زندگی مصنوعی و پرسشهای باز آن از منظر هوش مصنوعی
حدود بیست سال قبل، اندیشمندان و استعدادهای برتر سراسر دنیا در هفتمین کنفرانس بینالمللی هوش مصنوعی دور هم جمع شده و مسیری را آغاز کردند که هدفش، تدوین مجموعهای جامع از پرسشهای باز در مورد زندگی مصنوعی بود. در این رویداد، دانشگاهیان، اساتید و متخصصان در مورد مسائل گوناگون به بحث نشسته و بعد از تبادل نظر، فهرستی جمعآوری کردند که جلوتر خواهیم دید. ماهیت این مسائل طیفی گسترده دارند و لزوماً شامل اهداف کوتاهمدت یا آسان نمیشوند.
حل برخی از این چالشها ممکن است به چندین قرن زمان نیاز داشته باشد. تا بدین لحظه که بیست سال از زمان تهیه این فهرست میگذرد، تنها به حل چند مورد اول نزدیک شدهایم. هدف همهی این مسائل، تقویت و غنیسازی حوزهی «زندگی مصنوعیArtificial Life » است. این فهرست را شاید بتوان از بعضی لحاظ با فهرست مسائل هیلبرت مقایسه کرد: مجموعه مسائلی که ریاضیدان معروف آلمانی، دیوید هیلبرت، در سال 1900 منتشر کرد. تأثیرگذاری این مسائل روی پیشرفت ریاضیات در قرن بیستم به اثبات رسیده است.
مجموعه مسائل (یا چالشهای) مذکور با جزئیات کامل در مقالهی «مسائل باز زندگی مصنوعیOpen Problems in Artificial Life »، از پژوهشگران MIT (مؤسسه فناوری ماساچوست)، بیان شده است. با این حال، مقالهی مذکور پر از اصطلاحات فنی و کلمات تخصصی بوده و خواندن آن مستلزم مهارتی پیشرفته در درک مطالب به زبان انگلیسی است. نوشتار حاضر قصد دارد در عین حفظ پیچیدگی مسائل، ایدهها و مفاهیم مهم و برجستهی این مقاله را به زبانی ساده بازگو کند. تمرکز اصلی این نوشتار، همانطور که از عنوانش بر میآید، بر ارتباط مسائل زندگی مصنوعی به هوش مصنوعی است.
زندگی مصنوعی در مقایسه با هوش مصنوعی
زندگی مصنوعی (Alife) و هوش مصنوعی (AI) دو حوزهی بسیار متفاوت هستند. مطالعه و بررسی چالشهای مذکور نیازمند درکی درست از شباهتها و تفاوتهای بین این دو حوزه است.
زندگی مصنوعی
زندگی مصنوعی، مطالعه و بررسی زندگی و فرآیندهای شبهزیستی با تکیه بر علوم کامپیوتر، رباتیک و بیوشیمی میباشد. محققان این حوزه اصول بنیادی «زندگی» را مورد مطالعه قرار داده و تلاش میکنند از گام اول، سیستمهایی زنده تولید کنند. زندگی مصنوعی با حوزههای گوناگون ارتباط دارد، اما بیشتر از همه متکی بر زیستشناسی و شیمی است.
هوش مصنوعی
هدف از مطالعات هوش مصنوعی کشف این نکته است که هوش، به خصوص هوش انسانی، را چطور میتوان در سیستمی مصنوعی بازآفرینی یا شبیهسازی کرد.
توصیف دقیقتری هم از هوش مصنوعی وجود دارد: خودکارسازی مسائلی که انسانها برای انجام آنها نیاز به هوش دارند. بیشتر محققان این حوزه در عصر حاضر، به جای بازآفرینی هوش واقعی، بر «خودکارسازی هوشمند» تمرکز دارند.
برای مثال، یک سیستم هوش مصنوعی شطرنج میتواند بهترین بازیکنهای دنیا را شکست دهد. سیستمهای هوش مصنوعی شاید بتوانند هوش انسانی را در مسئلهای خاص شکست داده و بر آن غلبه کنند؛ اما آیا این کافی است تا آنها را هوشمند بخوانیم؟ سؤالات مهمتری که باید در ذهن داشت اینها هستند: آیا هوش مصنوعی متوجه حرکاتش هست؟ آیا از تجارب خود میآموزد؟ آیا سیستم هوش مصنوعی میفهمد که برندهی بازی شده است یا تنها از چند خط کد پیروی میکند؟
شملزر معتقد است: «آموزش درک تفاوتهای بین تصویر گربه و اسب یا حتی انواع نژادهای سگ به کامپیوترها کار زمانبری است و به تلاش نیاز دارد؛ با این حال، در نهایت، سیستم آنچه را میبیند نمیفهمد و نمیتواند از تجاربش آموخته یا بر اساس آنها تصمیمی بگیرد.»
