ابرهوش مصنوعی چه تاثیری بر آینده اقتصاد خواهد داشت؟
اقتصاد ابرهوش مصنوعی
ما دورههای مختلفی از رشد و رکود اقتصادی را تجربه کردهایم، اما با ظهور مدلهای هوش مصنوعی اقتصاد چگونه تغییر خواهد کرد؟ آیا ما با خطر از دست دادن شغلهایمان مواجه خواهیم شد؟
مدیران فناوری در سیلیکونولی اعتقاد دارند در حال حاضر بشر دقیقاً در آستانه چنین لحظهای قرار دارد؛ زیرا تنها در عرض چند سال آینده هوش مصنوعی در تمام وظایف شناختی، عملکردی بهتر از یک انسان با هوش متوسط خواهد داشت. حتی اگر احتمال صحت این پیشبینی را خیلی بالا ندانید، باز هم باید پیامدهای چنین ادعایی را بهدقت بررسی کرد. اگر این پیشبینی به حقیقت بپیوندد، تأثیرات آن میتواند همتراز با بزرگترین تحولات در تاریخ اقتصاد جهان باشد. مجله «The Economist» در جدیدترین نسخه خود (July 26th 2025) در گزارشی با عنوان «The economics of superintelligence» که طرح جلد این شماره نیز هست، به بررسی این موضوع پرداخته است.
رشد انفجاری
از زمان جهشهای بزرگ تقریباً یک دهه پیش، تواناییهای هوش مصنوعی بارها و به طرز خیرهکنندهای فراتر از پیشبینیها ظاهر شدهاند. امسال، مدلهای زبانی بزرگ OpenAI و Google DeepMind در المپیاد جهانی ریاضی موفق به کسب مدال طلا شدند؛ اتفاقی که کارشناسان در سال ۲۰۲۱ پیشبینی کرده بودند تا ۱۸ سال آینده رخ نخواهد داد. این مدلها روزبهروز بزرگتر میشوند؛ هم به دلیل رقابت داغ میان شرکتهای فناوری که معتقدند «برنده همه چیز را میبرد» و هم بهخاطر رقابت میان چین و آمریکا که هر دو از دوم شدن میترسند، زیرا آن را یک شکست راهبردی میدانند. پیشبینی میشود تا سال ۲۰۲۷، امکان آموزش مدلی با هزار بار منابع محاسباتی بیشتر نسبت به GPT-4 فراهم شود.
اما این پیشبینیها درباره توانمندیهای هوش مصنوعی در سال ۲۰۳۰ یا ۲۰۳۲ چه میگوید؟ بسیاری نگران آیندهای فاجعهبار هستند که در آن تروریستها با کمک هوش مصنوعی سلاحهای زیستی میسازند و میلیاردها انسان را میکشند یا رباتی که از کنترل خارج شده و بر انسانها غلبه میکند. واضح است که چرا این خطراتی تا این اندازه توجهات را به خود جلب کردهاند؛ اما این سناریوهای آخرالزمانی باعث میشوند کمتر به تأثیرات فوری، محتمل، قابلپیشبینی و به همان اندازه شگفتانگیز هوش مصنوعی غیرآخرالزمانی توجه شود.
تا پیش از قرن ۱۸ میلادی، اقتصاد جهان به طور میانگین تنها ۸ درصد در هر قرن رشد میکرد. اگر کسی آینده پس از آن را پیشبینی میکرد، دیوانه به نظر میرسید. اما در ۳۰۰ سال بعدی و با آغاز انقلاب صنعتی، رشد اقتصادی به میانگین ۳۵۰ درصد در هر قرن رسید. این جهش اقتصادی سبب کاهش مرگومیر و افزایش نرخ زادوولد شد. جمعیتهای بزرگتر ایدههای بیشتری داشتند و این خود شتاب رشد اقتصادی را بیشتر کرد. اما ازآنجاییکه باید نیروی انسانی نیز دخیل میشد، این چرخه رشد کمی کند بود. در نهایت، با افزایش ثروت، مردم تصمیم گرفتند تعداد فرزندان کمتری داشته باشند و همین مسئله سبب شد تا کیفیت سطح زندگی افزایش یابد و رشد اقتصادی با نرخ ثابتی در حدود ۲ درصد در سال ادامه پیدا کند.
