Filter by دسته‌ها
chatGTP
ابزارهای هوش مصنوعی
اخبار
گزارش خبری
پرامپت‌ نویسی
تیتر یک
چندرسانه ای
آموزش علوم داده
اینفوگرافیک
پادکست
ویدیو
دانش روز
آموزش‌های پایه‌ای هوش مصنوعی
اصول هوش مصنوعی
یادگیری بدون نظارت
یادگیری تقویتی
یادگیری عمیق
یادگیری نیمه نظارتی
آموزش‌های پیشرفته هوش مصنوعی
بینایی ماشین
پردازش زبان طبیعی
پردازش گفتار
چالش‌های عملیاتی
داده کاوی و بیگ دیتا
رایانش ابری و HPC
سیستم‌‌های امبدد
علوم شناختی
خطرات هوش مصنوعی
دیتاست
مدل‌های بنیادی
رویدادها
جیتکس
کاربردهای هوش مصنوعی
کتابخانه
اشخاص
شرکت‌های هوش مصنوعی
محصولات و مدل‌های هوش مصنوعی
مفاهیم
کسب‌و‌کار
تحلیل بازارهای هوش مصنوعی
کارآفرینی
هوش مصنوعی در ایران
هوش مصنوعی در جهان
مقاله
پیاده‌سازی هوش مصنوعی
گزارش
مصاحبه
هوش مصنوعی در عمل
 گذر از امیدها و مخاطرات هوش مصنوعی

بررسی دیدگاه صاحب‌نظران از تأثیرات احتمالی هوش مصنوعی بر بازار کار:

گذر از امیدها و مخاطرات هوش مصنوعی

زمان مطالعه: 11 دقیقه

بهترین اتفاقی که تاکنون برای بشر افتاده یا بدترین؟ پیش‌بینی‌ها درباره تأثیر هوش مصنوعی، از امیدبخش و هیجان‌انگیز تا فاجعه‌بار و آخرالزمانی متغیر است. اما حقیقت چیست؟ شاید همه چیز به کسانی بستگی دارد که سکان‌دار هدایت روند پذیرش این فناوری هستند.

گفت‌وگو پیرامون هوش مصنوعی، آکنده از ترس و ابهام است چرا که بسیاری از نگران از اختلالات گسترده‌ای هستند که ممکن است بازار کار را دگرگون کند. سخنان آن‌ها همچون طنین هشدارآمیزی در گوش می‌پیچد و به ما یادآوری می‌کند که پیشرفت فناوری، همواره در تعادلی ظریف با رفاه میلیون‌ها انسان است. «مجله کسب‌وکار اروپا» «The European Business Review» در جدیدترین نسخه خود (July-Aug 2025) در گزارشی با عنوان «Reimagining employment: navigating the promises and perils of artificial intelligence» به بررسی این موضوع پرداخته است.

بهترین یا بدترین

«آلبرت انیشتین» زمانی گفت: «می‌ترسم روزی فرابرسد که فناوری از تعاملات انسانی ما فراتر رود. آن‌گاه جهان نسلی از احمق‌ها را خواهد داشت.» این هشدار صریح، دغدغه‌ای فزاینده را بازتاب می‌دهد؛ این‌که در مسیر رسیدن به بهره‌وری بیشتر، ممکن است بنیان‌های مشارکت انسانی در نیروی کار را نابود کنیم. آینده‌ای را تصور کنید که در آن، ماشین‌ها جای دست‌های کارگر را بگیرند، انسان‌ها بی‌ارزش شوند و رؤیاهایشان محو شود.