این نوع از هوش مصنوعی به عنوان هوش مصنوعی باریک یا ANI یا هوش مصنوعی ضعیف شناخته میشود. سیستمهای ANI به نحوی برنامهنویسی میشوند که مسئلهای خاص را به انجام برسانند و هرچه در تکمیل این مسئله از انسانها بهتر عمل کنند، موفقتر به نظر میآیند. گوگل ترنسلیت یا Siri نمونههایی از سیستمهای ANI دنیای واقعی هستند.
«یادگیری ماشین» و «یادگیری عمیق» روشهایی پرطرفدار برای خودکارسازی هوشمند به شمار میروند. این تکنیکها متکی بر جمعآوری و تحلیل داده هستند. این نوع راهکارها نیز در گروه هوش مصنوعی ضعیف قرار میگیرند.
آنچه مدنظر انسانهاست و در هزاران هزار کتاب و فیلم و … به تصویر کشیده شده است، هوش مصنوعی عمومی یا AGI است که با عنوان هوش مصنوعی قوی نیز شناخته میشود. سیستمهای AGI، هوشی برابر با هوش انسانی از خود به نمایش میگذارند و میتوانند هرگونه مسئلهی ذهنی که انسانها قادر به حل آن هستند را حل کنند. هوش مصنوعی قوی، خودآگاه است؛ بدین معنی که احساس و عواطف داشته و نسبت به خودش درک دارد.
خلاصهای از نکات مهم تا بدینجا
- فناوریهای موجود (خودکارسازی هوشمند و …) از نوع هوش مصنوعی باریک یا ANI هستند. این نوع سیستمها در تکمیل مسائل مشخص، عملکرد بسیار خوبی دارند.
- هوش مصنوعی عمومی یا AGI عملکردی در سطح هوش انسانی دارد.
- هوش مصنوعی هوشمند است اما لزوماً زنده نیست.
- زندگی مصنوعی لزوماً همواره هوشمند نیست.
- مطالعهی هوش مصنوعی و همچنین زندگی مصنوعی، مستلزم داشتن درکی بنیادین از ماهیت هوش و مغز انسان میباشد.
نکات نهایی
- همانطور که در قسمت مقدمه بیان شد، چالشهای مذکور اهداف کوتاهمدت نیستند. این چالشها گسترده هستند، چون باید به عنوان چارچوبی عمل کنند که آن جنبههای زندگی مصنوعی که نیاز به پیشرفت و تحقیق بیشتری دارند را در خود جای دهند.
- بسیاری از مباحث مطرح شده در مورد هوش مصنوعی و زندگی مصنوعی، در حد نظریه و حدس و گمان است، نکتهای که با توجه به ذات آیندهنگر این مسائل، قابل درک به نظر میرسد. بنابراین باید این نکته را مدنظر داشت که عمدهی آنچه مورد بحث قرار میگیرد، طی چندین قرن آینده نیز محقق نخواهد شد.
- ساخت هوش مصنوعی هوشمند مستلزم درکی اساسی و محکم از هوش طبیعی و مغز انسان است (امری که تا کنون محقق نشده است). تداخل و همپوشانی هوش مصنوعی و زندگی مصنوعی نیز در این نقطه اتفاق میافتد: زندگی مصنوعی نیازمند درک هوش است.
- وقتی صحبت از هوش مصنوعی میشود، آنچه بیشتر ما تصور میکنیم AGI است. AGI یا هوش مصنوعی عمومی به هدف حقیقی هوش مصنوعی نزدیکتر است.