برندهها و بازندهها
هوش مصنوعی با هیچکدام از محدودیتهای جمعیتی که در گذشته رشد اقتصادی را کند میکردند، روبهرو نیست. متخصصان پیشبینی میکنند که این فناوری میتواند سرعت اکتشاف و نوآوری را به طرز چشمگیری افزایش دهد. سم آلتمن، مدیرعامل OpenAI، انتظار دارد که هوش مصنوعی در سال آینده میلادی توانایی تولید «بینشهای بدیع» را بهدست آورد. مدلهای هوش مصنوعی همین حالا هم در ساخت مدلهای بهتر به کار گرفته میشوند. برخی پیشبینی میکنند که تا سال ۲۰۲۸، این مدلها فرایند بهبود خود را نیز به طور مستقل مدیریت خواهند کرد.
از همین رو، احتمال وقوع یک انفجار اقتصادی دوم نیز وجود دارد. اگر توان پردازشی بتواند بدون دخالت انسان پیشرفتهای فناورانه ایجاد کند و بخش زیادی از منافع و صرفهجوییهای اقتصادی آن مجدداً در ساخت ماشینهای قدرتمندتر سرمایهگذاری شود، روند انباشت ثروت سرعتی بیسابقه به خود خواهد گرفت. اقتصاددانان سالهاست که راجعبه منطق بیرحم و ریاضیوار خودکارسازی فرایند ایدهپردازی تحقیق میکنند. بر اساس پیشبینی اخیر اندیشکده مثبتنگر «Epoch AI»، زمانی که هوش مصنوعی بتواند ۳۰ درصد کارها را انجام دهد، رشد اقتصادی سالانه از ۲۰ درصد فراتر خواهد رفت.
معتقدان دوآتشه، از جمله ایلان ماسک، بر این باورند که هوش مصنوعی خودبهبوددهنده، منجر به ظهور ابرهوش (Superintelligence) خواهد شد. در این صورت، بشر بهتمامی ایدههای ممکن از جمله ایدههایی برای ساخت بهترین رباتها، موشکها و رآکتورهای هستهای دست خواهد یافت. دیگر محدودیتی از سوی منابع انرژی یا حتی طول عمر انسان وجود نخواهد داشت و تنها محدودیت باقیمانده برای اقتصاد، قوانین فیزیک خواهد بود.
اما حتی بدون درنظرگرفتن چنین اعتقاداتی هم میتوان پیامدهای حیرتانگیز هوش مصنوعی را تصور کرد. بهعنوان یک آزمایش ذهنی، فقط به یک گام کوچک تا سطح هوش انسانی فکر کنید. در بازار کار، هزینه استفاده از توان پردازشی برای انجام یک وظیفه، سقف دستمزدی را تعیین میکند که میتوان به یک انسان برای انجام همان کار پرداخت؛ اما چرا باید به یک کارگر بیشتر از رقیب دیجیتالش حقوق داد؟ در این میان، تعداد اندکی از متخصصان که مهارتهایشان قابل خودکارسازی نیست و میتواند مکمل مستقیم هوش مصنوعی باشد، دارای مزیت رقابتی خواهند بود. احتمالاً تنها کسانی که بیشتر از این متخصصان از پیشرفتهای فناوری منتفع میشوند، صاحبان سرمایهگذاریهای مرتبط با محصولات هوش مصنوعی خواهند بود؛ سرمایههایی که سهم روزافزونی از خروجیهای اقتصادی را به خود اختصاص خواهند داد.
سایر افراد ناچار خواهند بود خود را با شکافهای باقیمانده در تواناییهای هوش مصنوعی و الگوهای مصرف ثروتمندان جدید وفق دهند. در هرجایی که محدودیتهایی در اتوماسیون و نیروی انسانی وجود داشته باشد، احتمال رشد سریع دستمزدها وجود دارد. این پدیده که به آن «بیماری هزینه» (Cost Disease) گفته میشود، ممکن است بهقدر قوی و همهگیر شود که رشد شتابزده تولید ناخالص داخلیِ رسمی را محدود کند، حتی درحالیکه ساختار واقعی اقتصاد در حال دگرگونی است.