از سوی دیگر «استیون هاوکینگ»، تصویری سرد و دلهره‌آور را ترسیم کرد: «ظهور هوش مصنوعی قدرتمند، یا بهترین یا بدترین رخداد در تاریخ بشر خواهد بود و هنوز نمی‌دانیم کدام یک است.» گفته‌های او از هراسی عمیق خبر می‌دهد؛ هراسی وجودی که بر ذهن‌های بسیاری سایه انداخته است. درحالی‌که به‌سوی عصر مبتنی بر الگوریتم‌ها و خودکارسازی پیش می‌رویم، باید از خود بپرسیم: چه کسی در مرکز بازار کار باقی خواهد ماند؟ آیا رؤیای بهره‌وری، ما را به ورطه‌ای تاریک از بیکاری خواهد کشاند که در آن، حضور انسان بی‌ارزش تلقی شود؟

«ایلان ماسک» که از مخالفان جدی بی‌احتیاطی در برابر هوش مصنوعی است نیز با لحنی هشداردهنده گفته بود: «فکر می‌کنم باید در قبال هوش مصنوعی بسیار محتاط باشیم. اگر بخواهم حدس بزنم بزرگ‌ترین تهدید وجودی ما چیست، احتمالاً همین است… با هوش مصنوعی، ما داریم شیطان را احضار می‌کنیم.» این استعاره، یادآور آن است که در مسیر بدون توقف نوآوری، ممکن است چیزهایی بسازیم که دیگر توان مهارشان را نداشته باشیم. با روند فزاینده جایگزینی انسان‌ها توسط ماشین‌ها، این خطر وجود دارد که نه‌تنها شغل‌ها، بلکه معنای زندگی‌مان را نیز از دست بدهیم.

واقعیت آن است که حرکت فناوری غیرقابل‌توقف است و فشار آن بر نیروی کار، گاهی طاقت‌فرسا به نظر می‌رسد. اکنون که در آستانه ورود به جهانی نو ایستاده‌ایم، با پرسشی اخلاقی و عمیق روبه‌رو شده‌ایم؛ چگونه می‌توانیم شأن کار انسانی را در دورانی حفظ کنیم که ماشین‌ها در حال کسب قدرت هستند؟ آیا ترس از بیکاری، ما را به جامعه‌ای بدل خواهد کرد که هدف و معنای زندگی را ازدست‌داده و صرفاً به بهره‌وری سرد و بی‌روح اتوماسیون دل بسته است؟ آینده‌ای در پیش است که هم امید را در خود دارد و هم خطر را؛ آینده‌ای که مستلزم تأملی فوری و ژرف است.

چشم‌انداز بدبینانه: ترس از حذف

منتقدان معتقدند اتوماسیون ناشی از هوش مصنوعی، بازار کار را دگرگون و میلیون‌ها نفر را بیکار خواهد کرد. وظایف تکراری در حوزه‌هایی چون تولید، خدمات مشتری، حمل‌ونقل و حتی برخی مشاغل دفتری مانند امور حقوقی و امور مالی، به‌سرعت در حال خودکار شدن هستند. یک مطالعه بنیادین در دانشگاه آکسفورد توسط فرِی و آزبورن (Frey and Osborne) در سال ۲۰۱۳ برآورد کرد که ۴۷ درصد از مشاغل ایالات متحده در معرض خطر بالای خودکارسازی قرار دارند. تقریباً ده سال بعد، CESI در گزارشی عنوان کرد: «مشاغلی که در معرض خطر بالای خودکارسازی هستند، به‌طور میانگین حدود ۲۷ درصد از کل مشاغل کشورهای سازمان توسعه و همکاری اقتصادی (OECD) را شامل می‌شوند.»

رشد سریع هوش مصنوعی برخلاف تحولات فناورانه گذشته، ممکن است سریع‌تر از توانایی تطبیق نیروی انسانی پیش برود و نابرابری‌ها را تشدید کند. «جان مینارد کینز» (John Maynard Keynes)، اقتصاددان مشهور در سال ۱۹۳۰ هشدار داده بود که «بیکاری فناورانه» (Technological Unemployment) زمانی رخ می‌دهد که «سرعت کشف روش‌هایی برای صرفه‌جویی در استفاده از نیروی کار، از سرعت یافتن کاربردهای جدید برای آن فراتر رود.» منتقدانی مانند ایلان ماسک نیز هشدار می‌دهند که هوش مصنوعی ممکن است یک «طبقه زیردست بیکار» (Jobless Underclass) را به وجود آورد و استیون هاوکینگ نیز هشدار داد که اگر به‌درستی مدیریت نشود، می‌تواند «بدترین اتفاق در تاریخ تمدن بشر» باشد.