مجموعه چالشهای باز
مسائل فهرست مذکور را میتوان در این سه دستهی کلی طبقهبندی کرد:
- زندگی چطور از اجسام بیجان نشأت میگیرد؟ (I)
- مزایا و محدودیتهای بالقوهی سیستمهای زنده چه هستند؟ (II)
- ارتباط زندگی با ذهن، ماشین و فرهنگ چیست؟ (III)
در این قسمت، چالشها را نام برده و دستهای که به آن تعلق دارند را مشخص میکنیم:
- تولید ارگانیسم آزمایشی مولکولی در شرایط آزمایشگاهی (I)
- دستیابی به زندگی در مواد شیمیایی مصنوعی در کامپیوتر (I)
- تعیین اینکه آیا موجودات زندهی جدید اساساً میتوانند وجود داشته باشند یا خیر (I)
- شبیهسازی سراسر چرخهی زندگی ارگانیسم تکسلولی (I)
- توضیح اینکه قوانین و نمادها چطور از پویاییهای فیزیکی سیستمهای زنده تولید میشوند (II)
- تعیین آنچه در تکامل بیانتهای زندگی، غیرقابل اجتناب است (II)
- تعیین حداقل شرایط لازم برای تکامل سیستمهای جزئی تا عمومی (II)
- ساخت چارچوبی رسمی برای سلسلهمراتب پویایی در مقیاسهای گوناگون (II)
- پیشبینی پیامدها و نتایج تکاملی دستکاری ارگانیسمها و اکوسیستمها (II)
- تدوین نظریهای در مورد پردازش، گردشکار و تولید اطلاعات لازم برای تکامل سیستمها (II)
- ظهور هوش و ذهن در یک سیستم زندگی مصنوعی (III)
- ارزیابی نقش ماشینها در تحول عمدهی بعدی زندگی (III)
- ساخت مدلی کمی از تبادل و تعامل بین تکامل زیستی و فرهنگی (III)
- نهادینهسازی اصول اخلاقی زندگی مصنوعی (III)
در قسمت بعدی، هر کدام از این مسائل را با نگاهی دقیقتر بررسی میکنیم.
زندگی چطور از موجودات بیجان نشأت میگیرد؟
-
تولید ارگانیسم مولکولی در شرایط آزمایشگاهی
هدف این چالش، تولید ارگانیزمی مولکولی در آزمایشگاه است که قابلیت تولیدمثل/تکثیر داشته، قادر به خودنگهداری (دریافت انرژی از محیط) بوده، تحت تغییرات تکاملی قرار گرفته و در نهایت از بین برود.
بدیهی است که قبل از غلبه بر چالشهای دشوارتر، ابتدا باید از گامهای ساده عبور کرد. هدف اصلی زندگی مصنوعی، تولید زندگی از نقطهی شروع است و بدین منظور، همانطور که عقل سلیم حکم میکند، باید از ایجاد سادهترین شکل زندگی شروع کرد.
شاید برای افراد علاقهمند به هوش مصنوعی، این چالش چندان مرتبط با این حوزه به نظر نرسد. اما این نکته را باید در ذهن داشت که برای دستیابی به هوش مصنوعی هوشمند، باید از گامهای کوچک شروع کرده و به تدریج، به درک و دانش به دست آمده افزود.
-
دستیابی به زندگی در مواد شیمایی مصنوعی در کامپیوتر
عبارت «به صورت کامپیوتری» حاکی از اجرای نوعی مدلسازی یا شبیهسازی کامپیوتری است.
هدف این چالش، بازآفرینی خودکار زندگی در یک محیط کامپیوتری است. بدین منظور، ابتدا باید از شکلگیری زندگی روی کرهی زمین آگاه بود. اما متأسفانه، این مسئله همچنان از اسرار علمی به شمار میرود. نظریات فراوانی در مورد شکلگیری زندگی میلیاردها میلیارد سال قبل مطرح شدهاند، اما هیچ کدام اثبات علمی محکمی ندارند.
در حوزهی هوش مصنوعی نیز سؤالاتی مرتبط مطرح میشود: اولین هوش مصنوعی هوشمند چطور پدید خواهد آمد؟ آیا مثل برنامههای کامپیوتری نیاز به راهاندازی دارد یا باید به نحوی آن را تولید کرد؟ آیا محصول رویدادی خاص است؟
این نکته را هم باید در نظر گرفت که در حال حاضر، خاصیت «هوشمند بودن» تنها در اختیار موجودات زنده قرار دارد. هنوز مسائل فراوانی هستند که درکی از آنها نداریم؛ برای مثال، اصلاً نمیدانیم که موجودات غیرجاندار هم میتوانند هوش داشته باشند یا خیر؟ یا اینکه امکان بازآفرینی هوش روی ماشینها وجود دارد؟ چیزهای زیادی وجود دارند که باید بیاموزیم. از نقاط قوت این چالشها میتوان به این اشاره کرد که در عین عمومی بودن، جزئیات فراوانی دارند.
