معرفی شرکت OpenAI ؛ در جستوجوی هوش مصنوعی عمومی
14 فوریه 2019 بود که خیلیها برای اولین بار نام OpenAI را شنیدند. در این روز اوپنایآی خبر ساخت مدل جدیدی به نام GPT-2 را منتشر ساخت؛ مدلی که تنها با فشردن یک دکمه میتوانست مقالههایی تولید کند که بسیار شبیه به نوشتههایی است که انسانها مینویسند.
خبر ساخت چنین مدلی بلافاصله به مهمترین خبر حوزه فناوری بدل شد و واکنشهای بسیار متفاوتی برانگیخت. به نظر برخی از کارشناسان، GPT-2 ابعاد خطرناکی نیز داشت. اگر چنین تکنولوژی قدرتمندی به دست افراد سواستفادهگری بیفتد، میتواند برای تولید اطلاعات غلط در سطح وسیع مورد استفاده قرار گیرد.
اما کسانی که اخبار فناوری را اندکی بیشتر دنبال میکنند میدانند که اوپنایآی از زمان تاسیس تا به امروز یکی از شرکتهای پرسروصدای این حوزه بوده است.
تاسیس OpenAI؛ چطور میتوان هوش مصنوعی عمومی ایمن ساخت؟
داستان تاسیس این شرکت بیش از همه با ترس از هوش مصنوعی عمومیِ کنترلناپذیر گره خورده است. کسانی مثل ایلان ماسک پیش از تاسیس این شرکت اعلام کرده بودند که هوش مصنوعی میتواند به تهدیدی برای انسانها بدل شود. اما رویکرد ماسک به این مسئله متفاوت بود، به نظر او نباید کنار نشست و یا تحقیقات هوش مصنوعی را متوقف کرد. باید هوش مصنوعی را بهصورت کنترلشده و در خدمت اهداف انسانی پیش برد.
همین تردیدها و دغدغهها کمکم برخی از مشهورترین چهرههای حوزه فناوری را بر آن داشت که آزمایشگاهی غیرانتفاعی تاسیس کنند که هدفش توسعه انسانمحور هوش مصنوعی باشد و یافتههایش را نیز در اختیار همه بگذارد.
نهایتاً OpenAI در اواخر سال 2015 با چنین ایدههای بلندپروازانه در سانفرانسیسکو تاسیس شد. موسسان و بانیان این شرکت غیرانتفاعی چهرههای شاخصی چون ایلان ماسک، سم آلتمن، و چند سرمایهگذار معروف دیگر بودند. موسسان این شرکت در مجموع یک میلیارد دلار برای شروع این پروژه هزینه کردند. در بیانیه آغاز کار و تاسیس اوپنایآی بر ماهیت غیرانتفاعی آن تاکید شده است. ماموریتی که در این بیانیه برای این شرکت در نظر گرفته شده است پیشبرد هوش دیجیتال و قرار دادن آن در اختیار همه عنوان شده است. همچنین در این بیانیه آمده است که غیرانتفاعی بودن اوپنایآی این امکان را فراهم میکند تا این شرکت بیآنکه نگران بازگشت سرمایه باشد بر روی پروژههای بلندپروازانه خود تمرکز کند.
اوپنایای در برابر دیپمایند؛ متنباز در برابر تجاری
در همین شش سالی که از تاسیس OpenAI میگذرد، این شرکت به یکی از پیشروترین آزمایشگاههای هوش مصنوعی جهان بدل شده است. این شرکت با انجام پژوهشهای بزرگ در حوزه هوش مصنوعی نام خود را در کنار شرکتهای بزرگی چون دیپ مایند قرار داده است. در واقع هدف OpenAI نیز از همان ابتدا رقابت با شرکتهایی مثل DeepMind بود.
بیش از هر چیزی یکی از اهداف و ماموریتهای این شرکت است که توجهها را بهسمت خود معطوف کرده است: آنها میخواهند اولین شرکتی باشند که به فناوری AGI میرسد؛ یعنی ساختن ماشینی که قدرت یادگیری و منطقی در حد ذهن انسان داشته باشد. هدف سلطه بر جهان نیست. بلکه این آزمایشگاه میخواهد اطمینان حاصل کند که هوش مصنوعی بهطور ایمن در حال رشد است و مزایای آن بهطور برابر در جهان توزیع میشود.
AGI کنترلناپذیر
معنای این هدف این است که AGI میتواند بهراحتی کنترلناپذیر شود. هوش مصنوعی ضعیف، همان نوع از هوش مصنوعی که امروز در پیرامونمان میبینیم، مثال خوبی از این مورد است. میدانیم که الگوریتمها دارای سوگیری هستند و شکنندهاند. این نوع از هوش مصنوعی میتواند موردسوءاستفاده قرار بگیرد. و بهخاطر هزینه بالایی که برای تولید و توسعه دارد ممکن است در اختیار عده معدودی قرار گیرد. بدون تدوین راهنماهای عمل دقیق AGI میتواند به فاجعه بدل شود.