در ادامه، نقل‌قول‌هایی از برخی از متفکران و متخصصان برجسته را بررسی می‌کنیم که نگرانی‌های جدی خود را درباره تأثیرات هوش مصنوعی بر بازار کار ابراز کرده‌اند. نگرانی‌هایی که عمدتاً حول محور ازبین‌رفتن گسترده مشاغل و دشواری سازگاری نیروی انسانی با این تحولات می‌چرخند.

  • استیون هاوکینگ: «خودکارسازی خط تولید کارخانه‌ها پیش‌تر مشاغل بخش تولید سنتی را نابود کرده است و اکنون ظهور هوش مصنوعی احتمالاً این روند تخریب شغلی را به طبقه متوسط نیز گسترش خواهد داد؛ به‌گونه‌ای که تنها مشاغل مربوط به مراقبت، خلاقیت یا نظارتی باقی خواهند ماند.»
  • ایلان ماسک: «هوش مصنوعی یک خطر وجودی بنیادین برای تمدن انسانی است و به نظرم مردم هنوز این موضوع را به‌درستی درک نکرده‌اند. این فناوری توانایی‌هایی بسیار فراتر از آنچه اکثر انسان‌ها تصور می‌کنند دارد و نرخ پیشرفت و توسعه آن نیز نمایی است. باید فوق‌العاده محتاط باشیم. هوش مصنوعی به‌صورت بالقوه از بمب اتم هم خطرناک‌تر است.» همچنین: «تعداد مشاغلی که ربات‌ها نتوانند بهتر از انسان انجام دهند، روزبه‌روز کمتر خواهد شد. این چیزی نیست که دلم بخواهد اتفاق بیفتد صرفاً فقط چیزی است که فکر می‌کنم احتمالاً رخ خواهد داد.»
  • بیل گیتس: «جایگزینی نرم‌افزارها چه برای راننده‌ها، چه گارسون‌ها یا پرستارها، در حال پیشرفت است… در بلندمدت، فناوری تقاضا برای نیروی کار، به‌ویژه در سطح پایین مهارتی را کاهش خواهد داد.»
  • اندرو یانگ (Andrew Yang – کارآفرین و نامزد پیشین ریاست‌جمهوری آمریکا): «واقعیت این است که اتوماسیون همین حالا هم اینجاست و همین حالا هم مشاغل را نابود کرده است. سرعت نابودی مشاغل در سال‌های آینده بیشتر خواهد شد و ما برای این تغییرات آماده نیستیم.»
  • یووال نوح هراری (Yuval Noah Harari – تاریخ‌نگار و نویسنده کتاب انسان خردمند «Sapiens»): «با پیشی‌گرفتن هوش مصنوعی از انسان در کارهای بیشتر، جایگزینی انسان‌ها در مشاغل مختلف نیز افزایش خواهد یافت. ممکن است حرفه‌های جدیدی مانند طراح دنیای مجازی شکل بگیرند، اما این مشاغل احتمالاً نیازمند خلاقیت و انعطاف‌پذیری بیشتری هستند. هنوز مشخص نیست که آیا راننده تاکسی یا کارمند بیمه‌ای که در چهل‌سالگی بیکار شده می‌تواند خودش را به‌عنوان یک طراح دنیای مجازی بازآفرینی کند یا نه.»
  • مارتین فورد (Martin Ford – آینده‌پژوه و نویسنده کتاب ظهور ربات‌ها «Rise of the Robots»): «تهدید واقعی، بیکاری گسترده است؛ یا دست‌کم آینده‌ای که در آن بسیاری از مردم به‌سادگی قادر به یافتن شغل نیستند؛ چون جایگزین ماشین‌ها شده‌اند و هیچ شغل جدیدی هم برای جبران آن ایجاد نشده است.»
  • نوآم چامسکی (Noam Chomsky – زبان‌شناس و فعال سیاسی): «توسعه هوش مصنوعی کامل، می‌تواند به معنای پایان نسل بشر باشد. چنین موجودیت باهوشی می‌تواند به‌صورت مستقل پیشرفت کند و خود را با سرعتی فزاینده بازطراحی کند. انسان‌ها که مقید به تکامل بیولوژیکی کند هستند، توان رقابت نخواهند داشت و کنار زده خواهند شد.»
  • کای-فو لی (Kai-Fu Lee – کارشناس هوش مصنوعی و نویسنده کتاب ابرقدرت‌های هوش مصنوعی «AI Superpowers»): «هوش مصنوعی به‌تدریج جایگزین مشاغل تکراری خواهد شد. البته نه فقط در مشاغل یدی، بلکه حتی در بسیاری از مشاغل دفتری. این تحول، عمیق و گسترده خواهد بود و ما باید از حالا به این فکر کنیم که چگونه برای جهانی آماده شویم که در آن بخش بزرگی از جمعیت، دیگر قابل‌استخدام نباشند.»

