جمع شوند و به بحث و گفتوگو بپردازند. گزارش حاضر نیز با دیدی تحلیلی به کاوش در اهمیت شبکهسازی، موانع موجود، راهکارهای پیشنهادی برای ایجاد یک جامعه پویای هوش مصنوعی و ارائه تصویری چندوجهی از نقش شبکهسازی در رشد این فناوری در ایران میپردازد.
شبکهسازی، پلی بهسوی نوآوری
در جهانی که فناوریها با سرعتی سرسامآور در حال تحولاند، شبکهسازی بهعنوان قلب تپنده نوآوری عمل میکند. «مهدی صداقت»، مدیرعامل خانه نوآوری، با نگاهی متفاوت به این مفهوم، شبکهسازی را به خلاقیت و نوآوری پیوند میزند و اعتقاد دارد نوآوری زمانی توسعه مییابد که در یک شبکه ارتباطی قرار گیرد. ارزشهای خلقشده یک تیم تنها زمانی به بار مینشینند که در شبکهای از ارتباطات انسانی گسترش یابند و بازتولید شوند. چنین دیدگاهی، شبکهسازی را نهتنها ابزاری برای تبادل دانش، بلکه بستری برای تبدیل ایدههای خام به محصولاتی ملموس و اثرگذار میداند.
به اعتقاد «سجاد اکباتانی»، مدیرعامل سابق فناپ پلاس و فعال حوزه سلامت الکترونیک، هوش مصنوعی مسیر خود را طی میکند و ما نیز باید خود را با آن همگام کنیم از رو شبکهسازی و ایجاد جامعهای ساختاریافته، ضرورتی اجتنابناپذیر برای پیشرفت هوش مصنوعی در ایران است. گفتوگو، همافزایی و حضور در رویدادهای مشترک در ضمن بهاشتراکگذاری تجربیات و تشکیل تیمهای تخصصی را نیز میتوان بهعنوان عوامل کمککننده به شکلگیری این جامعهای منسجم دانست. چنین ایدهای را میتوان در تجربه شرکت پارت که حسین ناصری راهبر تیم توسعه کسبوکار شرکت پردازش دادههای مالی پارت، از آن سخن میگوید، یافت. پروژههایی مانند «دیدهبان» و «بازارچه ویرا» نهتنها بستری برای ارائه خدمات هوش مصنوعی فراهم کردهاند، بلکه فضایی برای همکاری بین توسعهدهندگان، کسبوکارهای نوپا و حتی رقبا ایجاد کردهاند. چنین سکوهای نشان میدهند که شبکهسازی میتواند بهعنوان کاتالیزوری برای همافزایی عمل کند و زیستبوم هوش مصنوعی ایران را تقویت نماید.
دانشگاه و قدمهای اول شبکهسازی
دانشگاهها، بهعنوان مراکز تولید دانش و تربیت نیروی انسانی، میتوانند نقشی محوری در ایجاد جامعه هوش مصنوعی ایفا کنند. دکتر «شقایق حقجوی جوانمرد»، عضو هیئتعلمی دانشگاه علوم پزشکی اصفهان، معتقد است که دانشگاهها باید جامعهای پذیرای فناوری تربیت کنند که بتواند از جعبهابزارهای هوش مصنوعی به بهترین شکل استفاده کند. او تأکید دارد که هوش مصنوعی، به دلیل شباهت به توانمندیهای مغز انسان، نیازمند رویکردی خاص است که دانشگاهها میتوانند در رهبری آن پیشگام باشند. این دیدگاه، دانشگاه را نهتنها بهعنوان تولیدکننده دانش، بلکه بهعنوان بستری برای فرهنگسازی و پذیرش فناوری معرفی میکند.
اما بااینحال، دکتر «دانیال سمیعی»، استادیار گروه مدیریت دانشگاه آزاد اسلامی، رئیس مرکز تحقیقات سیستمهای هوشمند و علوم شناختی دانشگاه آزاد اسلامی و مدیرعامل صندوق پژوهش و فناوری گیلان، معتقد است که دانشگاهها خود تحتتأثیر فناوری هوش مصنوعی قرار دارند و باید ابتدا این فناوری را بپذیرند تا بتوانند اثرگذار باشند. او بر ضرورت بازنگری در نظام آموزشی تأکید دارد تا مهارتهایی مانند تفکر خلاق، ارتباط مؤثر و یادگیری مستمر در اولویت قرار گیرند. این بازنگری میتواند دانشگاهها را به مراکز اصلی شبکهسازی تبدیل کند که در آن دانشجویان، اساتید و صنعت در تعاملی پویا قرار گیرند.
