بررسی فرهنگ پذیرش عمومی هوش مصنوعی در جامعه فعلی ایران در گزارشی تحلیلی و گفتوگومحور
فرهنگسازی اصولی، کلید پذیرش عمومی هوش مصنوعی
امروزه هوش مصنوعی، پرچمدار انقلاب صنعتی چهارم و در حال ایجاد تحولات عمیقی در سراسر جهان است که صنایع، اقتصادها و جوامع را دگرگون میکند. اما پذیرش فناوریهای هوش مصنوعی چه از سوی عموم مردم و چه از سوی سیاستگذاران، تنها متکی به پیشرفت خود فناوری آن نیست، بلکه تحتتأثیر تغییرات فرهنگی در جوامع نیز قرار دارد.
درک عمومی، اعتماد و پذیرش، همراه با تصمیمات راهبردی سیاستگذاران، نقشهای حیاتی در تعیین چگونگی ادغام هوش مصنوعی در زندگی روزمره و در بخشهای مختلف ایفا میکنند. در ایران نیز، مانند بسیاری از کشورهای دیگر، پذیرش و استفاده از هوش مصنوعی در حال گسترش است، اما این فرایند با چالشها و فرصتهای ویژهای همراه است.
چالشی به قدمت تاریخ بشر
اگر از اولین روزهای تاریخ تا به امروز را مرور کنیم، تمامی انسانها را در دودسته میتوان گنجاند، آنهایی که تغییر را ایجاد میکنند و آنهایی که از پذیرش تغییر سر بازمیزنند. مقصود از این تغییر الزاماً تغییرات سیاسی یا مذهبی نیست، تغییرات مربوط به فناوری همیشه فراگیرترین، موردبحثترین و شاید سختترین نوع تغییر از دید عموم جامعه بودهاند. از روزی که منجنیق پیشرفتهترین فناوری بشر به شمار میآمد تا انقلاب صنعتی اول و ماشین بخار در قرن ۱۸ میلادی، همواره پذیرش فناوری جدید از سوی عامه مردم و گاهی سیاستگذاران با تردید و بیمیلی همراه بوده است.
برای درک جامعیت این موضوع نیازی نیست خیلی هم در زمان سفر کنیم، مثالی روشن از این عدمپذیرش عمومی را میتوان در ورود لامپهای روشنایی به ایران در اواخر دوره قاجار یافت که تا سالهای زیادی هیچ خانوادهای از عامه مردم نپذیرفت از این وسیله برای روشنایی خانه خود استفاده کند. کمتر از ۱۰۰ سال پیش بود که رادیو وارد ایران شد؛ ولی تا چندین سال هیچ استقبالی از آن نشد. اولین رایانه و کامپیوترها نیز در حدود ۵۰ سال پیش به ایران آورده شد و همان داستان همیشگی تکرار شد. اما تفاوتی اساسی را میتوان در این ۳ مثال یافت. دوره و زمان پذیرش فناوری جدید هر دفعه نسبت به فناوری قبلی کوتاهتر شد. بیش از چند دهه طول کشید تا عامه مردم لامپ را جایگزین چراغ دودی کنند؛ اما برای رایانه یا حتی تلفن همراه این مدت شاید کمتر از دو یا سه سال بود. این کاهش چشمگیر تنها و تنها نتیجه افزایش سطح دانش عمومی و به جامعترین تعریف نتیجه رشد فرهنگ در جامعه بوده است. در دنیای امروز نیز فناوری هوش مصنوعی نقشی مشابه با منجنیق را در ابتدای تاریخ بشریت بر عهده دارد. نقشی جریانساز و بهنوعی تغییردهنده روند تاریخ.
ذهنیت دادهمحور، دست فرهنگسازی
عموم مردم از جزئیات فنی فناوری هوش مصنوعی اطلاعات کمی دارند شاید نیازی هم نباشد که از آن اطلاع داشته باشد؛ ولی همین عدم آگاهی غالباً دلیلی بر احساس ترس، سردرگمی یا بدبینی نسبت به استفاده از هوش مصنوعی را به همراه دارد. نگرانیهایی مانند ازدستدادن شغلها به دلیل اتوماسیون و خودکارسازی امور، نقض حریم خصوصی اطلاعات و احتمال اتخاذ تصمیمات سوگیرانه از سوی هوش مصنوعی از جمله دلایل عدم اعتماد به این فناوری جدید است.