چشم‌انداز خوش‌بینانه: سازگاری و فرصت‌های جدید

تاریخ، بارها نشان داده که انسان‌ها توانایی شگفت‌انگیزی در سازگاری دارند. انقلاب صنعتی، اگرچه باعث حذف بسیاری از مشاغل شد، اما زمینه‌ساز ایجاد کارخانه‌ها، راه‌آهن و خدمات شهری شد و در نهایت سطح زندگی را ارتقا داد. به طور مشابه، هوش مصنوعی نیز برخی مشاغل را از میان خواهد برد؛ اما در عوض صنایع جدیدی را خلق خواهد کرد. مجمع جهانی اقتصاد (The World Economic Forum) در گزارش سال ۲۰۲۰ خود پیش‌بینی کرده که تا سال ۲۰۲۵، هوش مصنوعی منجر به ایجاد ۹۷ میلیون شغل جدید از جمله در حوزه‌هایی مانند اخلاق هوش مصنوعی، علم داده و همکاری انسان‌ـ‌ماشین خواهد شد. برای مثال، کامیون‌های خودران ممکن است مشاغل رانندگی را کاهش دهند، اما در عوض نیاز به تحلیل‌گران لجستیک و مدیران ناوگان راه‌دور افزایش خواهد یافت. همچنین، گزارشی از صندوق بین‌المللی پول (IMF) نشان می‌دهد که هوش مصنوعی بر ۴۰ درصد مشاغل در سراسر جهان تأثیر خواهد گذاشت. در اقتصادهای پیشرفته، این رقم به ۶۰ درصد می‌رسد که تقریباً نیمی از آن جنبه منفی تأثیرات آن ار تجربه خواهند کرد (Cazzaniga et al. 2024).

اما ظرفیت واقعی هوش مصنوعی، در تقویت توانمندی‌های انسانی نهفته است، نه جایگزینی آن‌ها. «اریک براین‌یولفسون» (Erik Brynjolfsson)، اقتصاددان MIT اعتقاد دارد که «هوش مصنوعی می‌تواند ابزاری برای تکمیل خلاقیت انسانی باشد» و به نیروی انسانی کمک کند تا تمرکزشان را بر حل مسائل پیچیده و نوآوری بگذارند. در این مسیر، آموزش و برنامه‌های مهارت‌آموزی نقش حیاتی خواهند داشت. «دیوید آتور» (David Autor) اقتصاددان کار، تأکید می‌کند: «خودکارسازی، ماهیت کار را دگرگون می‌کند، اما به‌ندرت آن را نابود می‌کند» و یادآور می‌شود که فناوری در تاریخ، همواره مشاغل بیشتری خلق کرده تا آنکه آن را از میان ببرد.

در دنیایی که با سرعت در حال دگرگونی از دریچه هوش مصنوعی است، اضطراب درباره آینده کار امری طبیعی است. بااین‌حال، در میان این ابهام‌ها، صداهای امیدبخشی نیز شنیده می‌شوند؛ صداهایی که ما را به فرصت‌های بی‌پایانی که در پیش است امیدوار می‌کنند. شماری از بزرگ‌ترین متفکران و رهبران جهان، نگاهی مثبت به اتوماسیون مبتنی بر هوش مصنوعی داشته‌اند و روایتی امیدوارکننده ترسیم کرده‌اند؛ روایتی که ما را به پذیرش این تحول با ذهنی باز دعوت می‌کند.