مسئولیت اجتماعی و فرهنگسازی، کلید پذیرش عمومی
یکی از جنبههای کمتر مورد توجه در توسعه هوش مصنوعی، نقش پررنگ مسئولیت اجتماعی و فرهنگسازی در روند پذیرش سازمانی یا عمومی هوش مصنوعی در جامعه است. «عرفان صفیپور»، مدیر روابط عمومی روبیکا، معتقد است که هوش مصنوعی و مسئولیت اجتماعی میتوانند همراستا و در نقش مکمل یکدیگر عمل کنند. او به پروژههایی مانند توسعه قابلیت تبدیل صوت به متن برای افراد با نیازهای ویژه اشاره میکند که نهتنها تجربه کاربری را بهبود میبخشد، بلکه دسترسیپذیری خدمات را افزایش میدهد. صفیپور تأکید دارد که برندهای پیشرو در حوزه هوش مصنوعی باید از طریق روابط عمومی و رسانهها، اطلاعات شفافی درباره این فناوری ارائه دهند و آگاهیرسانیهای عمومی در تلاش باشند تا باورها و نگرانیهای عمومی و غالباً غلطی مانند جایگزینی کامل هوش مصنوعی با نیروی کار انسانی را کاهش دهند. زیرا هوش مصنوعی برای خدمت به جامعه بشری ایجاد شده و هدف نهایی آن بهبود کیفیت زندگی است؛ اما پیش آن که بتواند تأثیرگذار باشد، میبایست بهعنوان عضوی در جامعه پذیرفته شود.
این دیدگاه با نظر «محمود موسوی»، مشاور هیئتمدیره اسنپ، نیز همخوانی دارد که بر اهمیت اشتراکگذاری دانش و تجربیات تأکید میکند. او با استناد به باورهای فرهنگی و دینی، معتقد است که «علم با بخشیدن نهتنها کم نمیشود، بلکه افزایش مییابد.» موسوی پیشنهاد میکند که کنارگذاشتن بخل و حسادت و تمرکز بر حل مشکلات واقعی مانند آلودگی، ترافیک، و کمبود زمان در کلانشهرها، میتواند انگیزهای برای همکاری و شبکهسازی ایجاد کند. این رویکرد مسئلهمحور که در آن هوش مصنوعی بهعنوان ابزاری برای بهبود زندگی مردم به کار گرفته میشود، میتواند بهعنوان یک نیروی محرکه برای ایجاد جامعهای متحد عمل کند. به طبع زمانی که عموم مردم جامعه، به این شکل بتوانند تأثیر عمیق هوش مصنوعی در بهبود زندگی روزمره خود را مشاهده کنند، روند پذیرش، فرهنگ استفاده عمومی و باور به ذات کمککننده هوش مصنوعی سرعت بیشتری به خود خواهد گرفت.
نوآوریهای عملی و جرقههای امید
گشتوگذار در اینوتکس ۲۰۲۵ و گپوگفت با شرکتها، استارتاپها و فعالان هوش مصنوعی در ایران بهخوبی گامهای عملی برای توسعه هوش مصنوعی و تقویت شبکهسازی را نمایان کرد. نمونهای از این فعالیتها را میتوان در «بازارچه ویرا»، محصولی از شرکت پردازش دادههای مالی پارت دانست. بازارچه و نرمافزار کاربردی ویرا با ارائه APIهای هوش مصنوعی در زمینههایی مانند پردازش تصویر، پردازش گفتار و پردازش زبان طبیعی، امکان دسترسی کسبوکارهای نوپا، کاربران عادی به فناوریهای پیشرفته مبتنی بر هوش مصنوعی با رابط و تجربه کاربری بسیار ساده و راحتی را فراهم کرده است. این پلتفرم نهتنها به توسعهدهندگان کمک میکند، بلکه با ایجاد فضایی برای همکاری، به تقویت زیستبوم هوش مصنوعی یاری میرساند. ناصری تأکید میکند که «هدف ما در پارت همافزایی است» و در همین راستا، بازارچه ویرا به کسبوکارها این امکان را میدهد تا سرویسهای اختصاصی خود را در کنار سرویسهای پارت به مخاطبان عرضه کنند.