الگوهای تازهای از فراوانی و کمبود، خود را در قیمتها نشان خواهند داد. هر چیزی که هوش مصنوعی بتواند در تولیدش نقش داشته باشد؛ از کالاهای تولیدی در کارخانههای تمامخودکار گرفته تا محتوای دیجیتال و سرگرمی، با کاهش شدید ارزش مواجه خواهند شد. شاید انسانها مجبور شوند با هوشهای مصنوعی برای زمین و انرژی رقابت کنند؛ ولی اگر نگران ازدستدادن شغلتان به دست هوش مصنوعی هستید، دستکم میتوانید به فراوانی اینگونه کالاها امیدوار باشید. اما در هر جایی که همچنان به انسان نیاز باشد، «بیماری هزینه» ممکن است خود را نشان دهد.
چهره جدید اقتصاد جهان
این دگرگونی اقتصادی، در بازارهای مالی نیز انعکاس خواهد یافت. ممکن است شاهد نوسانات شدید بین سهام شرکتها باشیم، چرا که مشخص میشود کدامیک برنده رقابتهای تمامبرد (Winner Take All) هستند. میل سیریناپذیری برای سرمایهگذاری به وجود خواهد آمد؛ هم برای تولید توان پردازشی بیشتر و هم برای همگامسازی زیرساختها و کارخانهها با سرعت رشد اقتصادی. همزمان، میل به پسانداز برای آینده ممکن است کمرنگ شود؛ زیرا مرددم و بهویژه ثروتمندانی که بیشترین پسانداز را دارند، انتظار درآمدهای بسیار بیشتر را خواهند داشت.
برای متقاعدکردن مردم به سرمایهگذاری، احتمالاً نیاز به نرخ بهره بسیار بالاتری خواهد بود؛ نرخهایی چنان بالا که شاید قیمت داراییهایی حتی با وجود رشد اقتصادی انفجاری با سررسید بلندمدت کاهش یابد. هرچند اقتصاددانان در این مورد اتفاقنظر ندارند؛ اما در برخی مدلها، نرخ بهره همپای نرخ رشد یا حتی بیشتر افزایش مییابد. در یک سناریوی انفجاری، ممکن است به تأمین مالی مجدد بدهیها با نرخهای ۲۰ تا ۳۰ درصدی نیاز باشد. حتی بدهکارانی که درآمدشان بهسرعت در حال افزایش است، ممکن است آسیب ببینند و کسانی که درآمدشان با این رشد مهارناپذیر همسو نیست، بهسختی تحتفشار قرار خواهند گرفت. کشورهایی که قادر یا مایل به بهرهگیری از جهش هوش مصنوعی نباشند، ممکن است با فرار سرمایه مواجه شوند. در هرجایی نیز ممکن است بیثباتی اقتصاد کلان به وجود آید؛ زیرا با هجوم مردم به خرجکردن ثروتهای پیشفرض و کندی واکنش بانکها در افزایش نرخ بهره، تورم از کنترل خارج شود.
این سناریو سرگیجهآور است. آیا بشریت از عهدهاش برمیآید؟ پیشازاین هم دورههایی از شتابگیری رشد اقتصادی وجود داشته، اما در دوران انقلاب صنعتی، هنوز دموکراسی فراگیر وجود نداشت؛ لادایتها (Luddite) بهعنوان معروفترین مخالفان فناوری در طول تاریخ حتی حق رأی نداشتند. حتی اگر میانگین دستمزدها بهشدت افزایش یابد، نابرابری بیشتر میتواند منجر به مطالبه برای بازتوزیع ثروت شود. دولتها همچنین ابزارهای نیرومندتری برای نظارت و کنترل بر مردم در اختیار خواهند داشت. در نتیجه، فضای سیاسی بیثبات خواهد شد و دولتها ناچار خواهند بود همهچیز؛ از استاندارهای مالیاتی گرفته تا نظام آموزش و حفاظت از حقوق مدنی را از نو بازنگری کنند.
با اینهمه، ظهور ابرهوش باید موجب شگفتی شود. «داریو آمودی» (Dario Amodei)، مدیرعامل شرکت Anthropic باور دارد هوش مصنوعی به درمان بیماریهایی کمک خواهد کرد که پیشتر لاعلاج تلقی میشدند. اگر این شتاب در ابتدای راه خود باشد، باید آن را ادامه یک معجزه بلندمدت دانست؛ معجزهای که تنها با آغوش گشودن برای دگرگونی ممکن خواهد شد. حتی اگر روزی هوش انسانی پشت سر گذاشته شود، بشریت همچنان به خرد و بینش نیاز خواهد داشت.