کلید آموزش
اوایل دهه ۷۰ و ورود رایانهها به ایران و راهیافتن آن به سازمانهای دولتی را به یادآورید. یک دستگاه و فناوری ناشناخته برای کارمندان که کارها را تا حد زیادی آسانتر میکرد برای بعضی تهدید به شمار میآمد و برای برخی دیگر نردبان رشد بود. اما چه چیزی باعث تغییر نگرش منفی و پذیرش همگانی رایانهها شد؟ آموزش اصولی کلید این تغییر بود. هر چه رایانههای نقش پررنگتری در سازمانهای پیدا کرد، مسئولان تصمیمگیرنده و خود کارمندان این نیاز را احساس کردند که میبایست با خود را با روند این تغییرات همراه کنند. در نتیجه آن واحد جدید تحت عنوان IT یا فاوا در سازمانها ایجاد شد و در ادامه آن یک دوره آموزشی جامع برای تقویت مهارتهای هفتگانه رایانهای به نام ICDL با همکاری چندین سازمان از جمله سازمان فنی حرفهای کشور و وزارت ارتباطات و فناوری اطلاعات تدوین شد. این دوره آموزشی اصلیترین دلیل پذیرش و ایجاد نگرشی مثبت به این فناوری جدید از سوی مسئولین، کارکنان و در نهایت خود عموم مردم جامعه شد.
اهمیت دادهها
حال شرایط برای هوش مصنوعی بهعنوان جدیدترین شکل فناوری نیز نباید تفاوت چندانی داشته باشد. به عقیده «دکتر مسعود مظلوم»، دکترا و فوق دکترای هوش مصنوعی از دانشگاه آمستردام هلند، استاد مدعو دانشگاه فردوسی مشهد و بنیانگذار مرکز نوآوری علم داده معروف به ICDS، فناوری هوش مصنوعی مانند برخی دیگر از فناوریهای نوپدید، حبابی نیست که از بین برود و تبی نیست که قطع شود. هوش مصنوعی در اول راه خود قرار دارد و رفتهرفته جای خود را در تمامی جنبههای زندگی باز میکند. اما دکتر مظلوم یک شرط اساسی را برای آن مطرح میکند. فناوری هوش مصنوعی و محصولات و خدمات آن همگی بر پایههای داده استوار هستند و لذا برای درک کاربردهای آن ابتدا میبایست ارزش و اهمیت خود داده را فهمید و درک کرد. آموزش اصولی مبانی هوش مصنوعی از بالاترین ردههای سیاستگذار تا کارمندان جزء، تأثیرگذارترین عاملیست که میتواند جریان فرهنگی، پذیرش و کاربرد صحیح هوش مصنوعی و در ادامه آن ذهنیت دادهمحور و حکمرانی داده در تحویل دیجیتال را در سازمانهای سیاستگذار دولتی، شرکتهای خصوصی و در نهایت در میان تمامی اقشار جامعه به حرکت درآورد. به عقیده دکتر مظلوم دادهها دیگر شهروند درجه دو نیستند، بلکه به شهروندی درجه یک تبدیل شدهاند که در تصمیمگیریها مشارکت دارند و جریانساز و فرهنگسازان آینده خواهد بود.
دست حمایتگر
هرچند فناوریهای جدید غالباً دیرتر از روندهای جهانی به ایران میرسند، اما در سالهای اخیر برخی فعالیتهای اساسی و راهبردی از سوی دولتها مانند تأسیس «ستاد توسعه فناوریهای هوش مصنوعی و رباتیک معاونت علمی ریاستجمهوری» و اقدام به تاسیس «سازمان ملی هوش مصنوعی» که در روزهای گذشته خبر منتفیشدن موقتی آن منتشرشد؛ نشان از این دارد که اهمیت هوش مصنوعی برای بالاترین ردههای دولتی و سیاستگذاران کلان کشور بهخوبی روشن و تفسیر شده است. هرچند هنوز شاید آنچنان که بایدوشاید این مجموعههای دولتی در ایران نتوانستهاند نقش حمایتگرانه خود را ایفا کنند؛ اما باتوجهبه جوی که در سالهای اخیر بر زیستبوم نوآوری و هوش مصنوعی ایران حاکم شده است، میتوان کمی به این موضوع در سالهای آینده امیدوار بود.
بهطورکلی دولتها بازیگران اصلی در ترویج فرهنگ پذیرش هوش مصنوعی و درعینحال متولی پیادهسازی و اطمینان از استفاده مسئولانه آن هستند. این گزاره فارغ از هرگونه سیاستی برای تمامی کشورهای سراسر جهان صادق است. در ایران نیز باتوجهبه فعالیتهای دولتی و خصوصی سالهای اخیر میتواند به رشد روزافزون دانش بومی هوش مصنوعی و فرهنگسازی مؤثر آن امید بسیار داشت. این فعالیتها فارغ از جنبههای حمایتی از ایدههای نوآورانه و استارتاپها، میبایست رنگوبویی از جنس آموزش برای نیروی انسانی بخش دولتی و خصوصی و آگاهیبخشی برای عموم مردم جامعه به خود بگیرد. در اوایل دهه ۷۰ ترس و مقاومتهایی که در برابر استفاده از رایانه وجود داشت با کمک همین آموزشهای پایهای و فرهنگسازی اصولی برطرف شد. اکنون نیز هوش مصنوعی در جایگاهی مشابه قرار دارد آموزش کلید اصلی فرهنگسازی و استفاده کاربردی از این فناوری است.