به طور مشابه، «دکتر مهدی طالب»، معاون فناوری اطلاعات مؤسسه اعتباری ملل، به کاربردهای هوش مصنوعی در بانکداری الکترونیک اشاره میکند و صنعت بانکداری را بهعنوان صف اول استفاده از هوش مصنوعی در کاربردهای سازمانی و بهنوعی جریانسازی فرهنگی پذیرش عمومی آن قلمداد میکند. دکتر طالب خدماتی مانند احراز هویت دیجیتال، کشف تقلب و ارائه خدمات پیشنهاددهنده سخن میگوید که تجربه مشتریان را بهبود بخشیدهاند. برای مثال، هوش مصنوعی با تحلیل رفتارهای مالی مشتریان، تراکنشهای مشکوک را شناسایی میکند و امنیت سیستمهای بانکی را تقویت میکند. این نوآوریها نهتنها پتانسیل بالای هوش مصنوعی در حل مشکلات واقعی را نشان میدهند، بلکه میتوانند بهعنوان نمونههایی موفق، انگیزهای برای همکاری بین فعالان این حوزه ایجاد کنند.
«علی زارع مالک» محصول راهکارهای تشخیص تقلب داتین نیز به کاربردهای گسترده هوش مصنوعی در حوزه بانکی اشاره میکند. داتین از این فناوریهای در حوزه احراز هویت، اعتبارسنجی و اعطای تسهیلات استفاده میکند و حتی در محصولاتی مانند نئوبانک ویپاد، خدماتی مبتنی بر هوش مصنوعی را به مشتریان نهایی ارائه میدهد. این تلاشها نشاندهنده حرکت به سمت کاربردیکردن هوش مصنوعی در زندگی روزمره است که میتواند پذیرش عمومی این فناوری را افزایش دهد.
چالشهای همیشگی با شکلی تازه
علیرغم پتانسیلهای موجود، شکلگیری یک جامعه منسجم از هوش مصنوعی در ایران با موانع متعددی مواجه است. اکباتانی جدید نوظهور بودن این حوزه در ایران را یکی از موانع اصلی میداند و همچنین به سردرگمیهای در سطح جهانی که منحصر به ایران هم نیستند در مورد رگولاتوری، اخلاق حرفهای، مدلهای درآمدی و دسترسی به زیرساختهای گرانقیمت اشاره میکند که این چالشها را در ایران نیز تشدید کردهاند. «رحمان یوسفزاده»، مدیر تیم علم داده اسنپ، نیز بر نبود یک چشمانداز مشترک تأکید دارد و معتقد است که فقدان دادههای قابلدسترس برای توسعه مدلهای پیشرفته هوش مصنوعی، فعالیتهای بومی را در مراحل ابتدایی نگه داشته است. به اعتقاد یوسفزاده گام نخست توسعه شبکه هوش مصنوعی ایران، ایجاد یک دیدگاه و چشمانداز مشترک میان فعالان این حوزه است. میبایست افراد و تیمهای فعال در این حوزه شناسایی شوند و انگیزه لازم برای همکاری در آنها ایجاد شود. پس از آن، میتوان به شبکهسازی و تشکیل یک جامعه منسجم فکر کرد. اما در حین حال در همین مراحل ابتدایی نیز همافزاییهای مؤثری شکل گرفته است.
اما «محمدحسین واقف»، راهبر شیوههای توسعه چابک در شرکت تجارت الکترونیک ارتباط فردا، دخالتهای دولتی را مانعی جدی میبیند. او با انتقاد از انجمنهای دولتی که اغلب بهکندی عمل میکنند و منابع عمومی را صرف منافع شخصی میکنند، پیشنهاد میدهد که حذف این موانع میتواند به شبکهسازی طبیعی و سریعتر منجر شود. این دیدگاه با نظر «علی زارع»، از داتین، همخوانی دارد که بر نیاز به کارگروههای تخصصی و تعامل بیشتر با دانشگاهها تأکید میکند. زارع معتقد است که دسترسی محدود به سختافزارهای پیشرفته، توسعه این حوزه را دشوار کرده است. هزینههای بالای استفاده از زیرساختهایی مانند GPUهای پردازشی برای آموزش مدلهای هوش مصنوعی که ماهانه تا چند ده میلیون تومان هزینهبردار هستند که برای بسیاری از دانشجویان و پژوهشگران قابلتأمین نیست.
اما دکتر «دانیال سمیعی»، چالشهای نظام آموزشی را برجستهتر میداند. او معتقد است که تمرکز بیش از حد بر تخصص محوری و فقدان آموزش مهارتهای خلاقانه و ارتباطی، مانع تربیت متخصصان T-shaped میشود که برای توسعه هوش مصنوعی ضروری هستند. این نقصها باعث شدهاند که دانشگاهها نتوانند نقش خود را بهعنوان پیشرانهای اصلی این حوزه به طور کامل ایفا کنند.