«ساتیا نادلا» (Satya Nadella) مدیرعامل مایکروسافت، عقیده دارد: «صنعت به سنت احترام نمی‌گذارد و تنها به نوآوری احترام می‌گذارد؛ می‌توانیم با نوآوری، آینده‌ای بهتر بسازیم.» این دیدگاه جوهره توانمندی‌های هوش مصنوعی را نمایان می‌کند. این فناوری صرفاً برای جایگزینی مشاغل نیست، بلکه دریچه‌ای به جهان‌هایی جدید از جنس نوآوری است. با سپردن کارهای تکراری به ماشین‌ها، ظرفیت خلاقانه ما به‌جای آنکه صرف کارهای پیش‌پاافتاده شود به سمت آفرینش‌های شگفت‌انگیز هدایت می‌شود.

«ژاک آتالی» (Jacques Attali)، اقتصاددان فرانسوی و مشاور رئیس‌جمهور پیشین فرانسه نیز چشم‌اندازی امیدبخش ترسیم کرده است: «آینده، درباره سیلیکون و ذهن‌ها خواهد بود؛ درباره همکاری انسان و ماشین.» سخنان او ما را دعوت می‌کند تا جهانی را تصور کنیم که در آن، رابطه انسان و فناوری بر پایه همکاری استوار است، نه رقابت یا خصومت. مسیر پیش‌رو نباید جدال انسان و ماشین باشد، بلکه باید هم‌زیستی خلاقانه‌ای باشد که از توانایی‌های هر دو بهره می‌گیرد تا به چالش‌ها پاسخ دهد.

«شریل سندبرگ» (Sheryl Sandberg)، مدیر ارشد عملیاتی (COO) فیس‌بوک نیز دیدگاه جالب‌توجهی دارد: «رهبری یعنی دیگران به‌واسطه حضور مدیر، بهتر شوند و این اثر حتی پس از نبود وی هم باقی بماند.»
این نوع رهبری، در دنیای هدایت‌شده با هوش مصنوعی، حیاتی است. در این جهان، مسئولیت ما این است که به هم آموزش دهیم و یکدیگر را توانمند کنیم. باید اطمینان حاصل کنیم که این تحول به شکاف و طرد منجر نشود، بلکه به جامعه‌ای فراگیر بینجامد که همه بتوانند در آن رشد کنند.

مخلص کلام این نقل‌قول‌ها، آینده‌ای را نشان می‌دهد که سرشار از امید و خوش‌بینی است. باید به یاد داشته باشیم که خودکارسازی پایان کار نیست؛ بلکه آغاز آن است؛ زیرا فرصتی برای بازتعریف کار انسانی و ارتقا جمعی را در اختیار ما قرار می‌دهد. می‌بایست با شجاعت، همدلی و دیدگاهی مشترک برای جهانی بهتر، به‌سوی آینده قدم برداریم. قدرت ساختن آینده‌ای نو در دستان ماست؛ آینده‌ای که با نوآوری، امید و همکاری انسانی شکل می‌گیرد.

در ادامه به برسی مجموعه‌ای از دیدگاه‌های مثبت رهبران فناوری، دانشمندان و آینده‌پژوهان؛ کسانی که معتقدند اتوماسیون مبتنی بر هوش مصنوعی نه‌تنها تهدید نیست، بلکه می‌تواند به بهبود رفاه بشری، افزایش بهره‌وری و خلق میلیون‌ها شغل جدید منجر شود می‌پردازیم.