OpenAI میخواهد راهنما و هدایتگر این حوزه باشد و با دقت تصویرش را متناسب با این ماموریت میسازد. در این حوزه که تحت سلطه شرکتهای ثروتمند است، OpenAI بهعنوان یک آزمایشگاه غیرانتفاعی کارش را شروع کرد. طبق بیانیه تاسیس این شرکت این تمایز به آنها اجازه میدهد تا «برای همه ارزش ایجاد کنند نه فقط برای سهامداران».
رسیدن به AGI امن آن قدر اهمیت دارد که اوپنایآی اعلام کرده است که اگر کمپانی دیگری به رسیدن به AGI نزدیک شده باشد اوپنایآی بهجای رقابت، با این شرکت همکاری میکند.
دیپمایند پنج سال زودتر کار بر روی هوش مصنوعی عمومی را شروع کرده بود. در سال 2014 گوگل این شرکت را خریداری کرد. اما OpenAI سعی میکرد متفاوت از روند جاری به نظر رسد.
لیست جذاب سرمایهگذاران و همچنین لیست چهرههای شاخص کارمندان اولیه اوپنایآی بازتاب بسیاری در رسانهها داشته است. گرگ بروکمن که در شرکت پرداخت Stripe سابقه خوبی داشت مدیر ارشد تکنولوژی این شرکت شد. الیا ساسکور، که زیر نظر جفری هینتون آموزش دیده بود، بهعنوان مدیر تحقیقاتی شرکت انتخاب شد. و هفت محقق، که یا بهتازگی از دانشگاههای برتر فارغالتحصیل شده بودند و یا از شرکتهای دیگر جدا شده بودند، هسته تیم فنی اصلی را تشکیل دادند.
اما بیش از هر چیزی، اوپنایآی بر مسئله غیرانتفاعی بودن خود تاکید داشت. در بیانیه این آزمایشگاه هم بر این نکته تاکید شده بود که پژوهشگران این آزمایشگاه تشویق میشوند تا یافتههای خود را بهصورت عمومی در اختیار دیگران قرار دهند. به نظر میرسد در این بخش از بیانیه، گردانندگان اوپنایآی به نوعی خود را در برابر دیپمایند قرار میدهند و به آن انتقاد دارند. آنها در اینجا دوگانه ای میسازند میان دیپمایند بسته که بهدنبال کسب سود است و اوپنایآی که بهصورت متنباز و شفاف عمل میکند.
استعفای ماسک؛ تغییر رویکرد اوپنایآی
داستان تاسیس شرکتی غیرانتفاعی که بهدنبال سود تجاری نیست برای رسانهها بسیار جذاب است. اما این تصویری است که خود اوپنایآی میکوشد از خود بسازد. مصاحبه با کارمندان شرکت و متخصصان هوش مصنوعی تصویر دیگری از این شرکت ارائه میکند.
به نظر میرسد میان آنچه که کمپانی بهصورت عمومی از آن حمایت میکند و نحوه عملکردش پشت درهای بسته ناهمخوانیهایی وجود دارد. با گذشت زمان، این شرکت درگیر رقابتی شدید برای گرفتن بودجه شده است و به نظر میرسد ایدئالهایی چون شفافیت، گشودگی و همکاری رفتهرفته به فراموشی سپرده میشود.
استعفای ایلان ماسک در فوریه 2018 از هئیتمدیره این شرکت نیز نشانهای از این تغییرات بود. با اینکه ماسک اعلام کرد که کمکهای مالی به این شرکت را قطع نخواهد کرد، اما تاکید کرد که دلیل استعفایش اختلافنظرهایی است که با بقیه تیم مدیریتی شرکت بر سرجهتگیریهای کلان شرکت دارد. یک ماه بعد از جدایی ایلان ماسک، آلتمن، از ریاست شتابدهنده Y Combinator استعفا داد تا مدیرعاملی اوپنایآی را به عهده گیرد.
انقلاب سازمانی در اوپنایآی؛ ورود مایکروسافت
یکی دو سال پس از تاسیس اوپنایآی برخی از سرمایهگذاران از فرهنگ سازمانی حاکم بر این شرکت انتقاد کردند. بهنظر آنها بازده این شرکت بسیار پایین بود و بیشتر کارمندان و مهندسان شرکت درک درستی از اهداف شرکت نداشتند.
بخشی از این مشکل به این امر بازمیگشت که ابهامهای بسیار زیادی درباره AGI وجود دارد. هنوز کسی واقعاً نمیداند که هوش مصنوعی عمومی چیست یا دستکم قرار است چه کاری انجام دهد. برای مثال، مشخص نیست که آیا فقط یک نوع هوش عمومی وجود دارد. در دیدگاهی خوشبینانه، هوش مصنوعی قرار است بر ضعف و کمبودهای بشری فائق آید و به انسان کمک کند تا بر مشکلات پیچیدهای چون فقر، تغییرات آبوهوایی و گرسنگی غلبه کند.