توصیههایی برای توسعه
از مصاحبه و گپوگفت با فعالان هوش مصنوعی ایران میتوان دریافت که اکثریت آنان دیدگاه مشترکی در خصوص شرایط فعلی جامعه هوش مصنوعی ایران دارند و حتی راهکارهای کلیدی مشابهی در جهت تقویت شبکهسازی و ایجاد یک جامعه منسجم از هوش مصنوعی در ایران پیشنهاد میدهند. از جمله این توصیهها:
1- تشویق به همکاری بینرشتهای: تربیت متخصصان T-shaped که مهارتهای فنی و غیرفنی را ترکیب میکنند و تشویق به همکاریهای میانرشتهای بین مهندسان، جامعهشناسان، روانشناسان و حتی هنرمندان میتواند به خلق راهحلهای خلاقانه و جامعتر منجر شود.
2- ایجاد چشمانداز مشترک: برگزاری رویدادهای تخصصی، کارگاههای آموزشی و پنلهای گفتوگو میتواند به همگرایی فعالان این حوزه و شکلگیری ادبیات واحد کمک کند. این رویدادها میتوانند فضایی برای تبادل ایدهها و شناسایی نیازهای مشترک فراهم کنند.
3- کاهش دخالتهای دولتی: حذف موانع دولتی و حمایت از ابتکارات خصوصی میتواند سرعت توسعه را افزایش دهد. شتابدهندههای خصوصی و پلتفرمهای مستقل، مانند آنچه در لینکدین یا سایر شبکههای اجتماعی شکل میگیرد، میتوانند به شبکهسازی طبیعی و خودبهخودی کمک کنند.
4- تقویت تعامل با دانشگاهها: ایجاد برنامههای آموزشی کاربردی، کارآموزیهای مشترک با صنعت و برگزاری رویدادهای دانشگاهی – صنعتی و نقش دانشگاهها در تربیت نیروی انسانی و انتشار دانش میتواند شکاف موجود بین آکادمی و بازار کار را پر کند.
5- حمایت از زیرساختها: توسعه و ایجاد مراکز سختافزاری داخلی با هزینههای مناسب، میتواند به توسعهدهندگان و پژوهشگران کمک کند تا پروژههای خود را با هزینه کمتری پیش ببرند.
6- تمرکز بر مسئولیت اجتماعی: پروژههای مسئولیت اجتماعی که از هوش مصنوعی برای حل مشکلات اجتماعی استفاده میکنند، میتوانند سبب فرهنگسازی و کاهش نگرانیهای عمومی شود و سرعت پذیرش این فناوری را افزایش دهند و به ایجاد یک تصویر مثبت از آن کمک کنند.
الگوبرداری از مدلهای موفق: مطالعه تجربیات کشورهای پیشرفته میتواند به تدوین استراتژیهای مؤثر کمک کند. الگوبرداری از مدلهای سازمانیافته در کشورهایی که جامعه هوش مصنوعی قویتری دارند، میتواند به ساختاردهی این جامعه در ایران کمک کند.
چشمبهراه آینده
گپوگفت با صاحبنظران حکایت از آن دارند که هوش مصنوعی در ایران در آستانه جهشی بزرگ قرار دارد، اما این جهش تنها با همکاری و همافزایی بین فعالان، دانشگاهیان و سیاستگذاران و در یککلام شبکهسازی مؤثر محقق خواهد شد. شبکهسازی، بهعنوان پلی بین ایده و عمل، میتواند دانش و تجربیات را به اشتراک بگذارد، انگیزه برای نوآوری ایجاد کند و راه را برای حل مشکلات واقعی هموار نماید. باوجود چالشهایی مانند کمبود زیرساخت، نبود چشمانداز مشترک و موانع آموزشی، ظرفیت نیروی انسانی و خلاقیت میتواند این موانع را به فرصتهایی برای رشد تبدیل کند.
در مجموع ایجاد یک جامعه منسجم هوش مصنوعی در ایران نیازمند تلاشهای چندجانبه است. از برگزاری رویدادهای تخصصی و تقویت ارتباط صنعت و دانشگاه گرفته تا کاهش هزینههای دسترسی به فناوری و فرهنگسازی عمومی. همانطور که ناصری تأکید میکند، «اگر این همبستگی شکل نگیرد و فعالیتها بهصورت جزیرهای ادامه یابد، نمیتوانیم به اهداف بزرگ دست یابیم.» آینده هوش مصنوعی در ایران روشن است، اما این آینده تنها با تعهدی جمعی به ساختن جامعهای پویا، متحد و مسئلهمحور به واقعیت خواهد پیوست. در این مسیر، هر گام کوچک در جهت شبکهسازی، گامی بزرگ بهسوی تحقق ظرفیتهای فراوان این فناوری در ایران خواهد بود.