  • مارک زاکربرگ: «هوش مصنوعی در آینده زندگی ما را بهتر خواهد کرد و همین امروز نیز در بسیاری از زمینه‌ها بهبودهایی ایجاد کرده است. ما ابزارهای بیشتری برای حل مسائل بزرگ، خلق فرصت‌های تازه و ارتقا کیفیت زندگی برای مردم در سراسر جهان خواهیم داشت.»
  • ساتیا نادلا: «هوش مصنوعی یکی از تحول‌آفرین‌ترین فناوری‌های دوران ماست و ظرفیت آن را دارد که برخی از چالش‌های بزرگ جهانی را حل کند. این ماجرا، رقابت انسان و ماشین نیست؛ بلکه همکاری انسان با ماشین‌هاست. باید بیندیشیم که چطور می‌توان از هوش مصنوعی برای تقویت توانایی‌های انسانی و خلق فرصت‌های جدید برای همه استفاده کرد.»
  • فی-فی لی (Fei-Fei Li – پژوهشگر هوش مصنوعی و استاد دانشگاه استنفورد): «هوش مصنوعی قرار نیست جای انسان‌ها را بگیرد؛ قرار است توانمندی‌های آن‌ها را افزایش دهد. آینده کار درباره رقابت انسان و ماشین نیست، بلکه درباره همکاری آن‌ها برای دستیابی به کارهایی است که پیش‌تر ممکن نبود.»
  • جینی رومتی (Ginni Rometty – مدیرعامل پیشین IBM): «هوش مصنوعی مشاغل را نابود نخواهد کرد؛ بلکه آن‌ها را تغییر می‌دهد. همه مشاغل با کمک هوش مصنوعی تقویت خواهند شد و شغل‌های جدیدی به وجود می‌آیند که امروز حتی نمی‌توانیم آن‌ها را تصور کنیم. کلید موفقیت در این مسیر، تمرکز بر آموزش مهارت‌های نو و بازآموزی نیروی کار است.»
  • اندرو ان‌جی (Andrew Ng – پیش‌گام هوش مصنوعی و هم‌بنیان‌گذار کورسرا): «هوش مصنوعی، برقِ دوران ماست. همان‌طور که برق در صدسال پیش تقریباً همه چیز را متحول کرد، امروز هم بعید است صنعتی را پیدا کنیم که در چند سال آینده تحت‌تأثیر هوش مصنوعی قرار نگیرد. این تحول، فرصت‌های جدیدی ایجاد می‌کند و بهره‌وری را در همه زمینه‌ها افزایش می‌دهد.»
  • جنسن هوانگ (Jensen Huang – مدیرعامل NVIDIA): «هوش مصنوعی مشاغل بیشتری از آنچه حذف می‌کند را خلق خواهد کرد. این فناوری، صنایع و فرصت‌هایی کاملاً جدید ایجاد خواهد کرد که امروز حتی نمی‌توانیم تصور کنیم. باید این فناوری را بپذیریم و روی آموزش و مهارت‌آموزی برای نیروی کار آینده سرمایه‌گذاری کنیم.»
  • اریک براین‌یولفسون (اقتصاددان و مدیر ابتکارات اقتصاد دیجیتال در MIT): «فناوری سرنوشت نیست. آینده کار به تصمیم‌هایی بستگی دارد که امروز می‌گیریم. هوش مصنوعی و اتوماسیون می‌توانند منجر به بهره‌وری بالاتر، دستمزدهای بهتر و زمان فراغت بیشتر شوند؛ البته اگر گذار به این آینده را هوشمندانه مدیریت کنیم. چالش اصلی این است که مطمئن شویم منافع این تحول به شکل گسترده توزیع می‌شود.»
  • رید هافمن (Reid Hoffman هم‌بنیان‌گذار لینکدین): «هوش مصنوعی مشاغل را از بین نمی‌برد؛ آن‌ها را دگرگون می‌کند. آینده کار، آینده‌ای است بر پایه همکاری انسان و ماشین برای رسیدن به دستاوردهایی که هیچ‌یک به‌تنهایی از عهده‌اش برنمی‌آیند. کلید موفقیت، یادگیری مادام‌العمر و انطباق‌پذیری است.»
  • ری کرزویل (Ray Kurzweil – آینده‌پژوه و مخترع): «هوش مصنوعی، هوش انسانی را تقویت خواهد کرد و فرصت‌هایی تازه برای نوآوری و خلاقیت فراهم خواهد ساخت. مسئله جایگزینی انسان‌ها نیست؛ بلکه افزایش توان آن‌ها و امکان‌پذیر ساختن حل مسائلی است که پیش‌تر غیرممکن به نظر می‌آمدند.»