-
تعیین اینکه آیا موجودات زندهی جدید اساساً میتوانند وجود داشته باشند یا خیر
برای پاسخگویی به این چالش باید دریابیم که آیا بدون کدنویسی ژنتیکی، ارگانیزمهای زنده وجود خواهند داشت یا خیر. همهی دانش ما از زیست حول اطلاعات ژنتیکی موجود در DNAها و RNAها میگردد.
سؤال اینجاست که آیا با اشکال دیگری از کدنویسی ژنتیکی هم زندگی وجود خواهد داشت؟
این چالش مرتبط با هوش مصنوعی است، چون برای ساخت نوعی زندگی مصنوعی شبیهسازی شده در کامپیوتر که هوش مصنوعی داشته باشد، باید شکل جدیدی از کدگذاری ژنتیکی طراحی کنیم. مشکل اینجاست که کدگذاری ژنتیکی به حافظهی چشمگیری نیاز دارد؛ تنها یک گرم DNA میتواند تا 215 پتابایت اطلاعات در برداشته باشد. این یک گرم DNA میتواند همهی دادههایی که انسانها از بدو خلقت جمعآوری کردهاند را ذخیره کند. ایجاد شکلی جدید از کدنویسی ژنتیکی مستلزم اکتشافاتی بدیع در حوزههای متعدد فناوری است.
-
شبیهسازی سراسر چرخه زندگی ارگانیسم تکسلولی
هدف این چالش نیز مانند موارد قبلی، شبیهسازی ارگانیزمی زیستی در محیط کامپیوتر است؛ با این تفاوت که اینجا، ارگانیزم مدنظر جزو تکسلولیهای موجود در دنیای واقعی است (مثل آمیب یا باکتری). شبیهسازی در صورتی موفقیتآمیز خواهد بود که ارگانیزم تولیدشده همهی رفتارهایی که ارگانیزم واقعی در طبیعت انجام میدهد را به نمایش بگذارد.
مقالهی اصلی خاطرنشان میکند که در حال حاضر، فناوری لازم برای چنین شبیهسازیای را نداریم؛ اما این دستاورد میتواند در قرن حاضر محقق شود. به یاد داشته باشید که این چالشها، اهداف کوتاهمدت نیستند. تا به امروز تنها توانستهایم به حل چالش اول نزدیک شویم. قبل از فکر کردن به سایر چالشها، چیزهای فراوانی برای آموختن و خلق کردن وجود دارد.
-
توضیح اینکه قوانین و نمادها چطور از پویاییهای فیزیکی سیستمهای زنده تولید میشوند
برای حل این چالش، باید تحلیلی عمیق و دقیق از تکامل در ذهن داشته باشیم. یکی از اهداف زندگی مصنوعی، ارتقای سطح درک ما از تکامل، این فرآیند زیستی مهم، است. با این حال، تکامل همچنان صرفاً یک نظریه به شمار میرود؛ بنابراین بهتر است تا حد ممکن شواهد بیشتری برای پشتیبانی از آن جمع کنیم.
دستهی بعدی چالشها، مطالعات حوزهی تکامل را با عمق و جزئیات بیشتری بررسی میکند.
مزایا و محدودیتهای بالقوه سیستمهای زنده چه هستند؟
دغدغهی اصلی چالشهای این دسته (5 تا 9)، فرآیند تکامل است. با مطالعهی مقالهی «مسائل باز زندگی مصنوعی» متوجه خواهید شد که در دست داشتن پیشزمینهای در زیستشناسی کمک میکند درک کاملتری از مفاهیم و ایدههای اصلی به دست آورید.
در این نوشتار، وارد جزئیات ارتباط این چالشها با هوش مصنوعی نخواهیم شد. به صورت کلی میتوان گفت درک درست از فرآیند تکامل، بدون شک، در حوزهی هوش مصنوعی مفید است. در این قسمت خلاصهای از هر کدام از چالشهای دستهی دوم و مضمون آنها ارائه میکنیم.