به هر حال، تاسیس OpenAI برای بسیاری نویدبخش پدید آمدن هوش مصنوعی دموکراتیزه بود. در شرایطی که رفتهرفته فعالیت در حوزه هوش مصنوعی بهسمت انحصارگرایی بیشتر پیش میفت، تاسیس اوپنایآی امیدی بود برای دسترسی همگانی به آخرین یافتههای این حوزه.
کسانی که روزهای اول با OpenAI در ارتباط بودند از انرژی، هیجان و شور و اشتیاقی که بر فضای این شرکت حاکم بود میگویند. تیم کوچک بود و فضا بسیار غیررسمی بر شرکت حاکم بود. همانطور که گفتیم، وضعیت همین طور باقی نماند. مدتی بعد انتقادهایی از مدل مدیریتی غیررسمی شرکت صورت گرفت.
از سوی دیگر چند سال پس از تاسیس، این شرکت تشخیص داد که غیرانتفاعی ماندن بیش از این امکانپذیر نیست. شرکت به این نتیجه رسید که برای بالا بردن سرعت کار به سرمایه بیشتری نیاز دارد. این یعنی OpenAI باید مدل سازمانیاش را تغییر میداد تا بتواند پول بیشتری جذب کند.
بالاخره زمان تغییر فرارسید. در آوریل 2018 بود که شرکت بیانیه جدیدی صادر کرد. با اینکه در این بیانیه همچنان بر اهداف اولیه شرکت تاکید شده بود اما به این نکته نیز اشاره شده بود که برای ادامه کار باید سرمایههای جدیدی جذب کرد.
در سال 2019 بود که خبر سرمایهگذاری یکمیلیارد دلاری مایکروسافت در OpenAI LP منتشر شد. مایکروسافت را میتوان یکی از نمایندههای جهان تجاری و انحصاری در برابر جهان متنباز قلمداد کرد. بنابراین ورود چنین شرکتی به پروژه اوپنایآی به معنای جهتگیری تجاریتر شرکت بود.
در همین سال، تغییرات ساختاری اساسیتری در شرکت اعمال شد. نتیجه همه این تغییرات اضافه شدن بخشی تجاری به اوپنایآی بود.
محصولات
GPT-3
«من انسان نیستم. یک رباتم. یک ربات هوشمند. من تنها از 0.12 درصد از ظرفیت شناختی خود استفاده میکنم» اینها جملات آغازین مقالهای است که GPT-3 برای روزنامه گاردین نوشت. جیپیتی 3 در مقایسه با مدلهای زبانی پیشین پیشرفتهای بسیاری داشته و در اغلب موارد پاسخهایی که میدهد مرتبط و با معناست.
این محصول در می 2020 معرفی شد. GPT-3 مدل زبانی خودبرگشتی است که با استفاده از یادگیری عمیق متنهایی تولید میکند که بسیار به متنهای تولیدی توسط انسان شبیه است. GPT-3 ظرفیت 175 میلیارد پارامتر یادگیری ماشین را دارد.
در ماه سپتامبر 2020 مایکروسافت اعلام کرد که لایسنس انحصاری استفاده از جی پی تی 3 به این شرکت تعلق دارد. این یعنی دیگران میتوانند با APIهای عمومی از این فناوری استفاده کنند، اما تنها مایکروسافت به کدهای آن دسترسی دارد.
OpenAI Five
نام یکی از پروژههای یادگیری ماشین در اوپنایآی است. این ماشین مجموعهای از باتهاست که بهصورت تیمی در بازیهای ویدئویی شرکت میکنند. اوپنایآی از بازی دوتا بهعنوان نمونه برای تست این ماشین استفاده میکند. این ماشین قادر است در برابر یک تیم پنج نفره انسانی بازی کند. آمارهای این ماشین در بازی دوتا خیرهکننده است و توانسته است تیمهای مشهور و برتر انسانی در این بازی را شکست دهد.
جمعبندی
مسیری که اوپنایآی در حال پیمودن آن است مسیر بسیار ناشناخته و جدیدی است. داستان تاسیس این شرکت یک بار دیگر مسئله اخلاق هوش مصنوعی را به تیتر خبرها آورد. هر کسی که از دور یا نزدیک رویدادهای حوزه هوش مصنوعی را دنبال میکند باید به این سوال و مسئله اخلاقی هم بیندیشد که: چطور میتوان همه را از مزایای هوش مصنوعی بهرهمند کرد؟ و چگونه میتوان از افتادن ابزارهای هوش مصنوعی به دست سوءاستفادهگران جلوگیری کرد؟