این دیدگاه‌ها، تصویری امیدبخش از آینده را ترسیم می‌کنند. آینده‌ای که در آن، همکاری انسان و ماشین جایگزین تقابل خواهد شد، صنایع جدیدی متولد می‌شوند و نظام آموزشی با محوریت انطباق‌پذیری و مهارت‌آموزی، زمینه‌ساز موفقیت خواهد بود. اگرچه چالش‌هایی در پیش است، اما این صداهای موافق، ما را به‌سوی آینده‌ای هدایت می‌کنند که هوش مصنوعی، اگر هوشمندانه مدیریت شود، می‌تواند عاملی مثبت برای تحول اجتماعی و اقتصادی باشد.

بازتعریف مفهوم کار؛ پیامی برای آینده‌سازان

بی‌تردید، هوش مصنوعی برخی از بخش‌های اقتصادی را دچار دگرگونی خواهد کرد، اما توانایی بشر برای سازگاری، همچنان پابرجاست. اگر جوامع در آموزش، شبکه‌های حمایتی اجتماعی و سیاست‌هایی سرمایه‌گذاری کنند که دسترسی عادلانه به فرصت‌های جدید را فراهم آورد، می‌توانند منافع هوش مصنوعی را به‌درستی مهار و مدیریت کنند. همان‌طور که در انقلاب صنعتی نیز ترس از منسوخ‌شدن مشاغل وجود داشت که ترسی طبیعی، اما نادرست بود؛ اکنون نیز نباید تسلیم این ترس مدرن شویم. «ژوزف شومپیتر» (Joseph Schumpeter) اقتصاددان برجسته در نظریه «تخریب خلاق» (Creative Destruction) خود یادآور می‌شود که پیشرفت فناورانه همواره با چرخه‌هایی از نوسازی همراه بوده که در نهایت، رونق اقتصادی را به همراه می‌آورند. آینده، تنها در صورتی تیره خواهد بود که خود ما از شکل‌دادن فعالانه به آن غافل شویم.

اکنون که ربات‌ها و ماشین‌های هوشمند در حال در اختیار گرفتن فرایند تولید و خلق ارزش هستند، در آستانه تحولی بنیادین ایستاده‌ایم؛ تحولی که نیازمند سازوکارهایی نوین برای تقسیم ارزش است و سازوکارهایی که می‌توانند راه را برای ظهور یک الگوی نوین اقتصادی و کسب‌و‌کار هموار کنند. این دگرگونی، ما را وامی‌دارد تا درباره چیستی و معنای «کار» دوباره بیندیشیم؛ مفهومی که همین حالا هم در حال دگرگونی است و در آینده نیز بیشتر دگرگون خواهد شد.

کار نباید صرفاً ابزاری برای امرارمعاش باشد؛ بلکه در ذات خود، باید معطوف به حل چالش‌های انسانی، ارائه خدمات و کالاهای ضروری و تضمین کیفیت زندگی شرافتمندانه برای همگان باشد.

کیفیت زندگی، دربرگیرنده ژرف‌ترین ارزش‌های ما و تحقق مسیر منحصربه‌فرد هر فرد در زندگی‌اش است. کیفیت زندگی یعنی رفتن به دنبال رؤیاها، پرورش علایق و ساختن روابطی که زندگی را معنا می‌بخشند. در این بستر، اندیشه‌های پیشگامانه «کیت راوُرت» (Kate Raworth) در کتاب «اقتصاد دوناتی» (Doughnut Economics) اهمیت ویژه‌ای پیدا می‌کنند. او با جسارت، ما را به بازنگری در الگوهای اقتصادی فرامی‌خواند و پرسشی اساسی را مطرح می‌کند: «چگونه می‌توانیم اقتصادی که بر رشد بی‌وقفه استوار شده را به زیست‌بومی تبدیل کنیم که همه افراد جامعه، فارغ از نرخ رشد بتوانند در آن شکوفا شوند؟»
این پرسش، صرفاً یک سؤال اقتصادی نیست؛ بلکه دعوتی عمیق برای بازتعریف اولویت‌ها و ساخت آینده‌ای است که در آن، حاصل کار ما، نه فقط درآمد، بلکه رشد و توسعه فردی و اجتماعی باشد؛ آینده‌ای که در آن هیچ‌کس جا نماند.