-
تعیین آنچه در تکامل بینهایت زندگی غیرقابل اجتناب است
شباهتها و تفاوتهای فرآیندهای تکاملی چه هستند؟ به بیان دقیقتر، در شبیهسازی فرآیند تکامل، چه چیزی اجتنابناپذیر خواهد بود؟ به وقوع پیوستن چه چیزی حتمی است؟ پاسخگویی به این سؤالات برای درک ماهیت تکامل و بازآفرینی آن در محیط دیجیتالی ضروری است. پاسخ این سؤال که آیا امکان تکرار و تقلید تکامل در شرایط و محیط دیجیتالی وجود دارد یا خیر، تا بدین لحظه منفی بوده است؛ چون هم از لحاظ نظری و هم از لحاظ توان پردازش، نواقص و چالشهای زیادی پیش رو داریم.
-
تعیین حداقل شرایط لازم برای تکامل سیستمهای جزئی تا عمومی
پرسش اصلی این چالش این است که وراثت و اطلاعات ژنتیکی چه تأثیری بر تکامل ارگانیزمها دارند. طبق توضیحات مقالهی اصلی، چالش اینجاست که دریابیم سیستمهای نسبتاً عمومی حسی و واکنشی چطور در روند تکامل ظهور مییابند (3.7). به عنوان مثال، میتوان به برانگیختگی یا قابلیت حس تغییرات محیط و پاسخ به آنها، مکانیزمهای سیستم دفاعی بدن علیه ویروسها و سایر مولکولهای تخاصمی، و یا سیستمهای عصبی و مغزی پیشرفته اشاره کرد.
-
ساخت چارچوبی رسمی برای سلسلهمراتب پویایی در مقیاسهای گوناگون
توضیح این چالش به بیان ساده کار بسیار دشواری است. پیشنهاد میکنم در صورت تمایل، متن مقالهی اصلی را مطالعه کنید. در کل میتوان گفت که این چالش به سلسلهمراتب پویایی سیستمهای زیستی میپردازد.
-
پیشبینی پیامدها و نتایج تکاملی دستکاری ارگانیسمها و اکوسیستمها
انسانها بیش از هر گونهی دیگری، زیستکره را تحت تأثیر قرار دادهاند. سر نخ گرم شدن زمین، آلودگی، انقراض بیشمار گونهی جانوری و گیاهی را میتوان در اقدامات ما انسانها پیدا کرد. پرسش اساسی این چالش این است که تا چه حد میتوانیم این تأثیرات را پیشبینی کنیم؟ در واقع، برای پاسخگویی به این مسئله باید بسنجیم که دستکاری و تغییر ارگانیزمهای مصنوعی چطور روی اکوسیستمها تأثیر خواهد گذاشت. پاسخ به این چالش میتواند به ابعاد و جهات گوناگونی منتهی شود. پیشروی در پاسخگویی به چالش شمارهی 14 نقش پررنگی در حل این مسئله دارد.
-
تدوین نظریهای در مورد پردازش، گردشکار و تولید اطلاعات لازم برای تکامل سیستمها
طبق توضیحات مقالهی اصلی، نقش اطلاعات در پیشرفت سیستمها را میتوان در سه دسته تقسیمبندی کرد: انتقال، پردازش و تولید (3-10).
ارتباط زندگی با ذهن، ماشین و فرهنگ چیست؟
-
ظهور هوش و ذهن در یک سیستم زندگی مصنوعی
همانطور که پیشتر مطرح شد، زندگی مصنوعی میتواند شامل هوش مصنوعی نیز باشد.
مقالهی اصلی چند سؤال مهم مطرح میکند:
- ماهیت زندگی و ذهن چطور به هم ارتباط مییابند؟
- آیا مطالعهی ذهن و هوش، تنها در موجودات مصنوعی، کار درستی است؟
- چطور میتوان هوشیاری و خودآگاهی را تشخیص داد؟
- چطور میتوان هوش را تشخیص داد؟
در دنیای علم و دانش، خلأهایی وجود دارند که پاسخدهی به این سؤالات را با مانع روبرو میکنند. بیشتر این پرسشها ماهیتی فلسفی دارند. زندگی مصنوعی و هوش مصنوعی با حوزههای فراوانی، از جمله زیستشناسی، شیمی، مهندسی، ریاضی، نظریه زندگی، و فلسفه، در ارتباط هستند.
