
در باب اهمیت دادهها در دوران فناوری مدرن
عصر داده
«داده، نفت جدید است». این عبارت معروفترین و شاید مهمترین جمله در توصیف اهمیت دادهها در عصر فناوری است. در دنیای امروز، داده از «سوخت کمکیِ فناوری» به «دارایی راهبردی» بدل شده است.
داده بهعنوان منبعی حتی ارزشمندتر از نفت، داستانی از دگرگونی اقتصاد و فناوری در ۵۰ سال گذشته را روایت میکند. دگرگونیهایی که روزبهروز به داده ارزش بیشتری میبخشد و زیرساختهای فرامرزی آن؛ یعنی کابلهایی که در اعماق اقیانوسها کشیده شدهاند و ماهوارههایی که در فضا به دور زمین میچرخند، هدف سیاستهای ژئوپلیتیک و رقابتی جهانی برای قدرت شدهاند. در این میان، هوش مصنوعی نیز با شتابی بیسابقه، چرخه تولید-تحلیل-انبارش داده را بازآفرینی میکند که داده را به عنصری حیاتی بدل کرده است. گزارش « The Age of Data» تهیهشده در Hinrich Foundation و Visual Capitalist با نگاهی دادهمحور فرصتها، ریسکها و قواعد نوظهور این عصر ترسیم میکند.
دارایی نوین
دستبرقضا و به شکلی کاملاً مدرن، فراوانترین منبع جهان اکنون به حیاتیترین دارایی آن نیز تبدیل شده است. در دوران داده، روند تولید، جمعآوری، مبادله، تحلیل و حتی استفاده بهعنوان سلاح از داده روزبهروز روبهافزایش است و به سبب آن تصمیمهایی گرفته میشود که نهتنها شیوه زندگی و کسبوکار، بلکه مسیر تاریخ را تغییر میدهد.
توانایی انباشت و پردازش داده، قدرت ما را در توسعه ابزارهای هوش مصنوعی و شکلدهی به مسیر سیاستگذاریهای جهانی افزایش داده و داده را به کالایی تبدیل کرده که دقیقاً در نقطه تلاقی رقابت روبهرشد ملتها برای کسب قدرت جهانی قرار گرفته است.

روند تغییر
اما داده چگونه به منبعی ارزشمندتر از نفت تبدیل شد؟ بخش زیادی از پاسخ این پرسش در روندهای اغلب نادیدهگرفتهشده نیمقرن اخیر نهفته است:
- رشد خدمات بهعنوان ستون فقرات تجارت فرامرزی
- جهانیشدنی که این رشد را پشتیبانی کرد
- فناوریهایی که دیوارهای محدودکننده آن را فروریختند.
بااینحال یک پاسخ سادهتر هم وجود دارد؛ داده راهی دقیقتر و بهروزتر برای ارزشگذاری خدمات فراهم کرد. اما چالش دیدگاه خدمات بهعنوان موتور تجارت جهانی، مشکل جدید نیست و ریشههایی تاریخی دارد. حتی امروزه و در نهادهای چندجانبهای مانند سازمان تجارت جهانی (World Trade Organization)، تمرکز بر تجارت، پیش از هر چیز دیگری معطوف به کالاهای صرفاً فیزیکی است.

چالش تاریخی
حتی «آدام اسمیت» (Adam Smith)، اقتصاددان اسکاتلندی و بنیانگذار اندیشه اقتصاد بازار قرن ۱۸ میلادی نوشت: «خدمتکاران انسانی… فاقد هرگونه ارزش تولیدی». اسمیت بیرحم نبود. وی در همان پاراگراف از کتاب «ثروت ملل» (An Inquiry into the Nature and Causes of the Wealth of Nations)، در ارزیابی کماهمیت شمردن خود، حتی کار حاکم وقت (پادشاه جورج سوم) و تمام مقامهای قضایی، ارتش و نیروی دریایی را هم بهعنوان «کارگران غیرمولد» دستهبندی کرده بود.
البته اسمیت چندان هم جمهوریخواه نبود. او این دیدگاه را صرفاً به این دلیل مطرح کرد که راه مناسبی برای تعیین و تبدیل ارزش خدمات به واحدهای مبادله و بهتبع آن، در تجارت نمیدید. یک خدمت ارائه میشود، بلافاصله از میان میرود، و نمیتوان ارزش آن را مانند یک کالای فیزیکی به شکلی قابلاعتماد و موثق ثبت و محاسبه کرد. در آن دوران، خدمات اساساً قابلیت صادرات به خارج از کشور را هم نداشتند.
اما اسمیت نمیتوانست پیشبینی کند که در قرنهای بعد چه اتفاقی خواهد افتاد. نخست، صلح پس از جنگ موانع مهاجرت و انتقال بینالمللی پول را برداشت و ارائهدهندگان خدمات مانند پرستاران، وکلا و غولهای فناوری توانستند خدمات خود را در سطح جهانی ارائه کنند. سپس، فناوری اقتصاد جهانی را دگرگون کرد و با آن، «عصر داده» فرارسید. اکنون نهتنها میتوان خدمات را با استفاده از داده قیمتگذاری و محاسبه کرد، بلکه خودِ داده نیز هر چه بیشتر به کالایی قابلمبادله تبدیل شده است.