این نکته نیز حیاتی است که تصور کار صرفاً به‌عنوان یک فعالیت درآمدزا، یک خطای بزرگ و تقلیل‌گرایانه است؛ خطایی که ارزش واقعی مشارکت در جامعه را کم‌رنگ می‌کند. ما نیازمند تعریفی گسترده‌تر از کار هستیم؛ تعریفی که همه فعالیت‌های معنادار؛ یعنی آن‌هایی که به بهبود کیفیت زندگی و خلق ارزش‌های پایدار منجر می‌شوند را به رسمیت بشناسد. این نگاه، آموزش را نیز به‌عنوان بستری برای پرورش جسم و ذهن برای آینده‌ای بهتر در برمی‌گیرد.

امروزه، چرخه بی‌وقفه رشد و طمع، اقتصاد را در چنگ خود گرفته است؛ چرخه‌ای که توهم گسترش بی‌پایان را ترویج می‌دهد. سود، به تنها معیار موفقیت کسب‌وکارها بدل شده، آن هم به بهای نابودی زیست‌بوم‌هایی که بقای ما به آن‌ها وابسته است. هم‌زمان، بوروکراسی خلاقیت را خفه کرده و سازمان‌ها را در ورطه سردرگمی انداخته است. برخی کارآفرینان، در پی سود بی‌نهایت، کسب‌وکارهای خود را به چیزی شبیه یک غده سرطانی بدل کرده‌اند که سلامت اقتصاد را تهدید می‌کند. در این میان، فشار برای تولید بیشتر، سریع‌تر و ارزان‌تر، سبب شده بُعد انسانی کار برای همان کارگرانی که خود مصرف‌کننده نیز هستند نادیده گرفته شود. افزایش بیکاری، کاهش قدرت خرید و افزایش بار اجتماعی، همگی به زیان جمعی منجر می‌شوند. اما واقعیتی ساده و تلخ در این میان نهفته است: «وقتی کار نباشد، اقتصاد هم نیست.»

این دست پیامدها تنها اقتصادی نیستند؛ بلکه عمیقاً اجتماعی‌اند. شکاف‌ها و قطب‌بندی‌های خطرناک در جوامع در حال شکل‌گیری‌اند؛ شکاف‌هایی که انسجام اجتماعی را تهدید می‌کنند و بذر ناآرامی را می‌کارند. اکنون زمان آن رسیده که نگاهی بنیادین به اقتصاد، کسب‌وکار، کار و ارزش‌های حاکم بر زندگی بیندازیم. در عصر سلطه ربات‌ها و ماشین‌های هوشمند، ما نیازمند سازوکارهایی نوین برای تقسیم ثروت تولیدشده از دل این فناوری‌ها هستیم. به بازاندیشی انقلابی در اقتصاد نیاز داریم؛ اقتصادی که مشارکت معنادار، شکوفایی فردی و اجتماعی و یافتن هدف را برای همه افراد جامعه ممکن سازد. این مسیر، آسان نخواهد بود. اما اگر با هم، با آغوشی گشوده، ذهنی باز و تعهدی مشترک گام برداریم؛ می‌توانیم آینده‌ای عادلانه‌تر، انسانی‌تر و پایدارتر برای جامعه رقم بزنیم.

میانگین امتیاز / 5. تعداد ارا :

مطالب پیشنهادی مرتبط

اشتراک در
اطلاع از
0 نظرات
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها

در جریان مهم‌ترین اتفاقات AI بمانید

هر هفته، خلاصه‌ای از اخبار، تحلیل‌ها و رویدادهای هوش مصنوعی را در ایمیل‌تان دریافت کنید.

[wpforms id="48325"]