هوش مصنوعی چه تاثیری روی اکوسیستم کسب و کارها میگذارد؟
هماکنون بیش از 50 سال است که هوش مصنوعی در اکوسیستم کسب و کارها حضور دارد. از این جمله میتوان به رایانه شرکت IBM یعنی Deep Blue اشاره کرد که توانست قهرمان شطرنج دنیا را در این بازی شکست دهد. حدود 20 سال پس از شگفتیآفرینی این رایانه و به لطف میلیاردها دلار سرمایهای که صرف هوش مصنوعی شده است، این فناوری امروز به بخشی جداییناپذیر در کسبوکارهایی تبدیل شده که به دنبال کسب سود هستند. بخشهای بانکداری، مالی، بیمه و خردهفروشی پیش از همه پیشبینی کردند که هوش مصنوعی موتور رشد اقتصادی را راه خواهد انداخت و به همین دلیل اکثر فرصتهای موجود در حوزه هوش مصنوعی را تا به امروز ازان خود کردهاند.
پذیرش اولیه
شرکت آمازون یکی از اولین پذیرندگان فناوری هوش مصنوعی است که ابتدا هوش مصنوعی را در سیستم پیشنهاددهنده خود به کار گرفت. این سیستم با درک و شناسایی علایق و رفتارهای هر کاربر، رفتار آتی وی را پیشبینی کرده و بر اساس آن محصولاتی را به وی پیشنهاد میدهد. آمازون در سال 2012 سیستم پیشنهاددهنده خود را با همه مراحل فرایند خرید محصولات (از جستوجوی محصول تا پرداخت هزینه) ادغام کرد.
شرکت McKinsey & Company برآورد کرده که 35% از فروش آمازون نتیجه پیشنهاداتی است که توسط این سیستم داده میشوند. یکی دیگر از شرکتهایی که خیلی سریع هوش مصنوعی را پذیرفت و با تمام توان در حوزه فناوریهای مبتنی بر داده فعالیت میکند، شرکت IBM است. مدیرعامل این شرکت خانم جینی رومِتی، پیشبینی کرده است که ارزش بازار رایانش شناختی (منظور فناوریهای مبتنی بر یادگیری ماشین از قبیل تشخیص گفتار، تحلیل احساسات، تشخیص چهره، برآورد ریسک، تشخیص فعالیتهای کلاهبرداری و غیره میباشد) تا سال 2025 به 2 تریلیون دلار خواهد رسید.
کاربردها
در پژوهشی که توسط واحد هوش مجله مشهور اکونومیست (Economist) در سال 2020 انجام گرفت، مشخص شد که تحلیلهای پیشبینانه توسط اکثر بخشهای اقتصادی به کار گرفته میشوند و اصلیترین حوزه کاربردی هوش مصنوعی هستند. پس از تحلیلهای پیشبینانه، دستیاران مجازی (از جمله چتباتها)، تحلیل تصویر و اتوماسیون فرایندها به کمک رباتیک بیشترین کاربرد را در دنیای امروز دارند.
تحلیلهای پیشبینانه و تجویزی دادهها را به اطلاعات کاربردی تبدیل میکنند که سوخت موتور رشد را تامین خواهند کرد. سادهسازی فرآیندهای مدیریت موجودی و زنجیره عرضه به تنهایی توانسته میلیاردها دلار از هزینههایی که خردهفروشان مثل آمازون و Walmart صرف انبار کردن کالاها میکردند، بکاهد. شرکت Telecom و سایر شرکتهای ارائهدهنده خدمات نیز با به کارگیری الگوریتمهای تقسیمبندی مشتریان و تحلیل میزان ریزش مشتریان توانستهاند رضایت مشتریان خود را تا حد زیادی افزایش دهند. آمار حاکی از این هستند که بازاریابی هوش مصنوعی نیز با استفاده از بازاریابی هدفمند محصولات و خدمات تاثیر به سزایی در رشد درآمد شرکتها داشته است.
معیارهای سنجش موفقیت
معیارهای سنجش موفقیت بهکارگیری هوش مصنوعی و بازگشت سرمایه در هر بخش متفاوتند. اما در مجموع کاهش هزینههای عملیاتی اولین و ملموسترین منفعتی است که هوش مصنوعی برای صنایع و بخشهای مختلف به همراه داشته است. افزایش رضایت مشتریان یا سهامداران، تشخیص و پیشگیری از فعالیتهای کلاهبرداری و توانمند کردن بنگاهها در توسعه محصولات، خدمات و حتی ایجاد بازارهای جدید بازگشت سرمایه بلندمدتی است که سازمانها امروز از سرمایهگذاریهای پیشین خود در هوش مصنوعی به دست میآورند.
چالشها
برای بسیاری از سازمانها، پذیرش عمیقتر و بیشتر هوش مصنوعی به معنای تغییر پارادایم در حوزه مدیریت و فرهنگ سازمانی است. طی این فرایند، کارمندان بیمهارت یا کممهارت احساس خطر میکنند، چرا که اتوماسیون فرایندها، کارهای ساده و به اصطلاح دستی را حذف خواهد کرد. این ترس از اتوماسیون را میتوان با آموزش نیروی کار و آماده کردن آنها برای نقشها و مسئولیتهای جدید آرام کرد. از آنجا که ورود به حوزه هوش مصنوعی نیازمند سرمایهگذاریهای هنگفت میباشد، یکی دیگر از موانعی که سازمانهای کوچک یا متوسط با آن مواجهند، هزینه سرمایهگذاری در هوش مصنوعی است.
به این ترتیب، پیشتازان و پردرآمدترین شرکتهای هر صنعت قادر خواهند بود زودتر از سایرین وارد این حوزه شوند. این امر به خودی خود باعث بزرگتر شدن شکاف بین آنها و رقبای کوچکتر خواهد شد. در هر حال، شرکتهایی که فناوری و سیستمهای قدیمی سد راه آنان شدهاند، چارهای جز جذب دورهای سرمایه و بهکارگیری تدریجی هوش مصنوعی در اکوسیستم کسب و کارها خود نخواهند داشت.
نتیجهگیری
با وجود بیش از 25 میلیون عدد دستگاه مجهز به اینترنت اشیاء و گوشیهای هوشمند بیشماری که هر روزه درحال جمعآوری اطلاعات هستند، کسبوکارهای سنتی مجبورند خود را با تغییرات مداوم دنیای فناوری وفق دهند و همین مسئله باعث شده بهکارگیری هوش مصنوعی در اکوسیستم کسب و کارها به امری غیرقابل اجتناب تبدیل شود.