-
ارزیابی نقش ماشینها در تحول عمده بعدی زندگی
تا کنون، تعییرات تحولآمیزی که در تاریخچهی زمین روی دادهاند همگی منشأ زیستی داشتهاند. طبق گفتهی مقالهی اصلی، تغییرات گذشته شامل پیدایش هستهدارها، پیدایش زندگی در چندسلولیها و آغاز زبان و فرهنگ میباشند (3.12)؛ آخرین تغییر، منحصر به گونهی انسانهاست. فرهنگ ماهیتی خودتکاملی دارد. فناوری تا به حال نقش پررنگی در فرهنگ ایفا کرده است؛ با این حال، به جرأت میتوان آن را بازیگر نقش اصلی تغییر تحولآمیز بعدی دانست. این چالش را از ابعاد فراوانی میتوان بررسی کرد، اما باید به خاطر داشته باشیم که تا آیندهای بلندمدت، این مسئله جزو دغدغههای ما به شمار نخواهد رفت.
-
ساخت مدلی کمی تبادل و تعامل بین تکامل زیستی و فرهنگی
درک نقش فرهنگ در تکامل زیستی، اطلاعات بسیار ارزشمندی در اختیار میگذارد، اطلاعاتی که به ما کمک میکند دریابیم فرهنگ چطور در زندگی مصنوعی ایجاد شده و توسعه خواهد یافت.
-
نهادینهسازی اصول اخلاقی زندگی مصنوعی
در هر دو حوزهی زندگی مصنوعی و هوش مصنوعی، باید مسائل اخلاقی پیچیدهای را مدنظر قرار داد و به صورت عمیق و دقیق تحلیل کرد.
این مسائل اخلاقی را میتوان به چهار دسته تقسیم کرد:
- حرمت زیستکره: انسانها تغییراتی غیرقابل بازگشت در زیستکره ایجاد کردهاند که بعضی مثبت و بعضی منفی هستند. زندگی مصنوعی نیز میتواند تغییراتی با همین شدت، یا حتی بیشتر، به همراه داشته باشد. با توجه به کنترلی که روی زندگی مصنوعی داریم، آیا از نظر اخلاقی حق ارائه و انتشار آزادانهی آن در محیطهای باز را داریم؟ هیچگاه یک شیر وحشی را در محلهای مسکونی رها نخواهیم کرد، چون به امنیت ساکنین آن منطقه و محیط زیست آسیب وارد میکند؛ اما آیا زندگی مصنوعی را در زیستکره آزاد خواهیم کرد؟
حال به سیستمهای مصنوعی مثل اینترنت فکر کنید؛ ویروسهای کامپیوتری با سرعتی فزاینده خطرناکتر و پیشرفتهتر میشوند. اگر این ویروسها هوشمند بودند، پتانسیلی بیپایان برای تکامل به دست میآوردند و خطرات ناشی از آنها غیرقابل تصور میشود. ویروس مجهز به هوش مصنوعی تکامل یافته و از هوش انسانی پیشی میگیرد.
با توجه به حجم اطلاعاتی که از سراسر دنیا روی اینترنت قرار دارد، چنین ویروسی همه چیز را میآموزد و تا جایی که بخواهد پیشروی میکند و (برخلاف انسانها) با هیچ محدودیتی روبرو نیست، البته به جز اینکه در محیطی دیجیتالی زندگی میکند. هوش مصنوعی میتواند کنترل عملیاتهای هستهای را در دست گیرد و آشوبی جهانی به پا کند. این سیستمها قابلیت تکثیر شدن هم دارند! هر نوع سناریوی ممکن در مورد ویروسهای مجهز به هوش مصنوعی میتواند به واقعیت بپیوندد، هرچند در آیندهای بسیار بسیار دور.
- حرمت زندگی انسانها: «زندگی انسانها حرمت دارد»، این چیزی است که بیشتر افراد به آن معتقدند. به همین خاطر است که کشتن موجودی در ردهی پایینتر (مثل مرغ) با قتل انسان در یک رده قرار نمیگیرد. اصول اخلاقی عمدتاً حول محور حرمت زندگی انسانها میگردند. پژوهشها و پیشرفتهای آینده در حوزهی زندگی مصنوعی اطلاعات بیشتری در مورد مرگ و زندگی در اختیار ما قرار خواهند داد؛ به همین دلیل، باید انتظار این را داشته باشیم که در آینده، در حوزهی اخلاقی ناشناختهای پرسه خواهیم زد.