دستاندازهای ناآگاهانه
به گفته دکتر مظلوم باوجوداینکه امروزه اقتصاد دیجیتال حرف اول را در صنایع بزرگ جهان میزند، اما هنوز برخی از فعالان حوزههای صنعت و خدمات ایران ظرفیت پذیرش و اعتماد به فناوری هوش مصنوعی را پیدا نکردهاند و بهخوبی از اهمیت و کارایی آن آگاه نیستند. به بیانی دیگر هنوز احساس نیازی از سوی برخی فعالان صنعت در ایران نسبت به این فناوری به وجود نیامده است؛ زیرا یک عدم آگاهی و ناشناختگی گسترده یا همان فقر فرهنگی در میان این دسته از فعالان با طرز فکر سنتی و قدیمی وجود دارد.
ترس از تحول هوش مصنوعی
این موضوع میتواند ناشی از چند عامل باشد. تغییرات اساسی در هر نهادی ریسک و خطرات زیادی را میتواند به همراه داشته باشد و در جریانی اقتصادی کنونی کمتر صنعتی چنین ریسک بزرگی را قبول میکند. اما اگر آگاهی کافی از ظرفیتها و قابلیتهای هوش مصنوعی در میان صنایع وجود داشته باشد، بسیار از دلایل ناشی از ترس از تغییرات بهخوبی روشن و برطرف خواهند شد. تهیه و ارائه یک مرجع آموزشی اختصاصی هوش مصنوعی (مانند دوره ابتدایی ورود رایانه به سازمانها) از سوی افراد متخصص به جهت پرورش ذهنیت دادهمحور در میان مدیران ارشد تصمیمگیرنده برای آگاهیبخشی آنان از اهمیت علوم داده و تأثیر مثبت آن در آینده صنایع راهحلی پایدار و مثبت برای این معضل است که در چند سال اخیر در سطوح مختلف صنعتی و سازمانی دولتی و خصوصی کشور در حال اجراست.
انتظارهای غلط از هوش مصنوعی
«مهندس شراره عزتنژاد»، مدرس و فعال حوزه مدیریت محصول هوش مصنوعی با سابقه چندین سال همکاری با بزرگترین استارتاپهای کشور و بنیانگذار مؤسسه آموزشی Product Road، پیشرفت فرهنگ استفاده از هوش مصنوعی در صنعت ایران را در سه گروه مدیران ارشد، کارشناسان و کاربران تقسیم میکند. به عقیده وی در سالهای اخیر در بین کارشناسان و کاربران پیشرفت چشمگیری در زمینه فرهنگ و پذیرش این فناوری به وجود آمده است و شاید بتوان گفت ۹۰ درصد آنان به استفاده مؤثر و کاربردی از هوش مصنوعی گرایش پیدا کردهاند. اما مشکل اصلی همچنان در میان مدیران ارشد صنایع است. ازآنجاییکه اکثریت این صنایع بزرگ به رشد نسبی قابلقبولی دست یافتهاند، غالباً نسبت تغییروتحول ناشی از فناوریهای جدید بدبین هستند. به عقیده عزتنژاد این مدیران ارشد غالباً به دنبال فعالیتها و پروژههای زودبازدهی هستند که تغییرات زیادی را در روند جاری کار وارد نکند. اما هوش مصنوعی یک فناوری زودبازده نیست. یک محصول هوش مصنوعی موفق به حداقل سه سال سرمایهگذاری نیاز دارد و مدیران ارشد و بسیاری از صنایع حاضر نیستند چه از لحاظ ریالی و چه از لحاظ زمانی این مدل سرمایهگذاری بلندمدت را انجام دهند. به عقیده وی مدیران میانی و کارشناسان وظیفه دارند این فرهنگ استفاده و اعتماد به هوش مصنوعی را در صنایع به جریان بیندازند؛ زیرا مدیران ارشد معمولاً تصمیمات خود را بر اساس پیشنهادهای این افراد میگیرند؛ بنابراین، تلاش برای آگاهیبخشی در لایههای میانی و پایین سازمان میتواند بهخوبی تأثیرگذار باشد.
دست همراهی دانشگاه و صنعت
دانش هوش مصنوعی فرزند دانشگاه است. اما مورد استفاده آن منحصر به دانشگاه و تحقیقات نظری نباید باشد. صرف تحقیقات علمی و پژوهشهای نظری در هیچ برههای از تاریخ و برای هیچ دانشی بهتنهایی کارساز نبوده است. هرچند این جنبه دانشگاهی از اهمیت بسیار بالایی برخوردار است و شاید مهمترین عامل پیشرفت یک دانش یا فناوری باشد، اما یک فناوری همیشه با کاربردی که دارد، با دردی که از جامعه درمان میکند و با مشکلی که برطرف میکند شناخته میشود و مورد پذیرش قرار میگیرد و میتواند نقشی کلیدی و فرهنگساز داشته باشد.