از اقتصاد کالامحور به اقتصاد دادهمحور
امروزه داده زیربنای یک بخش خدماتی به ارزش ۴ تریلیون دلار است که دو سوم اقتصاد جهانی، نیمی از تجارت جهانی (بر مبنای ارزش افزوده) و نیمی از اشتغال جهانی را شامل میشود. هیچیک از این اقدامات تجاری مبتنی بر خدمات بدون داده انجام نمیشود و هیچیک بدون نوعی جهانیشدن آرام که همچنان در دنیای خدمات ادامه دارد و رشد میکند، ممکن نبود؛ آن هم در برابر چشمان رهبران سیاسی که مشغول پرتاب تعرفه به سمت یکدیگرند. در دنیای فناوری امروزی، داده «واحد سنجش و قیمتگذاری خدمات» و خود به یک «کالای قابلمبادله» تبدیل شده است. این جابهجایی پارادایمی، روایت «داده ارزشمندتر از نفت» را از استعاره به واقعیت نزدیک میکند.
در سطح عرضه، سیر تاریخی فناوری از خط میخی و کاغذ گرفته تا اینترنت و مدلهای مولد، در نهایت به انباشت تصاعدی دانشِ کُدگذاریشده انجامیده است. در سطح تقاضا نیز تصمیمگیریهای دولتها و شرکتها به طور فزایندهای دادهمحور شده است؛ از قیمتگذاری ریسک و مبارزه با تقلب گرفته تا بهینهسازی زنجیره تأمین و حتی سیاستگذاری عمومی. هوش مصنوعی مولد نیز چرخهای خودتقویتگر ایجاد کرده است. برای بهبود مدلها به دادههای بیشتر و متنوعتر نیاز است و خروجی مدلها نیز دادههای تازهای تولید میکند که خود، خوراک ورودی آموزش و ارزیابی مدلهای مولد میشود.

اهمیتی فرامرزی
جریان فرامرزی داده پیشران نوآوری و تجارت است، اما با امنیت ملی و حاکمیت فناوری نیز گره خورده است. کشورها برای «خودبسندگی دادهای» و کنترل جریانها، به بومیسازی و محدودیتهای انتقال روی آوردهاند و نتیجه آن ناهماهنگی هنجارها و الزامات سازگاری بنگاههای چندملیتی است. در نقشه محدودیتها، ایالات متحده، کانادا و استرالیا انعطاف بیشتری نشان میدهند درحالیکه چین و روسیه سختگیرانهترین چارچوبها را دارند.
اما هماکنون که ابرقدرتها بر سر مهار و کنترل بهترین فناوریها با یکدیگر میجنگند و رقابت دارند، داده همچنان در بیش از ۶۰۰ کابل زیردریایی در اعماق اقیانوسها جریان دارد. داده میان آسمان و زمین، به سمت و از سوی ماهوارههایی که بهدور زمین میچرخند، جابهجا میشود. داده روزبهروز سهم بیشتری از انرژی و آب در مقایسه با سایر منابع را به خود اختصاص میدهد.
روزگاری که آدام اسمیت مینوشت «ارزش کار خدمتکاران در همان لحظه تولید نابود میشود» دیگر به سر آمده است. در دوران داده، این خدمتکار میتواند در نهایت به ارباب تبدیل شود.

دریافت نسخه فارسی گزارش «عصر داده»، ترجمهشده در «رسانه تخصصی هوش مصنوعی هوشیو»