- مواجهه با اشکال جدید زندگی: قوانین و پروتکلهای بیشماری در مورد برخورد با حیوانات (از حیوانات خانگی گرفته تا دامهای کشتارگاهها و حیوانات وحشی) وجود دارد. با محقق شدن زندگی مصنوعی، این قوانین نیاز به بازبینی خواهند داشت. همانطور که در مورد رفتار با حیوانات آزمایشگاهی قوانینی وجود دارد، برای زندگی مصنوعی نیز قوانین و قواعدی باید وجود داشته باشد. اما این قسمت سادهی ماجراست. آنچه داستان را پیچیدهتر میکند این است که زندگی مصنوعی میتواند از انسانها هوشمندتر باشد.
انسانها در رأس زنجیرهی غذایی قرار داشته و مدتی طولانی است که این جایگاه را در دست دارند. واضح است اگر یک انسان و یک شیر را در قفسی بیاندازیم، شیر به راحتی بر انسان غلبه میکند؛ شیر در مبارزه قویتر است. اما دلیل اینکه انسانها در رأس زنجیرهی غذایی قرار دارند این است که پتانسیلی بیانتها دارند.
هوش ما بسیار فراتر از هوش حیوانات است. به همین دلیل است که برای هزاران سال حکومت زمین را در دست داشتهایم. اما سؤال اینجاست که اگر ذرهای از این جایگاه پایین بیاییم، چه واکنشی نشان خواهیم داد؟ اگر موجوداتی غیرانسانی با هوشی قویتر از ما وجود داشته باشند، چه اتفاقی خواهد افتاد؟
به احتمال خیلی زیاد احساس خطر میکنیم و واکنشمان هم بر همین اساس خواهد بود. در چنین شرایطی، سعی میکنیم کنترل این موجودات را به دست آوریم چون میترسیم در غیر این صورت، آنها ما را به کنترل خود درآورند. حتی تصور موجودی قدرتمندتر از انسانها هم ترسناک است! فیلمها و کتابها هم موجودات بیگانه را همینطوری ترسناک، تهدیدآمیز و خشن نشان میدهند.
برخورد اخلاقی با اشکال گوناگون زندگی که ممکن است هوشی برابر یا فراتر از ما داشته باشند، احتمالاً یکی از بزرگترین چالشهایی خواهد بود که جامعهی انسانی با آن مواجه میشود. ما هنوز با یکدیگر کنار نیامدهایم، چطور میتوانیم گونهای جدید را بپذیریم که احتمالاً از ما بهتر هم خواهد بود؟
- استفاده از اشکال جدید زندگی: در حال حاضر، هوش مصنوعی را ابزاری میدانند که کاربردهایی بیحد و مرز دارد. ماشینی که به پایگاه دانش سراسر دنیا دسترسی و قدرت محاسباتی بینهایتی دارد، قادر خواهد بود برای هر مسئلهای (هرچقدر هم پیچیده)، راهکاری بیابد. از چنین ماشینی میتوان به عنوان سلاح استفاده کرد؛ به همین دلیل، ارتشها و افرادی با مقاصد غیرخیرخواهانه به سمت این فناوریها جلب میشوند. هوش مصنوعی را میتوان خطرناکترین سلاح آینده در نظر گرفت. به همین دلیل، تدوین قوانین و قواعد سختگیرانه و جدید برای ساخت و کاربرد هوش مصنوعی اهمیت فراوانی دارد.
جمعبندی
به شخصه برای درک درست مقالهی «مسائل باز زندگی مصنوعی»، سه یا چهار بار آن را مطالعه کردم. در هر بار مطالعه، در مورد موضوعات مطرح شده، به خصوص مباحث مرتبط با اخلاقیات، اطلاعات بیشتر و جالبتری دریافتم. همانطور که پیش از این هم اشاره کردم، پیشنهاد میکنم خود مقالهی اصلی را نیز مطالعه کنید تا بهتر متوجه زیبایی چالشهای بیان شده بشوید. با مطالعهی این مقاله، در مورد امکانات بالقوهی زندگی مصنوعی و هوش مصنوعی اطلاعات مفیدی کسب خواهید کرد. اشتباه نیست اگر بگوییم این فناوریها، دنیا و زندگی ما را به طرز غیرقابل تصوری تغییر خواهند داد. فقط باید چند قرنی به آنها زمان داد.