از پشت میز درس دانشگاه
امروزه فناوری هوش مصنوعی در پیشرفتهترین کشورهای دنیا در دانشگاهها متولد میشود، استارتاپها آن را پرورش میدهند و مردم از آن استفاده میکنند. حال این مردم میتواند شامل دولت، عامه مردم، صنعت، استارتاپها و حتی خود دانشگاه باشد. هرچه روند همکاری میان دانشگاه و صنعت، شفافتر و آسانتر باشد، دانش جدید سریعتر و راحتتر از دانشگاه به صنعت منتقل میشود و در نتیجه آن زودتر و با کاربردی بهتر در اختیار عموم جامعه قرار خواهد گرفت. اما این انتقال دانش از سوی دانشگاه و پذیرش آن از سوی صنعت خود نیازمند یک فرهنگسازی اساسی است که در نهایت منجر به تبلیغات مثبت و به تغییر فرهنگ استفاده و پذیرش فناوریهای جدید مانند هوش مصنوعی در از سوی عموم مردم و در کاربردهای روزمره نیز خواهد شد. اینجاست که اهمیت پیوند دانشگاه و صنعت بهعنوان تولیدکننده و مصرفکننده فناوری بیشازپیش نمایان میشود. دانشگاه ازیکطرف به طور جداگانه نقش خود را بهعنوان تولیدکننده دانش جدید و صنعت نیز نقش خود را بهعنوان تجاریسازی و کاربردیسازی فناوری به طور جداگانه ایفا میکنند. اما نحوه همکاری ارتباط مؤثر میان این دو نهاد است عاملی راهبردی و جریانساز است.
بهسوی کاربردهای صنعتی
در دهههای گذشته شاهد این بودیم که دانشگاهها بهنوعی مالکیت معنوی دانش را منحصر به خود میدانستند و صنعت نیز از طرفی اعتماد کمی به این دانش نظری و تحقیقاتی تولیدشده در دانشگاه داشت. فرهنگ پذیرش و تبادل دانش میان دانشگاه و صنعت حلقه گمشده فناوری بومی ایران در دهههای گذشته بود. به گفته «دکتر رضا قنبری»، عضو هیئتعلمی گروه ریاضی و رئیس آزمایشگاه بهینهسازی دانشگاه فردوسی مشهد این مسئله دارای پیچیدگی چندانی نیست و پاسخی ساده دارد. یک حلقه واسطه و عامل ارتباطدهنده بین دانشگاه و صنعت مانند آزمایشگاههای تحقیقاتی و یا شرکتهای فناور و استارتاپها راهحل این مشکل است. این مجموعهها بهقولمعروف بهراحتی میتوانند زبان هر دو طرف را بفهمند و با انتقال صحیح دانش نقش واسطهگری را برای طرف مقابل داشته باشند. دکتر قنبری در ادامه افزود ازآنجاییکه دغدغهها و نگرانیهای این دو نهاد بزرگ یعنی دانشگاه و صنعت بسیار متفاوت از هم است، درصورتیکه محیط رشد مناسبی برای دانشبنیانها و بهطورکلی استارتاپها بهعنوان بازیگران کوچکتر زیستبوم نوآوری و فناوری کشور فراهم شود، آنها بهراحتی میتوانند نقش خود را در راستای تولید، کاربردیسازی و فرهنگسازی مؤثر دانشهای نوپدیدی مانند هوش مصنوعی در جامعه ایفا کنند.
چشم به آینده
خوشبختانه در سالهای اخیر و با اعمال برخی سیاستهای کلان، شرایط کلی کشور بهگونهای تغییر کرده است که امروزه شاهد همکاری و همراهی دانشگاه و صنعت و تبادل دانش میان این دو نهاد هستیم. این روند نتیجه فرهنگسازی مؤثر در طول سالیان اخیر و بهادادن به همین شرکتهای نوپا و فناور کوچکمقیاس بوده است. فرهنگ پذیرش هوش مصنوعی در ایران نیازمند یک رویکرد جامع است که شامل آموزش عمومی، سیاستگذاری هوشمندانه و همکاری میان دولت، دانشگاهها، کسبوکارها و جامعه باشد. با فراهمآوردن زیرساختهای مناسب، آموزشهای تخصصی و مقررات شفاف، میتوان از تمامی ظرفیتهای هوش مصنوعی بهرهبرداری کرد و درعینحال خطرات آن را به حداقل رساند.